حج ناتمام: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''حج ناتمام'''، حج یا عمره پایان نیافته است که در فقه شیعه و اهل سنت احکا...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''حج ناتمام'''، [[حج]] یا عمره پایان نیافته است که در فقه [[شیعه]] و [[اهل سنت]] احکام و دستورات ویژه‌ای دارد.
{{اقسام حج عمودی}}
'''حج ناتمام'''، [[حج]] یا [[عمره|عمره‌ای]] است که  به صورت کامل و بی‌نقص پایان نیافته است. گاه سبب پایان نیافتن حج کامل، سبب‌های ناتمامیِ فقهی مانند ترک برخی اعمال حج است که موجب [[فساد حج|فساد]] و بطلان حج شده و در بیشتر موارد نیازمند [[حج قضا|قضای حج]] است. گاه سبب کامل نبودن حج، سبب‌های ناتمامیِ معنوی مانند کلام ناپسند است، که موجب ثواب کمتر شده و نیازمند قضای حج نیست.


در فقه اسلامی در موارد متعددی حج، ناتمام دانسته شده است. در منابع روایی و فقهی، از ناتمام ماندن حج، بیشتر با تعابیری چون: نقصان حج،<ref>تهذیب الأحکام، ج5، ص225؛ کتاب الحج، شاهرودی، ج1، ص75؛ براهین الحج، ج1، ص210-211.</ref> بطلان حج،<ref>الحدائق الناضرة، ج14، ص396؛ ج‏15، ص66؛ ج‏16، ص165‏، ص454-455؛ مستند الشیعه، ج12، ص151، 266.</ref> فوات حج*،<ref>الکافی، ج4، ص475-476؛ مسالک الإفهام، ج2، ص277، 288، 388-389، 494-495؛ جواهر الکلام، ج19، ص42، 86-89، 374؛ ج‏20، ص115، 448.</ref> فساد حج*<ref>الکافی، ج4، ص339، 379-380؛ المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص329، 336-337؛ مدارک الأحکام، ج7، ص402؛ ج‏8، ص406-408.</ref> و قضای حج*<ref>الدروس الشرعیه، ج1، ص482؛ کشف اللثام، ج9، ص102.</ref> یاد شده است. همچنین از اصطلاحات مرتبط با حج ناتمام، اصطلاح اِحصار (ناتمام ماندن حج به علت بیماری) و اصطلاح صَدّ (ناتمام ماندن حج به علت جلوگیری دشمن) است ( احصار و صدّ*). ناتمام ماندن حج، گاه به لحاظ فقهی و به معنای فساد و بطلان حج است که در مواردی مستلزم قضاست و گاه به لحاظ معنوی و به معنای ثواب کمتر و عدم کمال حج است که قضا لازم ندارد.
همه فقیهان، به پایان رساندن حج را واجب دانسته‌اند؛ هر چند شروع آن مستحب بوده باشد. حج ممکن است از دیدگاه فقه با سبب‌هایی مانند بیماری، بی‌هوشی، مرگ، ارتداد، ترک برخی اعمال، ارتکاب برخی محرمات احرام و جلوگیری دشمن ناتمام بماند. فقیهان درباره چگونگی کامل کردن حج ناتمام یا ادای قضای آن بحث کرده‌اند.


از مهم‌ترین مصادیق حج یا عمرة ناتمام در تاریخ می‌توان به ماجرای حُدَیبیه در سال ششم هجری اشاره کرد که در آن عمرة پیامبر صلّی الله علیه و آله و مسلمانان به دلیل جلوگیری مشرکان مکه ناتمام ماند و آن حضرت در حدیبیه با انجام قربانی از احرام خارج شده و سال بعد عمرة دیگری مشهور به«عمرة القضاء» به جا آوردند.<ref>المغازی، ج2، ص571-575؛ السیرة النبویه، ج2، ص308؛ تاریخ الیعقوبی، ج2، ص54-55.</ref> در همین ماجرا بود که آیة ۱۹۶ بقره/۲ نازل شد و وظیفة مسلمانان را در صورت ناتمام ماندن حج مشخص کرد:<ref>الأم، ج2، ص173؛ جامع البیان، ج2، ص132؛ السنن الصغیر، ج2، ص207.</ref> «... فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَیسَرَ مِنَ الْهَدْی…» یعنی: «اگر [به علت موانعی از اتمام حج] بازداشته شدید، آنچه از قربانی میسّر است [قربانی کنید]» (عمرة القضاء).
سبب‌های ناتمامی معنوی حج، به باور عالمان شیعه، ملاقات نکردن با [[امام(ع)]] در زمان حضور او، زیارت نکردن قبر حضرت محمد(ص) و امامان(ع) و کلام ناپسند است. به باور برخی از فقیهان اهل سنت، ننوشیدن از آب [[زمزم]] موجب ناتمام ماندن ثواب حج می‌شود.


علاوه بر ماجرای حدیبیه، در مواردی حج یا عمرة برخی امامان علیهم‌السلام نیز ناتمام مانده است. از جمله عمرة امام حسین(ع) در زمان حیات امام علی(ع) به سبب بیماری به پایان نرسید و ایشان با نحر شتر و حلق از احرام خارج شده و پس از بهبودی عمرة دیگری به جا آوردند.<ref>الکافی، ج4، ص369-370؛ تهذیب الأحکام، ج5، ص421-422.</ref> همچنین آن حضرت در بعد از ظهر روز هشتم ذی‌حجة سال ۶۰ قمری پس از یک اقامت چهارماهه در مکه و در حالی که حجاج همگی به سوی منا در حرکت بودند، احرام خود را تبدیل به عمرة مفرده کرده، پس از طواف و سعی و تقصیر از احرام خارج شده، مکه را به قصد اصلاح دین و امر به معروف و نهی از منکر ترک نموده و به سمت عراق حرکت کردند.<ref>الإرشاد، ج2، ص66-67؛ تاریخ الطبری، ج5، ص381-383.</ref>
==چیستی==
در منابع روایی و فقهی، از ناتمام ماندن حج، بیشتر با تعابیری مانند نقصان حج،<ref>تهذیب الأحکام، ج5، ص225؛ کتاب الحج، شاهرودی، ج1، ص75؛ براهین الحج، ج1، ص210-211.</ref> بطلان حج،<ref>الحدائق الناضرة، ج14، ص396؛ ج‏15، ص66؛ ج‏16، ص165‏، ص454-455؛ مستند الشیعه، ج12، ص151، 266.</ref> [[فوات حج]]،<ref>الکافی، ج4، ص475-476؛ مسالک الإفهام، ج2، ص277، 288، 388-389، 494-495؛ جواهر الکلام، ج19، ص42، 86-89، 374؛ ج‏20، ص115، 448.</ref> [[فساد حج]]<ref>الکافی، ج4، ص339، 379-380؛ المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص329، 336-337؛ مدارک الأحکام، ج7، ص402؛ ج‏8، ص406-408.</ref> و [[حج قضا|قضای حج]]<ref>الدروس الشرعیه، ج1، ص482؛ کشف اللثام، ج9، ص102.</ref> یاد شده است. همچنین از اصطلاحات مرتبط با حج ناتمام، اصطلاح [[احصار و صد|اِحصار]]{{یادداشت|ناتمام ماندن حج به علت بیماری.}} و اصطلاح [[احصار و صد|صَدّ]]{{یادداشت|ناتمام ماندن حج به علت جلوگیری دشمن.}} است.


همچنین در منابع تاریخی موارد متعددی از ناتمام ماندن حج به اسباب مختلف گزارش شده است<ref>الکامل، ج4، ص350؛ ج11، ص287-288؛ نک شفاء الغرام، ج2، ص260-313.</ref>؛ از جمله: ۱) ناتمام ماندن حج برخی به سبب جلوگیری عبدالله بن زبیر از طواف و سعی و محاصرة مکه توسط حَجّاج بن یوسف در سال ۷۲ق.<ref>أنساب الأشراف، ج7، ص119؛ تاریخ الطبری، ج6، ص175؛ الکامل، ج4، ص350.</ref> ۲) تعطیلی حج از منطقة عراق به سبب فتنه و ممانعت قرامطه در سالهای ۳۱۲ق،<ref>تاریخ الطبری، ج11، ص107؛ تجارب الأمم، ج5، ص213-214؛ تاریخ ابن‌خلدون، ج4، ص128.</ref> ۳۱۳ق. تا ۳۱۶ق.<ref>شفاء الغرام، ج2، ص261؛ تاریخ الإسلام، ج23، ص374؛ شذرات الذهب، ج4، ص70، 76.</ref> و ۳۱۷ق.<ref>مروج الذهب، ج4، ص312.</ref> تا ۳۲۶ق<ref>المنتظم، ج13، ص378؛ البدایة و النهایة، ج11، ص183، 189؛ تاریخ ابن‌خلدون، ج4، ص128-129.</ref> ۳) تعطیلی حج به سبب فتنة بنی هلال و کشتار حجاج توسط آنان در سال ۳۶۳ق.<ref>المنتظم، ج14، ص210؛ الکامل، ج8، ص647؛ البدایة و النهایة، ج11، ص277.</ref> ۵) اختلاف حاکمان در سال ۴۸۷ق که موجب تعطیلی حج گردید.<ref>البدایة و النهایة، ج12، ص147؛ شفاء الغرام، ج2، ص275.</ref> ۶) ناتوانی حج‌گزاران از ورود به مکه و ادای طواف و سعی به سبب درگیری میان امیر الحاج و امیر مکه در سال ۵۵۷ق؛ و ۵۵۸ق.<ref>المنتظم، ج18، ص152، 155؛ الکامل، ج11، ص287- 288؛ تاریخ الإسلام، ج38، ص35-36.</ref> ۷) اختلال در سفر حج به سبب تسلط مغولان در سالهای ۶۵۶ تا ۶۶۵ق.<ref>شفاء الغرام، ج2، ص287-289.</ref> ۸) ناتمام ماندن حج به سبب آشوب و قتل و غارت در مکه و عرفات در سالهای ۶۸۹ق؛ و ۶۹۸ق.<ref>شفاء الغرام، ج2، ص290-292.</ref> ۹) آشوب و درگیری در منا میان مصریان و حجازیان در سال ۷۰۵ق.<ref>شفاء الغرام، ج2، ص293.</ref> ۱۰) اخلال در ادای برخی مناسک به سبب نزاع میان امیر الحاج مصری و اشراف در عرفات در سال ۷۴۳ق.<ref>شفاء الغرام، ج2، ص298.</ref> ۱۱) کشتار و غارت حجاج در روز هشتم و نهم ذیحجة سال ۷۹۷ق.<ref>شفاء الغرام، ج2، ص303.</ref> ۱۲) آشوب و قتل و غارت در مسجدالحرام و منا در سال ۸۱۷ق.<ref>شفاء الغرام، ج2، ص309-310.</ref> ۱۳) ناتوانی حجاج از عزیمت به حج و ناتوانی ساکنان مکه از وقوف در عرفات به سبب تصرف مکه توسط وهابیان در سال ۱۲۱۹ق.<ref>تاریخ حج گزاری ایرانیان، ص221-222.</ref> ۱۴) ناتمام ماندن حج گروهی از ایرانیان پس از احرام در مسجد شجره در نیمة قرن ۱۴ قمری.<ref>أعیان الشیعة، ج3، ص376-377.</ref> ۱۵) ناتمام ماندن حج به سبب بسته شدن درهای مسجدالحرام وکشتار برخی از زائران در مسجدالحرام به دست وهابی افراطی جهیمان عتیبی در سال ۱۴۰۰ق.<ref>المهدی المنتظر فی ضوء الأحادیث و الآثار الصحیحة، ص101.</ref>
ناتمام ماندن حج،‌ از دو زاویه فقهی و معنوی دیده شده است؛ از دیدگاه فقهی آن، به معنای فساد و بطلان حج بوده که در مواردی نیازمند قضای حج است و از دیدگاه معنوی آن، به معنای ثواب کمتر و عدم کمال حج است که نیازمند قضا نیست.


در قرآن کریم در آیة ۱۹۶ سوره بقره/۲ بر به پایان رساندن حج و عمره تأکید و مسلمانان به اتمام آن دو امر شده‌اند: «وَأَتِمُّواْ الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلّهِ…» یعنی: «و برای خدا حجّ و عمره را به پایان رسانید». به نظر مفسران<ref>الکشاف، ج1، ص238؛ مجمع البیان، ج2، ص518.</ref> و فقیهان،<ref>فقه القرآن، ج1، ص263؛ کنز العرفان، ج1، ص272؛ زبدة البیان، ص231-234.</ref> منظور از امر به اتمام حج در این آیه، تأکید بر وجوب آن یا انجام دادن همة مناسک با تمام شرایط، حدود و اَجزاء، یا وجوب اتمام حج و عمره پس از شروع - هر چند مستحب بوده باشد - یا وجوب اتمام حج فاسد شده است. در احادیث نیز اتمام حج در آیه به«اقامة حج تا آخرین جزء»،<ref>فقه القرآن، ج1، ص264</ref> «ادای حج بدون ارتکاب محرّمات احرام»<ref>الکافی، ج4، ص265</ref> و «ترک جماع، فسوق و جدال»<ref>تفسیر العیاشی، ج1، ص88؛ الکافی، ج4، ص337</ref> تفسیر شده است.
در منابع فقهی باب جداگانه‌ای به حج ناتمام اختصاص داده نشده و احکام مربوط به آن در مبحث حج، از جمله در باب [[احصار و صد]] پراکنده است.


