عبدالله بن عمر بن خطاب: تفاوت میان نسخهها
جز جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref> ' |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
| وبگاه رسمی = | | وبگاه رسمی = | ||
}} | }} | ||
'''عبدالله بن عمر بن خطاب بن نفیل بن عبدالعزی'''، فرزند [[خلیفه دوم]]، از [[صحابه]] و [[محدث|راویان]] [[مکه]] است. او موضع یکسانی در مورد [[بیعت]] با [[خلافت|خلفای]] متعدد نداشت؛ از بیعت با [[امام علی(ع)]] سر | '''عبدالله بن عمر بن خطاب بن نفیل بن عبدالعزی'''، فرزند [[خلیفه دوم]]، از [[صحابه]] و [[محدث|راویان]] [[مکه]] است. او موضع یکسانی در مورد [[بیعت]] با [[خلافت|خلفای]] متعدد نداشت؛ از بیعت با [[امام علی(ع)]] سر باز زد و تا آخر عمرش از این کار پشیمان بود ولی ذلیلانه با پای [[حجاج بن یوسف|حجاج]] بیعت کرد. نقش انگشتری او عبدالله بن عمر بود. به گزارش برخی منابع، او در برخی از [[غزوه|غزوهها]] و جنگها شرکت کرد. عبدالله البته از گریزندگان [[جنگ موته]] بود. وی از [[پیامبر(ص)]] روایت نقل کرده. به گزارش [[شعبی]] وی در [[علم حدیث|حدیث]] ورزیده بود اما در [[علم فقه|فقه]] اینگونه نبود. برخی از صحابه و [[تابعین]] از وی روایت کردهاند. او تا زنده بود، [[حج]] را ترک نکرد. | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
====در زمان یزید==== | ====در زمان یزید==== | ||
{{جعبه نقل قول | عنوان= کلام امام حسین(ع) به عبدالله بن عمر، هنگامی که به امام(ع) پیشنهاد کرد به کربلا نرود| نقلقول= این دنیا آنقدر بی وفااست كه سر یحیی (ع)را برای ستمگری از ستمگران بنی اسرائیل هدیه بردند ای ابو عبدالرحمن ! از خداوند بترس وهمراهی با من را رها نكن. |تاریخ بایگانی | | منبع = | تراز = چپ| عرض = 32۰px | اندازه خط = 12px|رنگ پسزمینه=#FFFFCC| گیومه نقلقول = | تراز منبع = چپ}} | {{جعبه نقل قول | عنوان= کلام امام حسین(ع) به عبدالله بن عمر، هنگامی که به امام(ع) پیشنهاد کرد به کربلا نرود| نقلقول= این دنیا آنقدر بی وفااست كه سر یحیی(ع)را برای ستمگری از ستمگران بنی اسرائیل هدیه بردند ای ابو عبدالرحمن ! از خداوند بترس وهمراهی با من را رها نكن. |تاریخ بایگانی | | منبع = | تراز = چپ| عرض = 32۰px | اندازه خط = 12px|رنگ پسزمینه=#FFFFCC| گیومه نقلقول = | تراز منبع = چپ}} | ||
پس از مرگ [[معاویه]]، [[یزید بن معاویه|یزید]] از والی مدینه خواست تا از ابن عمر بیعت بگیرد.<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۲۶۹؛ الفتوح، ج۵، ص۱۰.</ref> هنگامی که درخواست یزید را با او در میان گذاشتند، با اکراه گفت: اگر دیگران بیعت کنند و جز من کسی نماند، من هم بیعت خواهم کرد.<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۲۷۲؛ الکامل، ج۴، ص۱۷.