همچنین در این آیه و آیات متعدد دیگر از جمله: نساء/۴، ۱۶۷؛ مائده/۵، ۲؛ انفال/۸، ۳۴، ۴۷؛ ابراهیم/۱۴، ۳؛ نحل/۱۶، ۸۸، ۹۴؛ حج/۲۲، ۲۵؛ محمد/۴۷، ۳۲ و فتح/۴۸، ۲۵ به ناتمام ماندن حج و برخی احکام آن اشاره شده و عاملان ناتمام ماندن حج مذمّت شده‌اند.
==== مصادیق تاریخی ====
ناتمام ماندن حج و عمره مصادیق تاریخی مشهوری نیز دارد. از جمله عمره ناتمام حضرت محمد(ص) در سال ششم هجری در ماجرای صلح حدیبیه، یا ناتمام ماندن عمره [[امام حسین(ع)]] در زمان زندگی [[امام علی(ع)]] به سبب بیماری.


در احادیث، برخی اعمال موجب تمامیت حج و عمره دانسته شده و تعبیر «تمام الحج» دربارة آنها به کار رفته است؛ از جمله: ۱) احرام بستن از میقاتهای مشخص شده توسط پیامبر اکرم(ص) برای غیر مجاوران<ref>الکافی، ج4، ص318؛ تهذیب الأحکام، ج5، ص54؛ علل الشرائع، ج2، ص434</ref> و از منزل برای مجاوران<ref>الکافی، ج4، ص322؛ نک: الآثار، ص101؛ السنن الکبری، بیهقی، ج5، ص29-30.</ref>؛ ۲) وقوف در عرفات<ref>سنن إبن ماجه، ج2، ص1003؛ السنن الکبری، نسائی، ج2، ص417-418؛ السنن الکبری، بیهقی، ج5، ص113، 116.</ref> یا وقوف در عرفات و مزدلفه<ref>مسند الامام احمد بن حنبل، ج4، ص82-261؛ سنن أبی داود، ج1، ص435-436؛ السنن الکبری، نسائی، ج2، ص427.</ref>؛ ۳) بالا بردن صدا هنگام تلبیه و ریختن خون قربانی<ref>نک: سنن إبن ماجة، ج2، ص975، سنن الترمذی، ج2، ص161.</ref>؛ ۴) حفظ زبان از کلام ناپسند<ref>الکافی، ج4، ص338؛ تهذیب الأحکام، ج5، ص296.</ref>؛ ۵) ملاقات و زیارت امام(ع)<ref>الکافی، ج4، ص549؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص578؛ علل الشرائع، ج2، ص459.</ref>به کار رفتن تعبیر «تمام الحج» دربارة این اعمال نشان دهندة اهمیت آنها در میان مناسک حج است؛ چنان‌که برخی مراد از این تعبیر را متمِّم و کامل کنندة حج دانسته‌اند.<ref>روضة المتقین، ج5، ص362؛ ملاذ الأخیار، ج8، ص56.</ref>
در منابع تاریخی، موارد پرشماری از ناتمام ماندن حج گروهی از حج‌گزاران به دلایل مختلف از جمله درگیر‌های نظامی در مکه در سال‌های ۷۲ق؛<ref>أنساب الأشراف، ج7، ص119؛ تاریخ الطبری، ج6، ص175؛ الکامل، ج4، ص350.</ref> ۵۵۷ و ۵۵۸ق<ref>المنتظم، ج18، ص152، 155؛ الکامل، ج11، ص287- 288؛ تاریخ الإسلام، ج38، ص35-36.</ref><ref>شفاء الغرام، ج2، ص290-292.</ref> و ۷۴۳<ref>شفاء الغرام، ج2، ص298.</ref> و ۷۹۷<ref>شفاء الغرام، ج2، ص303.</ref> و ۸۱۷ق.<ref>شفاء الغرام، ج2، ص309-310.</ref> و ۱۲۱۹ق.<ref>تاریخ حج گزاری ایرانیان، ص221-222.</ref> و ۱۴۰۰ق.<ref>المهدی المنتظر فی ضوء الأحادیث و الآثار الصحیحة، ص101.</ref>گزارش شده است.


در منابع فقهی باب جداگانه ای به حج ناتمام اختصاص داده نشده و احکام مربوط به آن در مبحث حج -از جمله در باب احصار و صد- پراکنده است. به اجماع<ref>مدارک الأحکام، ج8، ص286.</ref> فقیهان امامی<ref>مسالک الإفهام إلی آیات الأحکام، ج2، ص138؛ تفصیل الشریعة فی شرح تحریر الوسیلة (کتاب الحج)، ج5، ص444.</ref> و اهل سنت،<ref>المغنی، ج3، ص119؛ المجموع، ج7، ص388-389؛ مواهب الجلیل، ج3، ص415.</ref> ناتمام گذاشتن حج یا عمره به دلیل آیة ۱۹۶ بقره/۲ جایز نیست و پس از شروع اعمال و احرام بستن، به پایان رساندن آن واجب است؛ هرچند شروع در آن مستحب بوده باشد.<ref>الجامع للشرائع، ص175؛ مدارک الأحکام، ج8، ص408.</ref> همچنین تحلّل کامل (خروج از احرام) متوقف بر اتمام حج و عمره است؛ مگر این که عاملی ناخواسته موجب ناتمام ماندن حج شود که در آن صورت احرام‌گزار با شرایطی می‌تواند از احرام خارج گردد.
==وجوب اتمام حج==
در آیه {{آیه|وَأَتِمُّواْ الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلّهِ
}}{{یادداشت|و برای خدا حجّ و عمره را به پایان رسانید.}}<ref name=":1">سوره بقره، آیه ۱۹۶.</ref> مسلمانان به اتمام [[حج]] و [[عمره]] امر شده‌اند. در احادیث اتمام حج در این آیه به«اقامه حج تا آخرین جزء»،<ref>فقه القرآن، ج1، ص264</ref> «ادای حج بدون ارتکاب محرّمات [[احرام]]»<ref>الکافی، ج4، ص265</ref> و «ترک [[آمیزش|جماع]]، فسوق و [[جدال]]»<ref>تفسیر العیاشی، ج1، ص88؛ الکافی، ج4، ص337</ref> تفسیر شده است.


==اسباب حج ناتمام==
به اجماع<ref>مدارک الأحکام، ج8، ص286.</ref> فقیهان [[شیعه]]<ref>مسالک الإفهام إلی آیات الأحکام، ج2، ص138؛ تفصیل الشریعة فی شرح تحریر الوسیلة (کتاب الحج)، ج5، ص444.</ref> و [[اهل سنت]]،<ref>المغنی، ج3، ص119؛ المجموع، ج7، ص388-389؛ مواهب الجلیل، ج3، ص415.</ref> ناتمام گذاشتن حج یا عمره به دلیل آیه {{آیه|وَأَتِمُّواْ الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلّهِ
بر پایة فقه اسلامی، اسباب و عوامل گوناگونی می‌تواند موجب ناتمام ماندن حج شود که برخی سبب ناتمامی حج به لحاظ فقهی و برخی موجب ناتمامی آن به لحاظ معنوی است:
}}{{یادداشت|و برای خدا حجّ و عمره را به پایان رسانید.}}<ref name=":1" /> جایز نیست و پس از آغاز اعمال و [[احرام]] بستن، به پایان رساندن آن واجب است؛ هرچند شروع در آن مستحب بوده باشد.<ref>الجامع للشرائع، ص175؛ مدارک الأحکام، ج8، ص408.</ref> [[تحلل|تحلّل]] کامل (یعنی خارج شدن از احرام) ‌نیز، وابسته به اتمام حج و عمره است؛ مگر این که عاملی ناخواسته موجب ناتمام ماندن حج شود که در آن صورت احرام‌گزار با شرایطی می‌تواند از احرام خارج شود.


===الف) اسباب ناتمامی فقهی حج===
== سبب‌های ناتمامی حج و عمره ==
اسباب ناتمامی فقهی، اسبابی هستند که موجب ناقص شدن حج به لحاظ فقهی - به معنای مُجزی نبودن یا فساد و بطلان حج - و در اکثر موارد مستلزم قضای حج است (نیز برای موارد وجوب قضا حج قضا). بیشتر این اسباب، ناشی از شرایط خود مکلف و برخی ناشی از شرایط بیرونی است. مهم‌ترین این اسباب را می‌توان به صورت زیر دسته‌بندی کرد:
سبب‌های فقهی ناتمامی حج یا عمره، باعث ناقص شدن [[حج]] می‌شود و در بیشتر موارد [[حج قضا|قضای حج]] را لازم می‌کنند. برخی از سبب‌های مهم آن چنین است:


۱) بیماری: از شایع‌ترین اسباب ناتمام ماندن حج و عمره، بیماری و عواملی مانند شکستگی اعضا و جراحت است. چنانچه احرام‌گزار به سبب بیماری (یا شکستگی اعضا، جراحت و مانند آن<ref>مناسک حج، محشی، امام خمینی، ص506.</ref>) نتواند حج یا عمرة خود را تمام کند (احصار)، می‌تواند در همان محل با انجام دادن اعمالی از احرام خارج شود. بنابر نظر مشهور فقهای امامی<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص334-335؛ مسالک الإفهام، ج2، ص386-387؛ الإحصار و الصد، ص5.</ref> و اهل سنت،<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص106؛ المجموع، ج8، ص294.</ref> شخص محصَر در حج، با فرستادن قربانی به منا، ذبح آن در روز عید قربان و حلق یا تقصیر در هنگام ذبح و در عمره با فرستادن قربانی به مکه و حلق یا تقصیر در هنگام ذبح آن از احرام خارج گشته و تمامی محرمات - جز مباشرت با زنان که متوقف بر انجام دادن طواف نساء است - بر او حلال می‌شود. البته در صورت استقرار حج، قضای آن در سال آینده لازم است.<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص332؛ المغنی، ج8، ص306؛ المجموع، ج3، ص372؛</ref> ( احصار و صد)
===بیماری===
{{اصلی|احصار و صد}}
اگر [[احرام|احرام‌]]<nowiki/>گزار به سبب بیماری یا عواملی مانند شکستگی اعضا و جراحت<ref>مناسک حج، محشی، امام خمینی، ص506.</ref> نتواند حج یا عمره خود را تمام کند، می‌تواند در همان جا با انجام دادن اعمالی از احرام بیرون آید. به باور مشهور فقیهان [[شیعه]]<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص334-335؛ مسالک الإفهام، ج2، ص386-387؛ الإحصار و الصد، ص5.</ref> و [[اهل سنت]]،<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص106؛ المجموع، ج8، ص294.</ref> شخص [[احصار و صد|مُحصَر]] در حج، با فرستادن [[قربانی]] به [[منا]]، ذبح آن در روز [[عید قربان]] و [[حلق]] یا تقصیر در هنگام ذبح از احرام خارج می‌شود. شخص مُحصَر در عمره نیز، با فرستادن قربانی به [[مکه]] و حلق یا تقصیر در هنگام ذبح از احرام خارج می‌شود. پس از خروج از احرام، همه محرّمات، جز [[آمیزش]] که وابسته به ادای [[طواف نساء]] است، بر او حلال می‌شود. البته در صورت [[استقرار حج]]، [[حج قضا|قضای]] آن در سال آینده لازم است.<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص332؛ المغنی، ج8، ص306؛ المجموع، ج3، ص372؛</ref>


۲) بیهوشی، دیوانگی یا مستی: به اجماع فقیهان امامی<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص296-297؛ ریاض المسائل، ج6، ص36-38؛ جواهر الکلام، ج17، ص229.</ref> و اهل سنت،<ref>بدائع الصنائع، ج2، ص120، 160؛ المغنی، ج3، ص161؛ المجموع، ج7، ص20.</ref> از جملة شرایط وجوب و صحت حج، کامل بودن عقل است؛ از این رو ادای حج یا برخی مناسک آن در حال جنون، بیهوشی یا مستی صحیح نیست. بر این اساس، چنانچه شخصی در حج حضور یابد و تمامی مناسک را در جای خود به جا آورد اما هنگام ادای آنها دیوانه، بیهوش، مست، یا خواب باشد حج او باطل و قضای آن بر وی واجب است.<ref>السرائر، ج1، ص620-621؛ مختلف الشیعه، ج4، ص254-255؛ الحدائق الناضرة، ج16، ص460-461.</ref> همچنین اگر حج‌گزار در اثناء حج دچار دیوانگی یا بیهوشی شود و زمانی بهبود یابد که فرصتی برای جبران اعمال نمانده باشد، حج او ناتمام و باطل می‌شود. البته در صورت احتمال بهبودی او پیش از وقوفین باید برای اعمالش نایب گرفته شود، اما در غیر این صورت احرام و حج او باطل خواهد بود.<ref>کشف الغطاء، ج4، ص474؛ کتاب الحج، گلپایگانی، ج1، ص77-78.</ref> همچنین اگر پیش از احرام دچار دیوانگی، بیهوشی یا مستی شود، فقها حج را از او ساقط دانسته‌اند، اما به استناد روایتی،<ref>الکافی، ج4، ص325؛ تهذیب الأحکام، ج5، ص60</ref> احرام دادن او را جایز شمرده‌اند تا چنانچه پیش از وقوفین بهبود یافت حجش را به اتمام برساند.<ref>الدروس الشرعیه، ج1، ص342؛ مدارک الأحکام، ج7، ص232؛ کشف اللثام، ج5، ص241-243.</ref> برخی فقیهان امامی، هشیاری به هنگام احرام، وقوفین، طواف و سعی را کافی دانسته و در بقیة اعمال، نبود هشیاری را موجب بطلان حج ندانسته‌اند<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص384.</ref>؛ اما برخی دیگر هیچ عملی را از فرد مجنون، بیهوش یا مست (یا حتی شخص به خواب رفته در طول وقوف) به دلیل عدم امکان اراده و نیت صحیح ندانسته‌اند.<ref>السرائر، ج1، ص620-621.</ref> ( حج محجوران)
===دیوانگی، بی‌هوش یا مستی===
{{اصلی|حج محجوران}}
همه فقیهان شیعه<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص296-297؛ ریاض المسائل، ج6، ص36-38؛ جواهر الکلام، ج17، ص229.</ref> و اهل سنت،<ref>بدائع الصنائع، ج2، ص120، 160؛ المغنی، ج3، ص161؛ المجموع، ج7، ص20.</ref> یکی از شرایط وجوب و درستیِ حج را کامل بودن عقل دانسته‌اند؛ از این رو، ادای حج یا انجام برخی [[مناسک]] آن در حال دیوانگی، بی‌هوشی یا مستی درست نبوده و در صورت انجام، قضای آن واجب است.<ref>السرائر، ج1، ص620-621؛ مختلف الشیعه، ج4، ص254-255؛ الحدائق الناضرة، ج16، ص460-461.</ref>


۳) مرگ: چنانچه حج به سبب فوت حج‌گزار ناتمام بماند، اگر فوت او پس از احرام و داخل شدن در محدودة حرم رخ داده باشد، به اجماع فقیهان امامی<ref>مسالک الإفهام، ج2، ص143؛ مجمع الفائدة و البرهان، ج6، ص93؛ جواهر الکلام، ج17، ص295.</ref> حج ناتمام او مُجزی از حجة الاسلام است؛ اما اگر پس از احرام و پیش از ورود به حرم از دنیا رفته باشد و حج بر عهدة او مستقر شده باشد، بنا بر نظر مشهور فقها، حج ناتمام او مُجزی نیست و باید برای او نائب گرفته شود<ref>الحدائق الناضرة، ج14، ص151؛ مستمسک العروة الوثقی، ج10، ص206؛ مهذب الأحکام، ج12، ص129.</ref> و بنا بر نظر معدودی از آنان حج او مجزی است و قضا لازم ندارد.<ref>السرائر، ج1، ص650؛ نک: الحدائق الناضرة، ج14، ص151.</ref> بر همین اساس، برخی فقهای امامی برای کسی که می‌داند تا زمان معینی فوت می‌کند و در صورت حرکت به قصد حج پس از احرام و داخل شدن در حرم از دنیا می‌رود و حجش ناتمام می‌ماند ولی با این حال حرکت نمی‌کند، حکم به استقرار حج کرده و تصریح کرده‌اند که تمامیت حج در حق او همان احرام و داخل شدن در حرم است.<ref>العروة الوثقی، محشی، ج4، ص454-455؛ مصباح الهدی، ج12، ص63-64؛ مدارک العروة، ج24، ص281-282.</ref> ( استقرار حج) به نظر فقیهان اهل سنت، در صورتی که حج‌گزار پیش از اتمام ارکان حج* از دنیا برود، حج او مجزی نیست، اما اعمال انجام شده مقبول بوده و باید برای ادای بقیة مناسک از مکان فوت وی، نائب گرفته شود؛ ولی اگر مرگ او پس از ادای همة ارکان اتفاق افتاده باشد، حج او مجزی خواهد بود و تنها باید برای اعمال باقیمانده کفاره داده شود.<ref>فتح العزیز، ج7، ص70-73؛ المغنی، ج3، ص196-197؛ المجموع، ج7، ص135؛ ج15، ص83.</ref>
اگر حج‌گزار در میان مناسک دچار دیوانگی یا بی‌هوشی شود و زمانی بهبود یابد که فرصتی برای جبران اعمال نمانده باشد، حج او ناتمام و باطل است.<ref>کشف الغطاء، ج4، ص474؛ کتاب الحج، گلپایگانی، ج1، ص77-78.</ref> اگر او پیش از احرام دچار دیوانگی، بی‌هوشی یا مستی شود، حج از او ساقط است؛<ref name=":0" /> اگر چه به استناد روایتی،<ref>الکافی، ج4، ص325؛ تهذیب الأحکام، ج5، ص60</ref> [[احرام]] دادن او جایز بوده تا چنانچه پیش از وقوفین بهبود یافت حج را به پایان برساند.<ref name=":0">الدروس الشرعیه، ج1، ص342؛ مدارک الأحکام، ج7، ص232؛ کشف اللثام، ج5، ص241-243.</ref> برخی فقیهان شیعه، هشیاری به هنگام احرام، وقوفین، [[طواف]] و [[سعی]] را کافی دانسته و در بقیه اعمال، نبود هشیاری را موجب بطلان حج ندانسته‌اند.<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص384.</ref> در برابر، برخی دیگر هیچ عملی را از دیوانه، بی‌هوش یا مست{{یادداشت|یا حتی شخص به خواب رفته در طول وقوف.}} به دلیل نبود اراده و نیت صحیح ندانسته‌اند.<ref>السرائر، ج1، ص620-621.</ref>  


به نظر فقیهان امامی<ref>مسالک الإفهام، ج2، ص168؛ الحدائق الناضرة، ج14، ص254؛ جواهر الکلام، ج17، ص366.</ref> و اهل سنت،<ref>فتح العزیز، ج7، ص70-73؛ المغنی، ج3، ص196-197؛ المجموع، ج7، ص135-137؛ ج15، ص83.</ref> احکام مذکور در مورد حج نیابی نیز صادق است؛ یعنی چنانچه نائب پس از احرام و دخول حرم -بنابر نظر امامیان- یا پس از اتمام ارکان -بنابر نظر اهل سنت- از دنیا برود، حج از ذمة منوب عنه ساقط می‌شود. البته برخی فقهای امامی در حکم اجزاء، فوت نائب را پس از احرام - هر چند پیش از دخول حرم باشد- کافی دانسته‌اند.<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص323؛ السرائر، ج1، ص628؛ مناسک حج، محشی، ص70.</ref> مشهور فقها در این حکم میان اقسام گوناگون حج نیابی (حجة الاسلام یا غیر آن، حج با اجرت یا حج تبرعی و…) تفاوتی قائل نشده‌اند؛ اما برخی آن را در حج تبرعی و غیر حجة الاسلام (مانند حج نذری و حج استحبابی) جاری ندانسته‌اند.<ref>مناسک حج، محشی، ص70.</ref> ( نیابت)
===مرگ===
به اجماع فقیهان شیعه<ref>مسالک الإفهام، ج2، ص143؛ مجمع الفائدة و البرهان، ج6، ص93؛ جواهر الکلام، ج17، ص295.</ref> اگر حاجی پس از احرام و پس از ورود به محدوده حرم بمیرد، حج ناتمام او از [[حجة الاسلام]] کفایت می‌کند؛ ولی اگر پس از احرام و پیش از ورود به حرم بمیرد و حج بر عهده او [[استقرار حج|مستقر]] شده باشد، حج ناتمام او از حجة الاسلام کفایت نکرده و باید برای او [[نیابت|نائب]] گرفته شود.<ref>الحدائق الناضرة، ج14، ص151؛ مستمسک العروة الوثقی، ج10، ص206؛ مهذب الأحکام، ج12، ص129.</ref> به باور برخی، حج او کافی بوده و [[حج قضا|قضا]] لازم ندارد.<ref>السرائر، ج1، ص650؛ نک: الحدائق الناضرة، ج14، ص151.</ref>{{یادداشت|بر همین اساس، برخی فقیهان شیعه برای کسی که می‌داند در زمان معینی می‌میرد و می‌داند در صورت حرکت به قصد حج پس از احرام و داخل شدن در حرم، خواهد مرد ولی با این حال حرکت نکند، حکم به استقرار حج کرده و تصریح کرده‌اند که تمامیت حج در حق او همان احرام و داخل شدن در حرم است.}}<ref>العروة الوثقی، محشی، ج4، ص454-455؛ مصباح الهدی، ج12، ص63-64؛ مدارک العروة، ج24، ص281-282.</ref>  


۴) ارتداد: از موانع پایان یافتن حج و عمره مرتد شدن احرام‌گزار است و فقهای فریقین بر این مطلب اتفاق نظر دارند؛ با این تفاوت که به نظر فقیهان اهل سنت در صورت وقوع ارتداد در حال احرام، احرام و حج مرتد باطل می‌شود،<ref>مواهب الجلیل، ج4، ص65-68؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص514؛ کشاف القناع، ج2، ص439-440.</ref> ولی به نظر فقهای امامی ارتداد در اثناء حج، موجب بطلان احرام نمی‌شود و در صورت توبه احرام‌گزار می‌تواند اعمالش را ادامه دهد.<ref>الدروس الشرعیه، ج1، ص314؛ جواهر الکلام، ج17، ص304؛ مستمسک العروة الوثقی، ج10، ص221-223.</ref> البته اگر ارتداد همزمان با برخی اعمال و مناسک رخ داده باشد، سبب بطلان آن عمل خاص می‌شود و در صورت توبه باید آن را تکرار کند.<ref>براهین الحج، ج1، ص236-237.</ref> همچنین ارتداد پس از اتمام حج، به نظر فقهای حنفی<ref>المبسوط، سرخسی، ج2، ص96؛ بدائع الصنائع، ج1، ص95.</ref> و مالکی،<ref>المدونةالکبری، ج2، ص317؛ التاج و الإکلیل، ج6، ص284؛ مواهب الجلیل، ج4، ص65-68.</ref> موجب بطلان حج انجام شده و وجوب تکرار آن پس از توبه می‌گردد، ولی به نظر فقیهان امامی،<ref>مختلف الشیعه، ج4، ص18؛ مسالک الإفهام، ج2، ص146؛ جواهر الکلام، ج17، ص302.</ref> شافعی<ref>المجموع، ج3، ص5؛ فتح العزیز، ج7، ص5.</ref> و حنبلی<ref>الإنصاف، ج3، ص388؛ کشاف القناع، ج2، ص439؛ مطالب أولی النهی، ج1، ص275.</ref> حج انجام شده پیش از ارتداد نیاز به تکرار ندارد. ( ارتداد)
به نظر فقیهان اهل سنت، اگر حاجی پیش از اتمام [[ارکان حج]] بمیرد، حج او از حجة السلام کفایت نمی‌کند؛ ولی اعمال انجام شده مقبول بوده و باید برای ادای دیگر مناسک از مکان مرگ او، نائب گرفته شود. اگر مرگ حاجی پس از ادای همه ارکان باشد، حج او از حجة الاسلام کفایت کرده و تنها باید برای اعمال انجام نشده کفاره داده شود.<ref>فتح العزیز، ج7، ص70-73؛ المغنی، ج3، ص196-197؛ المجموع، ج7، ص135؛ ج15، ص83.</ref>


۵) ترک عمدی رکن: رکن در حج یا عمره عملی است که چنانچه عمداً ترک شود، موجب بطلان حج یا عمره می‌گردد.<ref>مجمع الفائدة و البرهان، ج7، ص62؛ الحدائق الناضرة، ج16، ص156-157؛ کشف اللثام، ج5، ص19.</ref> از این رو اگر حج‌گزار یکی از ارکان حج را عمداً ترک کند و زمانی برای جبران آن نداشته باشد، به نظر فقیهان امامی<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص314، 382-384؛ کشف اللثام، ج5، ص473؛ ج‏6، ص19؛ جواهر الکلام، ج18، ص136-137؛ ج‏19، ص370.</ref> و اهل سنت،<ref>نک: تحفة الفقهاء، ج1، ص381-382؛ المجموع، ج8، ص265-266؛ کشاف القناع، ج2، ص 605.</ref> حج یا عمرة او باطل و ناتمام است و باید سال دیگر آن را قضا کند؛ اما اگر از روی فراموشی آن را ترک کند حجش صحیح است، ولی باید آن را جبران و حج را کامل کند و اگر نتواند شخصاً جبران کند باید نائب بگیرد.<ref>غایة المرام، ج1، ص456؛ جواهر الکلام، ج18، ص136-137.</ref> البته ترک وقوفین -هر چند سهوی باشد- موجب بطلان و ناتمامی حج است. بنا بر نظر مشهور امامیه، ارکان حج عبارتند از: احرام، وقوف در عرفات، وقوف در مشعر الحرام، طواف زیارت و سعی؛ و ارکان عمره عبارتند از: احرام، طواف زیارت و سعی.<ref>الجامع للشرائع، ص180-181؛ کشف اللثام، ج5، ص19-20؛ جواهر الکلام، ج18، ص3-5.</ref> برخی نیت را نیز جزء ارکان شمرده‌اند.<ref>إشارة السبق، ص140؛ السرائر، ج1، ص537-538؛ الحدائق الناضرة، ج16، ص156-157.</ref> ( ارکان حج، ارکان عمره)
به نظر فقیهان شیعه<ref>مسالک الإفهام، ج2، ص168؛ الحدائق الناضرة، ج14، ص254؛ جواهر الکلام، ج17، ص366.</ref> و اهل سنت،<ref>فتح العزیز، ج7، ص70-73؛ المغنی، ج3، ص196-197؛ المجموع، ج7، ص135-137؛ ج15، ص83.</ref> احکام پیش‌گفته در مورد حج [[نیابت|نیابی]] که نائب در آن بمیرد نیز صادق بوده و در مواردی که حج از حجة الاسلامِ میّت کفایت می‌کرد، در اینجا نیز از ذمه منوب‌عنه ساقط می‌شود. البته برخی فقیهان شیعه، حجی که مرگ نائب پس از احرام و پیش از دخول حرم باشد را کافی دانسته‌اند.<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص323؛ السرائر، ج1، ص628؛ مناسک حج، محشی، ص70.</ref> مشهور فقیهان در این حکم، میان اقسام گوناگون حج نیابی{{یادداشت|حجة الاسلام یا غیر آن، حج با اجرت یا حج تبرعی و مانند آنها.}} تفاوتی نگذاشته‌اند؛ ولی برخی آن را در حج تبرعی و غیر حجة الاسلام{{یادداشت|مانند حج [[نذر|نذری]] و حج استحبابی.}} جاری ندانسته‌اند.<ref>مناسک حج، محشی، ص70.</ref>