</ref> اگر بیعت او با یزید در زمان معاویه درست باشد، این کار نوعی تجدید بیعت به شمار میرود. در غیر این صورت، گزارش یاد شده جای تأمل دارد. | پس از مرگ [[معاویه]]، [[یزید بن معاویه|یزید]] از والی مدینه خواست تا از ابن عمر بیعت بگیرد.<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۲۶۹؛ الفتوح، ج۵، ص۱۰.</ref> هنگامی که درخواست یزید را با او در میان گذاشتند، با اکراه گفت: اگر دیگران بیعت کنند و جز من کسی نماند، من هم بیعت خواهم کرد.<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۲۷۲؛ الکامل، ج۴، ص۱۷.</ref> اگر بیعت او با یزید در زمان معاویه درست باشد، این کار نوعی تجدید بیعت به شمار میرود. در غیر این صورت، گزارش یاد شده جای تأمل دارد. | ||
خط ۱۲۳: | خط ۱۲۳: | ||
بر پایه روایتهایی، او [[حجرالاسود]] و [[رکن یمانی]] را میبوسید و بدانها دست میکشید؛ اما با رکنهای دیگر چنین نمیکرد. وی دلیل این کار را رفتار پیامبر(ص) میدانست.<ref>مسند احمد، ج۲، ص۱۷؛ اخبار مکه، ج۱، ص۳۲۹-۳۳۲.</ref> به باور او، این استلام باعث ریزش [[گناه|گناهان]] است.<ref>مسند احمد، ج۲، ص۳؛ اخبار مکه، ج۱، ص۳۳۱.</ref> در هر نوبت طواف، حتی در صورت ازدحام جمعیت، همین کار را انجام میداد.<ref>مسند احمد، ج۲، ص۳۳، ۵۹؛ اخبار مکه، ج۱، ص۳۳۲-۳۳۳.</ref> ذکرهایی هنگام [[استلام حجرالاسود]] از او نقل شده است.<ref>اخبار مکه، ج۱، ص۳۳۹.</ref> بر خلاف دیدگاه پدرش<ref>نک: مسند احمد، ج۱، ص۵۲؛ ج۳، ص۳۶۳؛ قس: ج۲، ص۱۵۱.</ref> [[متعه حج|تمتع در حج]] را جایز میدانست و میگفت: [[خدا]] و [[پیامبر اسلام(ص)|رسول]] او به این کار امر کردهاند.<ref>مسند احمد، ج۲، ص۱۵۱.</ref> | بر پایه روایتهایی، او [[حجرالاسود]] و [[رکن یمانی]] را میبوسید و بدانها دست میکشید؛ اما با رکنهای دیگر چنین نمیکرد. وی دلیل این کار را رفتار پیامبر(ص) میدانست.<ref>مسند احمد، ج۲، ص۱۷؛ اخبار مکه، ج۱، ص۳۲۹-۳۳۲.</ref> به باور او، این استلام باعث ریزش [[گناه|گناهان]] است.<ref>مسند احمد، ج۲، ص۳؛ اخبار مکه، ج۱، ص۳۳۱.</ref> در هر نوبت طواف، حتی در صورت ازدحام جمعیت، همین کار را انجام میداد.<ref>مسند احمد، ج۲، ص۳۳، ۵۹؛ اخبار مکه، ج۱، ص۳۳۲-۳۳۳.</ref> ذکرهایی هنگام [[استلام حجرالاسود]] از او نقل شده است.<ref>اخبار مکه، ج۱، ص۳۳۹.</ref> بر خلاف دیدگاه پدرش<ref>نک: مسند احمد، ج۱، ص۵۲؛ ج۳، ص۳۶۳؛ قس: ج۲، ص۱۵۱.</ref> [[متعه حج|تمتع در حج]] را جایز میدانست و میگفت: [[خدا]] و [[پیامبر اسلام(ص)|رسول]] او به این کار امر کردهاند.<ref>مسند احمد، ج۲، ص۱۵۱.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
خط ۱۴۹: | خط ۱۳۰: | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
{{دانشنامه | {{دانشنامه | ||
| آدرس = http:// | | آدرس = http://hzrc.ac.ir/post/9497/%d8%a7%d8%a8%d9%86-%d8%b9%d9%85%d8%b1 | ||
| عنوان = ابن عمر | | عنوان = ابن عمر | ||
| نویسنده = سيد علي رضا عالمي | | نویسنده = سيد علي رضا عالمي |