از میان فقهای امامی، برخی در مواردی به ناتمامی حج در صورت ترک ارکان تصریح کرده‌اند؛ از جمله بعضی احرام را موجب تمامیت حج و عمره دانسته و از این رو حج یا عمره را بدون احرام باطل شمرده‌اند.<ref>کتاب الحج، محقق داماد، ج1، ص495</ref> نیز برخی فقها تصریح کرده‌اند که در صورت ترک سعی حج ناتمام می‌شود.<ref>الخلاف، ج2، ص328؛ الموتلف، ج1، ص384.</ref> از میان فقیهان اهل سنت نیز برخی بر رکن بودن وقوف در عرفات،<ref>الشرح الکبیر، إبن قدامه، ج3، ص502؛ العدة فی شرح العمدة، ج1، ص179.</ref> وقوف در مشعر الحرام<ref>نک: المبسوط، سرخسی، ج4، ص63؛ المجموع، ج8، ص150.</ref> - بر خلاف نظر جمهور آنان -، حلق،<ref>عمدة السالک، ج1، ص140.</ref> طواف زیارت<ref>البیان فی مذهب الإمام الشافعی، ج4، ص345؛ الحاوی الکبیر، ج4، ص192؛ المجموع، ج8، ص220.</ref> و سعی<ref>الکافی فی فقه الإمام أحمد، ج1، ص517؛ العدة فی شرح العمدة، ج1، ص179؛ المغنی، ج3، ص403-404.</ref> تأکید کرده و ترک هر یک از آن‌ها را موجب ناتمامی حج دانسته‌اند.
===ارتداد===
{{اصلی|ارتداد}}
یکی از اسباب ناتمام شدن حج و عمره، [[ارتداد]] احرام‌گزار است. به نظر فقیهان اهل سنت اگر حج‌گزار در حال [[احرام]] مرتد شود، احرام و حج او باطل می‌شود،<ref>مواهب الجلیل، ج4، ص65-68؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص514؛ کشاف القناع، ج2، ص439-440.</ref> ولی به نظر فقیهان شیعه ارتداد در میان حج، موجب بطلان احرام نشده و در صورت توبه، احرام‌گزار می‌تواند اعمالش را ادامه دهد.<ref>الدروس الشرعیه، ج1، ص314؛ جواهر الکلام، ج17، ص304؛ مستمسک العروة الوثقی، ج10، ص221-223.</ref> اما اگر ارتداد همزمان با برخی اعمال و [[مناسک]] رخ داده باشد، سبب بطلان آن عمل خاص می‌شود و در صورت توبه باید آن را دوباره انجام دهد.<ref>براهین الحج، ج1، ص236-237.</ref>  


۶) ترک وقوفین: به نظر فقهای امامی، ترک وقوفین (وقوف در عرفات و وقوف در مشعر الحرام)، هرچند به‌طور غیرعمدی و از روی فراموشی یا جهل به حکم باشد، موجب بطلان و ناتمام ماندن حج است.<ref>مسالک الإفهام، ج2، ص27، 287؛ مستند الشیعه، ج12، ص251؛ جواهر الکلام، ج19، ص85.</ref> در منابع فقهی از این مطلب با عنوان «فوات حج» (از دست رفتن حج) یاد شده و مراد از آن نرسیدن به وقوف در عرفات و مشعر است.<ref>الدروس الشرعیه، ج1، ص426؛ الحدائق الناضرة، ج16، ص461؛ مفاتیح الشرائع، ج1، ص385.</ref> بنابر نظر مشهور فقهای امامی، به استناد احادیث،<ref>الکافی، ج4، ص475-476؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص294-295.</ref> در صورت نرسیدن حج‌گزار به وقوف عرفات و وقوف اختیاری مشعر - حتی اگر وقوف اضطراری آن را درک کند - حج او ناتمام و تبدیل به عمره می‌شود و باید با انجام اعمال عمره (طواف، سعی و حلق) از احرام خارج گردد و در صورت واجب بودن حج در سال آینده آن را قضا کند.<ref>مجمع الفائدة، ج7، ص239-240؛ نک رسائل و مسائل، نراقی، ج3، ص365-376؛ التهذیب فی مناسک العمرة و الحج، ج3، ص161-167.</ref> در مقابل، فقیهان اهل سنت به استناد حدیثی نبوی که وقوف عرفه را موجب تمامیت حج معرفی کرده<ref>سنن إبن ماجه، ج2، ص1003؛ السنن الکبری، نسائی، ج2، ص424؛ السنن الکبری، بیهقی، ج5، ص116.</ref> و با توجیه احادیث معارض دیگر،<ref>مسند الامام احمد بن حنبل، ج4، ص82-261؛ سنن أبی داود، ج2، ص196؛ السنن الکبری، نسائی، ج2، ص417-418.</ref> ملاک اتمام حج را، صرفاً درک کردن وقوف عرفات دانسته‌اند.<ref>الحاوی الکبیر، ج4، ص236؛ بدائع الصنائع، ج2، ص220؛ المغنی، ج3، ص549.</ref> ( فوات حج)
ارتداد پس از اتمام حج، به نظر فقیهان [[حنفی]]<ref>المبسوط، سرخسی، ج2، ص96؛ بدائع الصنائع، ج1، ص95.</ref> و [[مالکی]]،<ref>المدونةالکبری، ج2، ص317؛ التاج و الإکلیل، ج6، ص284؛ مواهب الجلیل، ج4، ص65-68.</ref> موجب بطلان حج و وجوب تکرار آن پس از توبه می‌شود؛ اما به باور فقیهان شیعه،<ref>مختلف الشیعه، ج4، ص18؛ مسالک الإفهام، ج2، ص146؛ جواهر الکلام، ج17، ص302.</ref> [[مذهب شافعی|شافعی]]<ref>المجموع، ج3، ص5؛ فتح العزیز، ج7، ص5.</ref> و [[حنبلی]]<ref>الإنصاف، ج3، ص388؛ کشاف القناع، ج2، ص439؛ مطالب أولی النهی، ج1، ص275.</ref> حج انجام شده پیش از ارتداد نیاز به تکرار ندارد.


۷) ترک طواف نساء: بعضی از فقهای امامی، به استناد برخی احادیث، تصریح کرده‌اند که تمامیت حج و عمره متوقف بر انجام طواف نساء است و بدون آن حج ناتمام است.<ref>کتاب الحج، محقق داماد، ج3، ص378؛ التهذیب فی مناسک العمرة و الحج، ج3، ص279؛ نک: براهین الحج، ج1، ص245.</ref> البته ترک طواف نساء - هرچند عامدانه باشد - به اجماع فقها<ref>مسالک الإفهام، ج2، ص348؛ مدارک الأحکام، ج8، ص172؛ الحدائق الناضرة، ج16، ص157.</ref> موجب بطلان حج یا عمره نمی‌شود؛ زیرا آنان طواف نساء را از ارکان حج یا عمره نشمرده‌اند، اما به استناد احادیث<ref>الکافی، ج4، ص512-513؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص389.</ref> آن را واجب و حلیت مباشرت با زنان را منوط به انجام آن دانسته‌اند. از این رو اگر احرام‌گزار آن را ترک کند باید شخصاً یا به وسیلة نائب جبران نماید.<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص383؛ الدروس الشرعیه، ج1، ص403-404؛ جواهر الکلام، ج19، ص405-407.</ref> ( طواف نساء)
===ترک برخی اعمال===
'''ترک عمدی رکن'''
{{اصلی|ارکان حج|ارکان عمره}}
به باور فقیهان شیعه<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص314، 382-384؛ کشف اللثام، ج5، ص473؛ ج‏6، ص19؛ جواهر الکلام، ج18، ص136-137؛ ج‏19، ص370.</ref> و اهل سنت،<ref>نک: تحفة الفقهاء، ج1، ص381-382؛ المجموع، ج8، ص265-266؛ کشاف القناع، ج2، ص 605.</ref> اگر حج‌گزار یکی از [[ارکان حج]] را عمداً ترک کند و زمانی برای جبران آن نداشته باشد، حج یا عمره او باطل و ناتمام است و باید سال دیگر آن را [[حج قضا|قضا]] کند؛ ولی اگر از روی فراموشی آن را ترک کند حجش صحیح است، البته باید آن را جبران و حج را کامل کند و اگر نتواند خودش جبران کند باید نائب بگیرد.<ref>غایة المرام، ج1، ص456؛ جواهر الکلام، ج18، ص136-137.</ref> البته ترک وقوفین، هر چند سهوی باشد موجب بطلان و ناتمامی حج است.<ref>الجامع للشرائع، ص180-181؛ کشف اللثام، ج5، ص19-20؛ جواهر الکلام، ج18، ص3-5.</ref>


۸) ترک برخی شروط یا اجزاء: فقها در مواردی ترک برخی شروط یا اجزاء واجب حج را موجب ناتمامی حج دانسته‌اند؛ از جمله در مورد اسلام که به اجماع فقیهان امامی<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص297؛ مسالک الإفهام، ج2، ص144-145؛ مستمسک العروةالوثقی، ج10، ص213.</ref> و اهل سنت<ref>المغنی، ج3، ص214؛ مواهب الجلیل، ج3، ص24؛ تحفة المحتاج، ج3، ص236.</ref> شرط صحت حج است، برخی به ناتمامی حج بدون اسلام تصریح کرده‌اند.<ref>جامع الشتات، ج1، ص343.</ref> همچنین در مورد نیت که شرط صحت حج<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص307؛ إیضاح الفوائد، ج1، ص261-262؛ مجمع الفائدة، ج6، ص157-158.</ref> و مناسک آن<ref>جامع المقاصد، ج3، ص165-166، 189، 205، 222، 233.</ref> است، برخی تصریح کرده‌اند که در صورت ترک قصد قربت، حج باطل است.<ref>السرائر، ج1، ص621.</ref> نیز برخی اخلال در نیت حج را در بعضی موارد به استناد برخی احادیث موجب نقصان حج دانسته‌اند.<ref>کتاب الحج، شاهرودی، ج2، ص204-205؛ براهین الحج، ج2، ص248.</ref> برخی هم در حج نیابی تغییر نیت را از سوی نائب موجب ناتمامی حج شمرده و چنین حجی را برای هیچ‌یک از نائب و منوب عنه مُجزی ندانسته‌اند<ref>إرشاد الأذهان، ج1، ص313؛ شرائع الإسلام، ج1، ص169-171؛ قواعد الأحکام، ج1، ص411.</ref> - زیرا نیت در باقیماندة اعمال وجود ندارد<ref>غایة المراد، ج1، ص384-385؛ مدارک الأحکام، ج7، ص147-148؛ کشف اللثام، ج5، ص173-174.</ref> - و گفته‌اند که در صورت مقید بودن نیابت به همان سال، اجرت باید بازگردانده شود، زیرا به شرط عمل نشده است.<ref>ارشاد الاذهان، ج1، ص313-314؛ ذخیرة المعاد، ج1، ص569-570.</ref>
'''ترک وقوفین'''
{{اصلی|فوات حج}}
به باور فقیهان شیعه، ترک وقوفین،{{یادداشت|[[وقوف در عرفات]] و [[وقوف در مشعر الحرام]].}} هرچند به‌طور غیرعمدی و از روی فراموشی یا ندانستنِ حکم باشد، موجب بطلان و ناتمام ماندن حج است.<ref>مسالک الإفهام، ج2، ص27، 287؛ مستند الشیعه، ج12، ص251؛ جواهر الکلام، ج19، ص85.</ref> در منابع فقهی نرسیدن به [[وقوف در عرفات]] و [[وقوف در مشعر|مشعر]]، [[فوات حج]] نامیده شده است.{{یادداشت|از دست رفتن حج.}}<ref>الدروس الشرعیه، ج1، ص426؛ الحدائق الناضرة، ج16، ص461؛ مفاتیح الشرائع، ج1، ص385.</ref> به باور مشهور فقیهان شیعه، در صورت نرسیدن حج‌گزار به وقوف عرفات و وقوف اختیاری مشعر{{یادداشت|حتی اگر وقوف اضطراری مشعر را درک کند.}} حج او ناتمام و تبدیل به عمره می‌شود و باید با انجام اعمال عمره از احرام خارج گردد و اگر حجِّ واجب است، در سال آینده [[حج قضا|قضا]] کند.<ref>مجمع الفائدة، ج7، ص239-240؛ نک رسائل و مسائل، نراقی، ج3، ص365-376؛ التهذیب فی مناسک العمرة و الحج، ج3، ص161-167.</ref> در مقابل، فقیهان اهل سنت ملاک اتمام حج را، تنها درک کردن وقوف عرفات دانسته‌اند.<ref>الحاوی الکبیر، ج4، ص236؛ بدائع الصنائع، ج2، ص220؛ المغنی، ج3، ص549.</ref>


همچنین فقیهان امامی به استناد صحیحة معاویة بن عمار از امام صادق(ع) که احرام بستن از مواقیت مشخص شده توسط پیامبر(ص) را موجب تمامیت حج و عمره دانسته است،<ref>الکافی، ج4، ص318؛ تهذیب الأحکام، ج5، ص54.</ref> احرام از مواقیت را واجب شمرده و عبور از آنها بدون احرام یا احرام بستن پیش از میقات را (جز در موارد استثنا شده) جایز ندانسته‌اند.<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص311؛ مجمع الفائدة و البرهان، ج6، ص159؛ کتاب الحج، گلپایگانی، ج1، ص193.</ref> البته ظاهر حدیث مذکور کمال و استحباب است،<ref>براهین الحج، ج2، ص316.</ref> از این رو فقها برای کسانی که از خصوص مواقیت مذکور عبور نمی‌کنند، احرام بستن از محاذات میقات را کافی دانسته‌اند.<ref>مدارک الأحکام، ج7، ص223؛ جواهر الکلام، ج18، ص115-117؛ مستمسک العروة الوثقی، ج11، ص274-276.</ref> در هر صورت، فقها به تأخیر انداختن احرام را از میقات (یا محاذی آن) چنانچه از روی علم و عمد باشد و امکان جبران نداشته باشد، موجب بطلان و ناتمامی حج و عمره شمرده‌اند.<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص312؛ مصباح الهدی، ج12، ص424-425؛ کتاب الحج، گلپایگانی، ج1، ص232-237.</ref> فقیهان اهل سنت به استناد روایتی از امام علی(ع) که احرام از منزل را موجب تمامیت حج معرفی کرده،<ref>الآثار، ص101؛ المصنّف، ج4، ص195؛ السنن الکبری، بیهقی، ج5، ص30.</ref> احرام از منزل را برای همگان جایز و حتی برخی افضل دانسته‌اند.<ref>الحاوی الکبیر، ج4، ص69؛ بدائع الصنائع، ج2، ص164؛ المغنی، ج3، ص215.</ref> اما فقیهان امامی به تصریح برخی احادیث،<ref>الکافی، ج4، ص322؛ دعائم الإسلام، ج1، ص298؛ تهذیب الأحکام، ج5، ص59.</ref> روایت امیرالمؤمنین(ع) را مختص ساکنان میان میقات و مکه شمرده و احرام از منزل را برای آفاقیان -جز در مواردی مثل نذر- جایز ندانسته‌اند.<ref>مجمع الفائدة و البرهان، ج6، ص184-185 و167؛ مدارک الأحکام، ج7، ص222، 228؛ الحدائق الناظرة، ج14، ص447-449، 458-460.</ref>
'''ترک طواف نساء'''


نیز برخی فقها تصریح کرده‌اند که بدون خِتان (ختنه کردن) حج ناتمام است؛ زیرا ختنه برای مردان از شروط صحت طواف است و بدون آن طواف جایز نیست.<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص358؛ مدارک الأحکام، ج8، ص117-118؛ جواهر الکلام، ج19، ص274.</ref> از دیگر شروط صحت طواف، به نظر فقهای امامی<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص357؛ مسالک الإفهام، ج2، ص328؛ کشف اللثام، ج5، ص405-407.</ref> و اهل‌سنت<ref>الحاوی الکبیر، ج4، ص144؛ بدایة المجتهد، ج1، ص274-275؛ المغنی، ج3، ص390.</ref> (جز حنفیان<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص38؛ بدائع الصنائع، ج2، ص129.</ref>) طهارت - از خبث و حدث اکبر و اصغر - است؛ از این رو برخی فقها به تبع برخی احادیث، برای زنی که در عمرة تمتّع پیش از پایان دور چهارم طواف حائض گردد، حکم به ناتمام ماندن عمره و وجوب از سر گرفتن آن پس از پایان حج کرده و در صورت تکمیل چهار دور با طهارت، عمرة او را تمام دانسته و قضای باقیماندة طواف را پس از انجام دادن سایر مناسک و حصول طهارت لازم شمرده‌اند.<ref>شرح تبصره المتعلمین، ج3، ص354-355</ref>
به باور برخی فقیهان شیعه،‌تمامیت حج و عمره وابسته به انجام [[طواف نساء]] بوده و بدون آن، حج ناتمام است.<ref>کتاب الحج، محقق داماد، ج3، ص378؛ التهذیب فی مناسک العمرة و الحج، ج3، ص279؛ نک: براهین الحج، ج1، ص245.</ref> با این همه، ترک طواف نساء، هرچند عامدانه باشد به اجماع فقیهان<ref>مسالک الإفهام، ج2، ص348؛ مدارک الأحکام، ج8، ص172؛ الحدائق الناضرة، ج16، ص157.</ref> موجب بطلان حج یا عمره نمی‌شود؛ زیرا آنها طواف نساء را از [[ارکان حج]] یا [[ارکان عمره|عمره]] نشمرده‌اند، ولی آن را واجب و حلال بودن [[آمیزش]] را وابسته به آن دانسته‌اند؛ از این رو، اگر احرام‌گزار آن را ترک کند باید شخصاً یا به وسیله نائب جبران کند.<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص383؛ الدروس الشرعیه، ج1، ص403-404؛ جواهر الکلام، ج19، ص405-407.</ref>


۹) ارتکاب برخی محرّمات احرام: بر پایة فقه امامی<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص336-337؛ السرائر، ج1، ص548؛ جواهر الکلام، ج20، ص349، 352-353، 363، 367-368، 380.</ref> و اهل سنت،<ref>المغنی، ج3، ص315؛ فتح العزیز، ج7، ص473.</ref> انجام دادن برخی محرّمات احرام از روی علم و عمد گاه موجب ناتمام ماندن حج یا عمره می‌شود. از جمله، آمیزش جنسی در احرام حج - چنانچه پیش از وقوف مشعر (بنابر نظر فقهای امامی<ref>کشف اللثام، ج6، ص435</ref>) یا پیش از وقوف عرفات (بنابر نظر حنفیان<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص57-58؛ بدائع الصنائع، ج2، ص217-218.</ref>) یا پیش از تحلّل* اول (بنابر نظر سایر مذاهب اهل سنت<ref>المغنی، ج3، ص315؛ المجموع، ج7، ص384، 414.</ref>) رخ دهد - و در احرام عمره - چنانچه پیش از سعی اتفاق افتد- به اجماع فقها و به استناد آیة «... فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی الْحَجّ…» (بقره/۲، ۱۹۷) و احادیث، موجب فساد و ناتمام ماندن حج و عمره می‌گردد<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص337؛ جواهر الکلام، ج20، ص380؛ التهذیب فی مناسک العمرة و الحج، ج2، ص243 و257.</ref>؛ ( آمیزش) همچنانکه در روایتی، تمامیت حج و عمره به ترک رَفَث (جماع)، فُسوق (دروغ یا دشنام) و جدال (سوگند به خدا با لفظ مخصوص) تفسیر شده است.<ref>تفسیر العیاشی، ج1، ص88؛ الکافی، ج4، ص337</ref> برخی فقیهان ارتکاب فسوق و جدال را نیز موجب ناتمامی و فساد حج شمرده‌اند.<ref>المقنعة، ص432؛ نک: ریاض المسائل، ج1، ص376؛ کتاب الحج، گلپایگانی، ج2، ص139.</ref> همچنین به نظر برخی فقیهان امامی،<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص337؛ مختلف الشیعه، ج4، ص153-154؛ جواهر الکلام، ج20، ص367-368.</ref> به استناد احادیث،<ref>الکافی، ج4، ص376؛ تهذیب الأحکام، ج5، ص324.</ref> خود ارضایی پیش از وقوف به مشعر و به نظر فقهای مالکی<ref>التاج و الإکلیل، ج3، ص166؛ شرح مختصر خلیل، ج2، ص358-359؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص68.</ref> پیش از تحلّل اول موجب فساد و ناتمامی حج است. ( خود ارضایی) نیز به نظر شماری از فقهای اهل‌سنت (از جمله برخی حنبلیان و مالکیان) بوسیدن و لمس شهوت آمیز و مصادیق دیگری از التذاذ جنسی مانند نگاه شهوت آمیز یا فکر و خیال شهوانی در صورتی که به انزال بینجامد، موجب ناتمامی و فساد حج است.<ref>المغنی، ج3، ص332؛ حاشیةالدسوقی، ج2، ص68؛ مواهب الجلیل، ج4، ص242-243.</ref> (التذاذ جنسی)
'''ترک برخی شروط یا اجزاء'''


در صورت فساد حج، به نظر فقهای امامی<ref>کشف اللثام، ج6، ص435؛ مدارک الأحکام، ج8، ص406-408</ref> و اهل سنت،<ref>الحاوی الکبیر، ج4، ص235.</ref> قربانی کردن به عنوان کفاره، اتمام حج فاسد شده و قضای آن در سال آینده چه در حج واجب و چه در حج مستحبی واجب است و در صورت به پایان نرساندن، احرام‌گزار از احرام خارج نمی‌شود. همچنین به نظر فقهای امامی<ref>قواعد الاحکام، ج1، ص469؛ مسالک الإفهام، ج2، ص481؛ جواهر الکلام، ج20، ص383.</ref> و اهل سنت،<ref>المجموع، ج7، ص384؛ المغنی، ج3، ص378-379.</ref> در صورت فساد عمرة مفرده، اتمام عمره و تکرار آن و در صورت فساد عمرة تمتّع، اتمام و تکرار آن پیش از حج و در صورت عدم امکان، تکرار حج در سال بعد واجب است.<ref>مختلف الشیعه، ج4، ص155-156؛ کشف الغطاء، ج4، ص507؛ جواهر الکلام، ج20، ص380</ref> ( فساد حج)
شرائطی مانند اسلام<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص297؛ مسالک الإفهام، ج2، ص144-145؛ مستمسک العروةالوثقی، ج10، ص213.</ref><ref>المغنی، ج3، ص214؛ مواهب الجلیل، ج3، ص24؛ تحفة المحتاج، ج3، ص236.</ref> و نیت شرط صحت حج<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص307؛ إیضاح الفوائد، ج1، ص261-262؛ مجمع الفائدة، ج6، ص157-158.</ref> معرفی شده و نبود آن دو موجب ناتمامی و بطلان حج دانسته شده است.<ref>جامع الشتات، ج1، ص343.</ref><ref>السرائر، ج1، ص621.</ref> برخی، در حج [[نیابت|نیابی]] نیز تغییر نیت را از سوی نائب موجب ناتمامی حج شمرده‌اند.<ref>إرشاد الأذهان، ج1، ص313؛ شرائع الإسلام، ج1، ص169-171؛ قواعد الأحکام، ج1، ص411.</ref>


۱۰) جلوگیری دشمن: چنانچه احرام‌گزار به سبب جلوگیری دشمن (یا فرد دیگر) نتواند حج یا عمرة خود را تمام کند (صَدّ)، بنابر نظر مشهور فقهای امامی<ref>الخلاف، ج2، ص424؛ شرائع الاسلام، ج1، ص211</ref> و اهل سنت<ref>المغنی، ج8، ص302-303؛ المجموع، ج3، ص371؛ المبسوط، سرخسی، ج4، ص106.</ref> با انجام قربانی و حلق یا تقصیر در همان محل از احرام حج یا عمره خارج و تمامی محرمات - حتی مباشرت با زنان - بر او حلال می‌شود و در صورت استقرار حج، سال بعد باید حج خود را قضا کند. (برای تفصیل  احصار و صد*)
فقیهان شیعه، به استناد روایتی از [[امام صادق(ع)]]{{یادداشت|در این روایت که صحیحه‌ای از [[معاویة بن عمار]] است، احرام بستن از [[میقات‌]]هایِ مشخص شده به وسیله [[حضرت محمد(ص)]] موجب تمامیت حج و عمره دانسته شده است.}}<ref>الکافی، ج4، ص318؛ تهذیب الأحکام، ج5، ص54.</ref> به تأخیر انداختن [[احرام]] را از میقات یا محاذی آن، چنانچه از روی آگاهی و عمد باشد و امکان جبران نداشته باشد، موجب بطلان و ناتمامی حج و عمره شمرده‌اند.<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص312؛ مصباح الهدی، ج12، ص424-425؛ کتاب الحج، گلپایگانی، ج1، ص232-237.</ref>  


۱۱) تقیه: بر پایة فقه امامی، گاه در مواردی تقیه موجب ناقص شدن حج می‌شود و آن در جایی است که حج‌گزار به دلیل تقیه اعمال حج را بر طبق مذهب مخالفان انجام دهد. برخی فقها تصریح کرده‌اند که چنین حجی هرچند ناقص و ناتمام است، مُجزی است و حتی در صورت از بین رفتن سبب تقیه نیازی به اعاده ندارد.<ref>القواعد الفقهیة، ج5، ص61-62.</ref>
فقیهان اهل سنت به استناد روایتی از [[امام علی(ع)]] که احرام از خانه را موجب تمامیت حج معرفی کرده،<ref>الآثار، ص101؛ المصنّف، ج4، ص195؛ السنن الکبری، بیهقی، ج5، ص30.</ref> احرام از منزل را برای همگان جایز و حتی برای برخی افضل دانسته‌اند.<ref>الحاوی الکبیر، ج4، ص69؛ بدائع الصنائع، ج2، ص164؛ المغنی، ج3، ص215.</ref> اما فقیهان شیعه به استناد برخی احادیث،<ref>الکافی، ج4، ص322؛ دعائم الإسلام، ج1، ص298؛ تهذیب الأحکام، ج5، ص59.</ref> در برداشت اهل سنت از روایت پیش‌گفته مناقشه کرده‌اند.<ref>مجمع الفائدة و البرهان، ج6، ص184-185 و167؛ مدارک الأحکام، ج7، ص222، 228؛ الحدائق الناظرة، ج14، ص447-449، 458-460.</ref>


۱۲) حوادث طبیعی و غیر مترقبه: حوادث طبیعی مانند سیل، طوفان، زلزله، آتش‌سوزی و… یا حوادث غیر مترقبة دیگر مانند تصادف، خرابی وسیله نقلیه، سقوط هواپیما، غرق شدن کشتی، گم کردن راه، تمام شدن هزینة حج، ازدحام جمعیت، آشوب و درگیری و… نیز گاه می‌تواند مانع پایان یافتن حج یا عمره شود. در منابع تاریخی، برخی از این موارد گزارش شده است؛ از جمله: حادثة بارش باران شدید و بی‌سابقه در منا و ریزش کوه در جمرة عقبه در سال ۲۲۸ق که موجب کشته شدن گروهی از حج‌گزاران شد،<ref>تاریخ الطبری، ج9، ص124؛ المنتظم، ج11، ص129؛ الکامل، ج7، ص9.</ref> ناتمام ماندن حج در سال ۳۵۷ق. به دلیل از بین رفتن شتران در اثر تشنگی،<ref>المنتظم، ج14، ص189</ref> ناتمام ماندن حج در سال ۳۹۷ق. به سبب وزیدن بادهای سیاه و شدید در منطقه ثَعلَبیه (از منازل میان کوفه و مکه<ref>معجم البلدان، ج2، ص78.</ref>‏) که منجر به بازگشت حج‌گزاران شد،<ref>المنتظم، ج15، ص54-55.</ref> ازدحام حج‌گزاران در کعبه در سال ۵۸۱ق که موجب کشته شدن ده‌ها نفر از آنان شد،<ref>تاریخ الإسلام، ج41، ص13؛ شفاء الغرام، ج2، ص279.</ref> کشته شدن تعدادی از حجاج در هنگام سعی به سبب ازدحام جمعیت در سال ۶۱۷ق.<ref>شفاء الغرام، ج2، ص283.</ref> و نیز هنگام خروج از مسجدالحرام برای عمره در چهاردهم ذیحجة سال ۶۷۷ق،<ref>شفاء الغرام، ج2، ص289-290.</ref> بازگشت بیشتر حجاج مصری به سبب کم‌آبی در منازل میان راه در سال ۷۲۵ق،<ref>شفاء الغرام، ج2، ص295.</ref> مرگ برخی حج‌گزاران یمنی به سبب تشنگی در نزدیکی مکه در سال ۸۰۰ق.<ref>شفاء الغرام، ج2، ص303.</ref>
به تصریح برخی فقیهان شیعه، بدون خِتان{{یادداشت|ختنه کردن.}} حج مردان ناتمام است.<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص358؛ مدارک الأحکام، ج8، ص117-118؛ جواهر الکلام، ج19، ص274.</ref> برخی فقیهان، برای زنی که در عمره [[حج تمتع|تمتّع]] پیش از پایان دور چهارمِ [[طواف]] حائض گردد، حکم به ناتمام ماندن عمره و وجوب از سر گرفتن آن پس از پایان حج کرده‌اند.<ref>شرح تبصره المتعلمین، ج3، ص354-355</ref> این حکم به شرط طهارت در صحت طواف<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص357؛ مسالک الإفهام، ج2، ص328؛ کشف اللثام، ج5، ص405-407.</ref><ref>الحاوی الکبیر، ج4، ص144؛ بدایة المجتهد، ج1، ص274-275؛ المغنی، ج3، ص390.</ref> برمی‌گردد.


در برخی موارد ممکن است دو یا چند سبب از اسباب پیشین، حج را ناتمام سازد، مانند آن که پس از فساد یا فوات حج، حج‌گزار مُحصَر یا مصدود شود. در فرض اجتماع احصار و فساد حج، به نظر فقیهان امامی<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص333، 338؛ الدروس الشرعیه، ج1، ص373؛ مسالک الإفهام، ج2، ص396-397، 483.</ref> و اهل سنت،<ref>الحاوی الکبیر، ج4، ص356؛ مواهب الجلیل، ج3، ص532.</ref> اِحصار کفارة اِفساد حج را اسقاط نمی‌کند و فساد حج نیز مانع تحلّل نمی‌شود و ادای یک حج قضا در سال آینده کافی است. همچنین هرگاه پیش از تحلّل مصدود یا محصر، سبب احصار یا صدّ از میان برود و فرصت ادای حج باقی باشد، به نظر فقیهان امامی<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص333؛ مدارک الأحکام، ج8، ص297؛ جواهر الکلام، ج20، ص135-137.</ref> و اهل‌سنت،<ref>المجموع، ج7، ص389، ج8، ص307؛ کشاف القناع، ج2، ص528-529.</ref> وی باید در همان سال حج خود را به پایان برساند.
===ارتکاب برخی محرّمات احرام===
{{اصلی|آمیزش|جدال|خودارضایی|التذاذ جنسی}}
در فقه شیعه<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص336-337؛ السرائر، ج1، ص548؛ جواهر الکلام، ج20، ص349، 352-353، 363، 367-368، 380.</ref> و اهل سنت،<ref>المغنی، ج3، ص315؛ فتح العزیز، ج7، ص473.</ref> انجام دادن برخی محرّماتِ [[احرام]] از روی آگاهی و عمد گاه موجب ناتمام ماندن حج یا عمره می‌شود. برای نمونه، به باور فقیهان شیعه [[آمیزش]] در احرامِ حج اگر پیش از [[وقوف در مشعر]] باشد، موجب [[فساد حج|فساد]] و ناتمام ماندن حج می‌شود.<ref>کشف اللثام، ج6، ص435</ref> به باور [[حنفیه|حنفیان]]،<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص57-58؛ بدائع الصنائع، ج2، ص217-218.</ref> اگر آمیزش پیش از [[وقوف در عرفات]] و به باور دیگر مذهب‌های اهل سنت<ref>المغنی، ج3، ص315؛ المجموع، ج7، ص384، 414.</ref> اگر پیش از [[تحلل|تحلّل]]ِ اول باشد موجب فساد و ناتمام ماندن حج می‌شود. به باور فقیهان شیعه، در احرامِ عمره اگر آمیزش پیش از [[سعی]] باشد موجب فساد و ناتمام ماندن عمره می‌شود.<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص337؛ جواهر الکلام، ج20، ص380؛ التهذیب فی مناسک العمرة و الحج، ج2، ص243 و257.</ref>


===ب) اسباب ناتمامی معنوی حج===
برخی فقیهان ارتکاب فسوق و [[جدال]] را موجب ناتمامی و فساد حج شمرده‌اند.<ref>المقنعة، ص432؛ نک: ریاض المسائل، ج1، ص376؛ کتاب الحج، گلپایگانی، ج2، ص139.</ref> همچنین به باور برخی فقیهان شیعه،<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص337؛ مختلف الشیعه، ج4، ص153-154؛ جواهر الکلام، ج20، ص367-368.</ref> [[خود ارضایی]] پیش از وقوف به مشعر و به نظر فقیهان [[مالکی]]،<ref>التاج و الإکلیل، ج3، ص166؛ شرح مختصر خلیل، ج2، ص358-359؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص68.</ref> پیش از [[تحلل|تحلّل]] اول موجب فساد و ناتمامی حج است. نیز به باور شماری از فقیهان اهل‌سنت، برخی از مصداق‌های [[التذاذ جنسی]]، موجب ناتمامی و فساد حج می‌شود.<ref>المغنی، ج3، ص332؛ حاشیةالدسوقی، ج2، ص68؛ مواهب الجلیل، ج4، ص242-243.</ref>
افزون بر اسباب یاد شده که موجب ناتمامی حج به لحاظ فقهی می‌گردد، در احادیث و منابع فقهی، برخی اعمال موجب ناتمامی حج معرفی شده‌اند، با اینکه مسلماً موجب بطلان و ناتمامی فقهی حج نمی‌شوند و مراد از آنها فقدان کمال و تمامیت معنوی است. از جمله:
===جلوگیری دشمن===
{{اصلی|احصار و صد}}
چنانچه احرام‌گزار به سبب جلوگیری دشمن{{یادداشت|یا فرد دیگر.}} نتواند حج یا عمره خود را تمام کند، به باور مشهور فقیهان شیعه<ref>الخلاف، ج2، ص424؛ شرائع الاسلام، ج1، ص211</ref> و اهل سنت<ref>المغنی، ج8، ص302-303؛ المجموع، ج3، ص371؛ المبسوط، سرخسی، ج4، ص106.</ref> با انجام [[قربانی]] و [[حلق]] یا تقصیر در همان مکان، از [[احرام]]ِ حج یا عمره خارج شده و همه محرمات احرام{{یادداشت|حتی مباشرت با زنان.}} بر او حلال می‌شود و در صورت [[استقرار حج]]، سال بعد باید حج خود را [[حج قضا|قضا]] کند.


۱) ملاقات نکردن با امام(ع): در روایات متعددی، تمامیت حج به ملاقات با امام(ع) منوط شده و تأکید گردیده است که از جملة اعمالی که حج با آن تمام می‌شود، ملاقات و زیارت امام(ع) بعد از فریضة حج است.<ref>الکافی، ج4، ص549؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص578؛ علل الشرائع، ج2، ص459.</ref> حتی از برخی احادیث برمی‌آید که غرض اصلی از واجب شدن حج، زیارت پیامبر اکرم(ص) و امامان(ع) است و حج جز با آن تمام نمی‌شود.<ref>علل الشرائع، ج2، ص459؛ شرح فروع الکافی، ج5، ص521-522.</ref> همچنین در روایتی دیگر، به کامل کردن و اتمام حج با زیارت پیامبر(ص) و قبور معصومان(ع) و طلب روزی نزد قبر آنان امر شده است.<ref>الخصال، ص616.</ref> مراد از لقاء امام در زمان حضور، دیدار با امام معصوم(ع)، تجدید پیمان با وی و اعلام ولایت و نصرت نسبت به او و در زمان غیبت، زیارت قبر پیامبر(ص) و امامان(ع) به منظور تجدید عهد و طلب یاری و شفاعت از آنان است.<ref>روضة المتقین، ج5، ص313-314.</ref>
===تقیه===
{{اصلی|تقیه}}
بر پایه فقه شیعه، گاه [[تقیه]] موجب ناقص شدن حج می‌شود و آن در جایی است که حج‌گزار به دلیل تقیه، اعمال حج را طبق مذاهب اهل سنت انجام دهد. برخی فقیهان، تصریح کرده‌اند که چنین حجی هرچند ناقص و ناتمام است، مُجزی است و حتی در صورت از بین رفتن سبب تقیه نیازی به اعاده ندارد.<ref>القواعد الفقهیة، ج5، ص61-62.</ref>


فقیهان امامی به استناد این احادیث و روایات فراوان دیگر، زیارت حرم نبوی و قبور شریف امامان(ع) را پس از فریضة حج تکمیل‌کنندة حج<ref>روضة المتقین، ج5، ص362؛ دلیل الناسک، ص493.</ref> و مستحب مؤکّد<ref>وسائل الشیعة، ج14، ص320-325؛ الحدائق الناضرة، ج17، ص401؛ جواهر الکلام، ج20، ص79-82.</ref> (یا حتی واجب<ref>علل الشرائع، ج2، ص459-460.</ref>) دانسته و تصریح کرده‌اند که هرچند مورد این روایات مختص به حال حیات امام است، اما حکم آن بنا بر روایات متعدد، بعد از وفات نیز جاری است و شامل زیارت قبر پیامبر(ص) هم می‌شود.<ref>الوافی، ج14، ص1320-1321؛ الحدائق الناضرة، ج17، ص403.</ref>
===حوادث===
حوادث طبیعی مانند سیل، طوفان و زلزله یا حوادث غیر مترقبه دیگر مانند تصادف، سقوط هواپیما، تمام شدن هزینه حج و ازدحام جمعیت گاه مانع از پایان یافتن حج یا عمره می‌شود.  


۲) کلام ناپسند: در برخی احادیث، پس از توصیه به تقوا، ذکر فراوان خدا و کم گویی در حال احرام، حفظ زبان از کلام ناپسند موجب تمامیت حج و عمره معرفی شده است.<ref>الکافی، ج4، ص338؛ تهذیب الأحکام، ج5، ص296</ref> برخی فقیهان امامی به استناد این احادیث حفظ زبان را در حال احرام مستحب دانسته<ref>الدروس الشرعیه، ج1، ص349؛ مجمع الفائدة و البرهان، ج6، ص294</ref> یا بیهوده‌گویی را از مکروهات احرام شمرده‌اند.<ref>سداد العباد و رشاد العباد، ص304.</ref> حتی برخی به استناد آن هرگونه کلام بد و ناپسند را مصداق فسوق و برای احرام‌گزار حرام دانسته‌اند.<ref>براهین الحج، ج3، ص128-129.</ref>
===چند سبب===
گاهی چند سبب از اسباب پیش‌گفته، حج را ناتمام می‌کند. برای نمونه، حج‌گزار پس از [[فساد حج]]، [[احصار و صد|مُحصَر]] یا [[احصار و صد|مصدود]] شود. در این صورت، به باور فقیهان شیعه<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص333، 338؛ الدروس الشرعیه، ج1، ص373؛ مسالک الإفهام، ج2، ص396-397، 483.</ref> و اهل سنت،<ref>الحاوی الکبیر، ج4، ص356؛ مواهب الجلیل، ج3، ص532.</ref> اِحصار، کفاره اِفساد حج را ساقط نمی‌کند و فساد حج نیز مانع [[تحلل|تحلّل]] نشده و ادای یک [[حج قضا]] در سال آینده کافی است. اگر پیش از تحلّلِ مُحصر یا مصدود، سبب احصار یا صدّ از میان برود و فرصت ادای حج باقی باشد، به نظر فقیهان شیعه<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص333؛ مدارک الأحکام، ج8، ص297؛ جواهر الکلام، ج20، ص135-137.</ref> و اهل‌سنت،<ref>المجموع، ج7، ص389، ج8، ص307؛ کشاف القناع، ج2، ص528-529.</ref> وی باید در همان سال حج خود را به پایان برساند.


۳) ننوشیدن از آب زمزم: برخی فقهای اهل سنت نوشیدن از آب زمزم را مستحب دانسته و از موارد تمامیت حج برشمرده‌اند.<ref>عمدة القاری، ج9، ص276- 277.</ref> فقیهان شافعی<ref>الحاوی الکبیر، ج4، ص193؛ المجموع، ج8، ص271.</ref> نیز نوشیدن از سقایة عباس را پس از طواف زیارت به استناد عمل پیامبر(ص) و اخباری که آن را موجب تمامیت حج دانسته،<ref>مصنف، ج4، ص265؛ اخبار مکه، الازرقی، ج2، ص55، 58؛ اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص56، 59.</ref> مستحب شمرده‌اند.
==اسباب ناتمامی معنوی==
در احادیث و منابع فقهی، برخی اعمال موجب ناتمامی حج معرفی شده‌اند، با اینکه موجب بطلان و ناتمامی فقهی حج نمی‌شوند، بلکه مراد از آنها نبود کمال و تمامیت معنوی است؛ برخی از آنها چنین‌اند:


در منابع اهل سنت موارد دیگری نیز موجب تمامیت حج دانسته شده است؛ از جمله: انجام دادن عمره قبل از حج (ادای حج به صورت تمتّع)<ref>مصنف، ج4، ص304.</ref> و حضور در نماز جماعت ظهر و عصر عرفه.<ref>مصنف، ج4، ص327.</ref>
===ملاقات نکردن با امام(ع)===
در برخی روایات، یکی از اعمالی که حج با آن تمام می‌شود، ملاقات و زیارت [[امام(ع)]] بعد از فریضه حج دانسته شده است.<ref>الکافی، ج4، ص549؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص578؛ علل الشرائع، ج2، ص459.</ref> از برخی احادیث برمی‌آید که غرض اصلی از واجب شدن حج، [[زیارت حضرت محمد(ص)]] و امامان(ع) است و حج تنها با آن تمام می‌شود.<ref>علل الشرائع، ج2، ص459؛ شرح فروع الکافی، ج5، ص521-522.</ref> در روایتی دیگر، به کامل کردن حج با زیارت حضرت محمد(ص) و قبرهای معصومان(ع) و طلب روزی نزد قبر آنان امر شده است.<ref>الخصال، ص616.</ref>
 
فقیهان شیعه به استناد این احادیث و روایات فراوان دیگر، زیارت [[حرم حضرت محمد(ص)|حرم نبوی(ص)]] و قبرهای امامان(ع) را پس از فریضه حج تکمیل‌کننده حج<ref>روضة المتقین، ج5، ص362؛ دلیل الناسک، ص493.</ref> و مستحب مؤکّد<ref>وسائل الشیعة، ج14، ص320-325؛ الحدائق الناضرة، ج17، ص401؛ جواهر الکلام، ج20، ص79-82.</ref> و حتی برخی واجب<ref>علل الشرائع، ج2، ص459-460.</ref> دانسته‌اند.<ref>الوافی، ج14، ص1320-1321؛ الحدائق الناضرة، ج17، ص403.</ref>
 
===کلام ناپسند===
در برخی احادیث، حفظ زبان از کلام ناپسند موجب تمامیت حج و عمره معرفی شده است.<ref>الکافی، ج4، ص338؛ تهذیب الأحکام، ج5، ص296</ref> برخی فقیهان شیعه به استناد این احادیث، حفظ زبان را در حال [[احرام]] مستحب دانسته<ref>الدروس الشرعیه، ج1، ص349؛ مجمع الفائدة و البرهان، ج6، ص294</ref> یا بیهوده‌گویی را از مکروهات احرام شمرده‌اند.<ref>سداد العباد و رشاد العباد، ص304.</ref> حتی برخی به استناد آن، هرگونه کلام بد و ناپسند را مصداق فسوق و برای احرام‌گزار حرام دانسته‌اند.<ref>براهین الحج، ج3، ص128-129.</ref>
 
===ننوشیدن از آب زمزم===
برخی فقیهان اهل سنت، نوشیدن از آب [[زمزم]] را مستحب دانسته و از موارد تمامیت حج برشمرده‌اند.<ref>عمدة القاری، ج9، ص276- 277.</ref> فقیهان [[مذهب شافعی|شافعی]]<ref>الحاوی الکبیر، ج4، ص193؛ المجموع، ج8، ص271.</ref> نیز، نوشیدن از سقایه عباس را پس از [[طواف زیارت]] مستحب شمرده‌اند. آنها به عمل [[حضرت محمد(ص)]] و اخباری که آن را موجب تمامیت حج دانسته استدلال کرده‌اند.<ref>مصنف، ج4، ص265؛ اخبار مکه، الازرقی، ج2، ص55، 58؛ اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص56، 59.</ref>
 
===دیگر موارد===
در منابع اهل سنت موارد دیگری نیز موجب تمامیت حج دانسته شده است؛ از جمله انجام دادن عمره پیش از حج{{یادداشت|ادای حج به صورت [[حج تمتع|تمتّع]].}}<ref>مصنف، ج4، ص304.</ref> و حضور در نماز جماعت ظهر و عصر [[عرفه]].<ref>مصنف، ج4، ص327.</ref>


==پانویس==
==پانویس==
خط ۷۸: خط ۱۱۶:
{{منابع}}
{{منابع}}
{{دانشنامه
{{دانشنامه
  | آدرس =  
  | آدرس = http://hzrc.ac.ir/post/22188
  | عنوان = حج ناتمام
  | عنوان = حج ناتمام
  | نویسنده =  
  | نویسنده = سعید گلاب‌بخش
}}
}}
* الاحصار والصد: سيد محمد رضا موسوي گلپايگاني، قم، دارالقرآن الکريم، 1413ق.
*'''الاحصار والصد'''، سید محمد رضا موسوی گلپایگانی، قم، دارالقرآن الکریم، ۱۴۱۳ق.
* اخبار مکه في قديم الدهر و حديثه، محمد بن اسحق الفاکهي ( -275ق.)، به کوشش عبدالملک بن عبدالله بن ‌دهيش، مکه، مکتبه الاسدي، 1424ق.
*'''اخبار مکه فی قدیم الدهر و حدیثه'''، محمد بن اسحق الفاکهی ( -۲۷۵ق.)، به کوشش عبدالملک بن عبدالله بن دهیش، مکه، مکتبه الاسدی، ۱۴۲۴ق.
* اخبار مکه و ما جاء فيها من الآثار، محمد بن عبدالله الازرقي( -248ق.)، به کوشش رشدي الصالح ملحس، بيروت، دارالاندلس، 1416ق.
*'''اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار'''، محمد بن عبدالله الازرقی( -۲۴۸ق.)، به کوشش رشدی الصالح ملحس، بیروت، دارالاندلس، ۱۴۱۶ق.
* ارشاد الاذهان الي احکام الايمان: حسن بن يوسف حلي (648 ـ 726ق.)، تحقيق فارس الحسون، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1410ق.
*'''ارشاد الاذهان الی احکام الایمان'''، حسن بن یوسف حلی (۶۴۸ ـ ۷۲۶ق.)، تحقیق فارس الحسون، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۰ق.
* الارشاد في معرفه حجج الله علي العباد، شيخ مفيد محمد بن محمد بن النعمان (336-413ق.)، تحقيق موسسه آل البيت لاحياء التراث، بيروت، دارالمفيد، 1414ق.
*'''الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد'''، شیخ مفید محمد بن محمد بن النعمان (۳۳۶-۴۱۳ق.)، تحقیق موسسه آل البیت لاحیاء التراث، بیروت، دارالمفید، ۱۴۱۴ق.
* إشارة السبق إلي معرفة الحق، علي بن الحسن الحلبي (قرن6ق.)، به کوشش ابراهيم بهادري، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1414ق.
*'''اعیان الشیعه'''، سید محسن الامین ( -۱۳۷۱ق.)، به کوشش سید حسن الامین، بیروت، دارالتعارف، ۱۴۰۳ق.
* اعيان الشيعه، سيد محسن الامين ( -1371ق.)، به کوشش سيد حسن الامين، بيروت، دارالتعارف، 1403ق.
*'''الام'''، محمد بن ادریس الشافعی ۲۰۴ق.)، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۳ق.
* الام، محمد بن ادريس الشافعي 204ق.)، بيروت، دارالفکر، 1403ق.  
*'''انساب الاشراف'''، احمد بن یحیی البلاذری ( -۲۷۹ق.)، تحقیق سهیل صادق زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷ق.
* انساب الاشراف، احمد بن يحيي البلاذري ( -279ق.)، تحقيق سهيل صادق زکار و رياض زرکلي، بيروت، دارالفکر، ‌1417‌ق.
*'''الانصاف فی معرفه الراجح من الخلاف علی مذهب الامام احمد بن حنبل'''، علی بن سلیمان المرداوی ( -۸۸۵ق.)، به کوشش محمد حامد فیقی، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، ۱۳۷۷ق.
* الانصاف في معرفه الراجح من الخلاف علي مذهب الامام احمد بن حنبل: علي بن سليمان المرداوي ( -885ق.)، به کوشش محمد حامد فيقي، بيروت، دار احياءالتراث العربي، 1377ق.
*'''ایضاح الفوائد فی شرح اشکالات القواعد'''، حسن بن یوسف حلی (۶۴۸-۷۷۱ق.)، به کوشش سید حسین موسوی کرمانی و عبدالرحیم بروجردی و علی پناه اشتهاردی، قم، چاپخانه علمیه، ۱۳۸۷ق.
* ايضاح الفوائد في شرح اشکالات القواعد، حسن بن يوسف حلي (648-771ق.)، به کوشش سيد حسين موسوي کرماني و عبدالرحيم بروجردي و علي پناه اشتهاردي، قم، چاپخانه علميه، 1387ق.
*'''الآثار'''، یعقوب بن إبراهیم الأنصاری( -۱۸۲ق.)، تحقیق أبو الوفا، بیروت، دارالکتب العلمیه،۱۳۵۵ق.
* الآثار: يعقوب بن إبراهيم الأنصاري( -182ق.)، تحقيق أبو الوفا، بيروت، دارالکتب العلميه،1355ق.
*'''بدایة المجتهد و نهایه المقتصد'''، محمد بن احمد ابن رشد الاندلسی ( -۵۹۵ق.)، تحقیق و تصحیح العطار، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
* بداية المجتهد و نهايه المقتصد: محمد بن احمد ابن رشد الاندلسي ( -595ق.)، تحقيق و تصحيح العطار، بيروت، دارالفکر، 1415ق.
*'''البدایه و النهایه فی التاریخ'''، اسماعیل بن عمر بن کثیر (۷۰۰-۷۷۴ق.)، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ق.
* البدايه و النهايه في التاريخ، اسماعيل بن عمر بن کثير (700-774ق.)، بيروت، دارالفکر، 1407ق.
*'''بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع'''، علاء الدین ابی بکر الکاشانی ( -۵۸۷ق.)، پاکستان، المکتبه الحبیبیه، ۱۴۰۹ق.
* بدائع الصنائع في ترتيب الشرائع: علاء الدين ابي بکر الکاشاني ( -587ق.)، پاکستان، المکتبه الحبيبيه، 1409ق.
*'''براهین الحج للفقهاء و الحجج'''،‏ رضا مدنی کاشانی ( -۱۴۱۳ق.)کاشان،‏ مدرسه علمیه آیة الله مدنی کاشانی‏، ۱۴۱۱ق‏.
* براهين الحج للفقهاء و الحجج:‏ رضا مدني کاشاني ( -1413ق.)کاشان،‏ مدرسه علميه آية الله مدني کاشاني‏، 1411ق‏.
*'''البیان فی مذهب الإمام الشافعی'''، یحیی العمرانی الیمنی الشافعی ( -۵۵۸ق.)، تحقیق النوری، جدة، دارالمنهاج، ۱۴۲۱ق.
* البيان في مذهب الإمام الشافعي: يحيي العمراني اليمني الشافعي ( -558ق.)، تحقيق النوري، جدة، دارالمنهاج، 1421ق.
*'''التاج و الاکلیل لمختصر خلیل'''، محمد بن یوسف العبدری ( -۸۹۷ق.)، بیروت، دارالفکر، ۱۳۹۸ق.
* التاج و الاکليل لمختصر خليل: محمد بن يوسف العبدري ( -897ق.)، بيروت، دارالفکر، 1398ق.  
*'''تاریخ ابن خلدون (ال‍ع‍ب‍ر و دی‍وان ال‍م‍ب‍ت‍داء و ال‍خ‍ب‍ر ف‍ی ای‍ام ال‍ع‍رب و ال‍ع‍ج‍م و ال‍ب‍رب‍ر و م‍ن ع‍اص‍ره‍م م‍ن ذوی ال‍س‍ل‍طان الاک‍ب‍ر)'''، عبدالرحمن بن محمد ابن خلدون ( -۸۰۸ق.)، به کوشش خلیل شحاده و سهیل صادق زکار، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۸ق.
* تاريخ ابن خلدون (ال‍ع‍ب‍ر و دي‍وان‌ ال‍م‍ب‍ت‍داء و ال‍خ‍ب‍ر ف‍ي‌ اي‍ام‌ ال‍ع‍رب‌ و ال‍ع‍ج‍م‌ و ال‍ب‍رب‍ر و م‍ن‌ ع‍اص‍ره‍م‌ م‍ن‌ ذوي‌ ال‍س‍ل‍طان‌ الاک‍ب‍ر): عبدالرحمن بن محمد ابن خلدون ( -808ق.)، به کوشش خليل شحاده و سهيل صادق زکار، بيروت، دارالفکر، 1408ق.
*'''تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر'''، شمس‌الدین محمد بن احمد الذهبی ( -۷۴۸ق.)، تحقیق عمر عبدالسلام، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۱۰ق.
* تاريخ الاسلام و وفيات المشاهير: شمس‌الدين محمد بن احمد الذهبي ( -748ق.)، تحقيق عمر عبدالسلام، بيروت، دارالکتاب العربي، 1410ق.
*'''تاریخ الطبری (تاریخ الامم و الملوک)'''، محمد بن جریر الطبری (۲۲۴-۳۱۰ق.)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
* تاريخ الطبري (تاريخ الامم و الملوک)، محمد بن جرير الطبري (224-310ق.)، تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم، بيروت، دار احياء التراث العربي.
*'''تاریخ الیعقوبی'''، احمد بن ابی یعقوب الیعقوبی ( -۲۹۲ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق.
* تاريخ اليعقوبي: احمد بن ابي يعقوب اليعقوبي ( -292ق.)، بيروت، دار صادر، 1415ق.
*'''تاریخ حج گزاری ایرانیان'''‏، اسرا دوغان،‏ تهران، انتشارات مشعر، ۱۳۸۹ش.
* تاريخ حج گزاري ايرانيان‏: اسرا دوغان،‏ تهران، انتشارات مشعر، 1389ش.
*'''تجارب الامم'''، ابوعلی احمد بن محمد مسکویه ( -۴۲۱ق.)، تحقیق ابوالقاسم امامی، تهران، سروش، ۱۳۷۹ش.
* تجارب الامم: ابوعلي احمد بن محمد مسکويه ( -421ق.)، تحقيق ابوالقاسم امامي، تهران، سروش، 1379ش.
*'''تحفة الفقهاء'''، محمد بن احمد السمرقندی ( -۹-۵۳۵ق.)، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
* تحفة الفقهاء: محمد بن احمد السمرقندي ( -9-535ق.)، بيروت، دارالکتب العلميه، 1414ق.  
*'''تحفة المحتاج فی شرح المنهاج'''، احمد بن محمد بن حجر الهیتمی ( -۹۷۴ق.)، مصر مکتبه التجاریه الکبری، ۱۳۵۷ق.
* تحفة المحتاج في شرح المنهاج: احمد بن محمد بن حجر الهيتمي ( -974ق.)، مصر مکتبه التجاريه الکبري، 1357ق.
*'''تفسیر العیاشی'''، محمد بن مسعود العیاشی ( -۳۲۰ق.)، تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، مکتبه العلمیه الاسلامیه، ۱۳۸۰ق.
* تفسير العياشي: محمد بن مسعود العياشي ( -320ق.)، تحقيق سيد هاشم رسولي محلاتي، تهران، مکتبه العلميه الاسلاميه، 1380ق.
*'''تفصیل الشریعة فی شرح تحریر الوسیلة (کتاب الحج)'''، فاضل لنکرانی، بیروت، دارالتعارف، ‏۱۴۱۸ق‏.
* تفصيل الشريعة في شرح تحرير الوسيلة (کتاب الحج): فاضل لنکراني، بيروت، دارالتعارف، ‏1418ق‏.
*'''تهذیب الاحکام فی شرح المقنعه للشیخ المفید'''، محمد بن حسن الطوسی (۳۸۵-۴۶۰ق.)، به کوشش سید حسن موسوی خرسان و علی آخوندی، تهران، انتشارات دارالکتب اسلامیه، ۱۳۶۵ش.
* تهذيب الاحکام في شرح المقنعه للشيخ المفيد، محمد بن حسن الطوسي (385-460ق.)، به کوشش سيد حسن موسوي خرسان و علي آخوندي، تهران، انتشارات دارالکتب اسلاميه، 1365ش.
*'''التهذیب فی مناسک العمرة و الحج‏'''، جواد تبریزی ۱۴۲۷ق)، قم، دارالتفسیر، ۱۴۲۳ق.
* التهذيب في مناسک العمرة و الحج‏: جواد تبريزي 1427ق)، قم، دارالتفسير، 1423ق.
*'''جامع البیان عن تاویل ای القرآن (تفسیر الطبری)'''، محمد بن جریر الطبری (۲۲۴-۳۱۰ق.)، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۱۲ق.
* جامع البيان عن تاويل اي القرآن (تفسير الطبري)، محمد بن جرير الطبري (224-310ق.)، بيروت، دارالمعرفه، 1412ق.
*'''جامع الشتات'''، میرزای قمی (م۱۲۳۱ق) تصحیح مرتضی رضوی، کیهان، ۱۳۷۱ش.
* جامع الشتات: ميرزاي قمي (م1231ق) تصحيح مرتضي رضوي، کيهان، 1371ش.
*'''الجامع للشرائع'''، یحیی بن سعید حلی (۶۰۱-۶۹۰ق.)، قم، انتشارات موسسه سیدالشهداء، ۱۴۰۵ق.
* جامع المقاصد في شرح القواعد: علي بن حسين الکرکي ( -940ق.)، انتشارات موسسه آل البيت لاحياء التراث:، 1408ق.
*'''جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام'''، محمد حسین نجفی ( -۱۲۶۶ق.)، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۹۸ق.
* الجامع للشرائع، يحيي بن سعيد حلي (601-690ق.)، قم، انتشارات موسسه سيدالشهداء، 1405ق.
*'''حاشیة الدسوقی'''، محمد بن احمد الدسوقی ( -۱۲۳۰ق.)، احیاء الکتب العربیه.
* جواهر الکلام في شرح شرائع الاسلام، محمد حسين نجفي ( -1266ق.)، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلاميه، 1398ق.
*'''حاشیة رد المحتار ع‍ل‍ی الدر ال‍م‍خ‍ت‍ار'''، ش‍رح ال‍ت‍ن‍وی‍ر الاب‍ص‍ار ف‍ی ف‍ق‍ه م‍ذه‍ب الام‍ام اب‍ی‌ح‍ن‍ی‍ف‍ه ال‍ن‍ع‍م‍ان، محمد امین ابن عابدین ( -۱۲۵۲ق.)، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
* حاشية الدسوقي: محمد بن احمد الدسوقي ( -1230ق.)، احياء الکتب العربيه.  
*'''الحاوی الکبیر فی فقه مذهب الامام الشافعی'''، علی بن محمد الماوردی ( -۴۵۰ق.)، به کوشش علی محمد معوض و عادل احمد عبدالموجود، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
* حاشية رد المحتار ع‍ل‍ي‌ الدر ال‍م‍خ‍ت‍ار: ش‍رح‌ ال‍ت‍ن‍وي‍ر الاب‍ص‍ار ف‍ي‌ ف‍ق‍ه‌ م‍ذه‍ب‌ الام‍ام‌ اب‍ي‌ح‍ن‍ي‍ف‍ه‌ ال‍ن‍ع‍م‍ان‌: محمد امين ابن عابدين ( -1252ق.)، بيروت، دارالفکر، 1415ق.
*'''الحدائق الناضره فی احکام العتره الطاهره'''، یوسف بن احمد البحرانی ( -۱۱۸۶ق.)، تحقیق محمد تقی ایروانی و علی آخوندی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۶۳ش.
* الحاوي الکبير في فقه مذهب الامام الشافعي: علي بن محمد الماوردي ( -450ق.)، به کوشش علي محمد معوض و عادل احمد عبدالموجود، بيروت، دارالکتب العلميه، 1414ق.
*'''الخصال المحموده و المذمومه'''، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (۳۱۱-۳۸۱ق.)، به کوشش علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۰ق.
* الحدائق الناضره في احکام العتره الطاهره: يوسف بن احمد البحراني ( -1186ق.)، تحقيق محمد تقي ايرواني و علي آخوندي، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1363ش.
*'''الخلاف فی الاحکام'''، محمد بن حسن الطوسی (۳۸۵-۴۶۰ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۰۷ق.
* الخصال المحموده و المذمومه، شيخ صدوق محمد بن علي بن بابويه (311-381ق.)، به کوشش علي اکبر غفاري، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1410ق.
*'''الدروس الشرعیه فی فقه الامامیه'''، محمد بن مکی ( -۷۸۶ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۲ق.
* الخلاف في الاحکام، محمد بن حسن الطوسي (385-460ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1407ق.
*'''دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الاحکام'''، نعمان بن محمد المغربی ( -۳۶۳ق.)، تحقیق آصف بن علی اصغر فیضی، قاهره، دارالمعارف، ۱۳۸۳ق.
* الدروس الشرعيه في فقه الاماميه: محمد بن مکي ( -786ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1412ق.
*'''دلیل الناسک'''، سید محسن حکیم ( -۱۳۹۰ق.)‏، تحقیق محمد قاضی طباطبائی، مدرسة دارالحکمة، ۱۴۱۶ق‏.
* دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضايا و الاحکام: نعمان بن محمد المغربي ( -363ق.)، تحقيق آصف بن علي اصغر فيضي، قاهره، دارالمعارف، 1383ق.
*'''ذخیرة المعاد'''، محمد باقر السبزواری ( -۱۰۹۰ق.)، آل البیت.
* دليل الناسک : سيد محسن‏ حکيم ( -1390ق.)‏، تحقيق محمد قاضي طباطبائي، مدرسة دارالحکمة، 1416ق‏.
*'''رسائل و مسائل شامل هشتصد و پانزده سوال و جواب و دوازده رساله فقهی و غیره'''، احمد بن محمدمهدی النراقی (۱۱۸۵-۱۲۴۵ق.)، به کوشش رضا استادی، قم، انتشارات کنگره بزرگداشت فاضلین نراقیین، ۱۳۸۰ش.
* ذخيرة المعاد: محمد باقر السبزواري ( -1090ق.)، آل البيت.  
*'''روضه المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه'''، محمد تقی مجلسی (۱۰۰۳-۱۰۷۰ق.)، تحقیق سید حسین موسوی کرمانی، علی پناه اشتهاردی، تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ اسلامی حاج محمد حسین کوشانپور، ۱۳۹۹ق.
* رسائل و مسائل شامل هشتصد و پانزده سوال و جواب و دوازده رساله فقهي و غيره، احمد بن محمدمهدي النراقي (1185-1245ق.)، به کوشش رضا استادي، قم، انتشارات کنگره بزرگداشت فاضلين نراقيين، 1380ش.
*'''ریاض المسائل فی بیان احکام الشرع بالدلائل'''، سید علی طباطبائی ( -۱۲۳۱ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۲ق.
* روضه المتقين في شرح من لايحضره الفقيه، محمد تقي مجلسي (1003-1070ق.)، تحقيق سيد حسين موسوي کرماني، علي پناه اشتهاردي، تهران، انتشارات بنياد فرهنگ اسلامي حاج محمد حسين کوشانپور، 1399ق.
*'''زبده البیان فی احکام القرآن'''، مقدس اردبیلی احمد بن محمد  ( -۹۹۳ق.)، به کوشش محمد باقر بهبودی، تهران، مکتبه المرتضویه لاحیاء الاثار الجعفریه، ۱۳۸۶ش.
* رياض المسائل في بيان احکام الشرع بالدلائل: سيد علي طباطبائي ( -1231ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1412ق.
*'''سداد العباد و رشاد العباد'''، حسین بحرانی آل عصفور ( -۱۲۱۶ق.)، تحقیق محسن آل عصفور، قم، محلاتی، ‏۱۴۲۱ق‏.
* زبده البيان في احکام القرآن: مقدس اردبيلي احمد بن محمد  ( -993ق.)، به کوشش محمد باقر بهبودي، تهران، مکتبه المرتضويه لاحياء الاثار الجعفريه، 1386ش.
*'''السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی'''، محمد بن احمد ابن ادریس ( -۵۹۸ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۱ق.
* سداد العباد و رشاد العباد: حسين بحراني آل عصفور ( -1216ق.)، تحقيق ‏محسن آل عصفور، قم، محلاتي، ‏1421ق‏.
*'''سنن ابن ماجه'''، محمد بن زید الربعی ابن ماجه ( -۲۷۵ق.)، به کوشش محمدفؤاد عبدالباقی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۵ق.
* السرائر الحاوي لتحرير الفتاوي، محمد بن احمد ابن ادريس ( -598ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1411ق.
*'''سنن ابی داود'''، سلیمان بن الأشعث ( -۲۷۵ق.)، تحقیق و تعلیق سعید محمد اللحام، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۰ق.
* سنن ابن ماجه: محمد بن زيد الربعي ابن ماجه ( -275ق.)، به کوشش محمدفؤاد عبدالباقي، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1395ق.
*'''سنن الترمذی (الجامع الصحیح)'''، محمد عیسی الترمذی ( -۲۷۹ق.)، به کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۲ق.
* سنن ابي داود: سليمان بن الأشعث ( -275ق.)، تحقيق و تعليق سعيد محمد اللحام، بيروت، دارالفکر، 1410ق.  
*'''سنن الصغیر للبیهقی'''، ابوبکر بیهقی (م۴۵۸ق) تحقیق امین قلعجی، باکستان،جامع الدراسات الإسلامیة، ۱۴۱۰ق.
* سنن الترمذي (الجامع الصحيح): محمد عيسي الترمذي ( -279ق.)، به کوشش عبدالوهاب عبداللطيف، بيروت، دارالفکر، 1402ق.
*'''السنن الکبری'''، احمد بن علی النسائی (۲۱۵-۳۰۳ق.)، تحقیق عبدالغفار سلیمان البنداری و سید کسروی حسن، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق.
* سنن الصغير للبيهقي: ابوبکر بيهقي (م458ق) تحقيق امين قلعجي، باکستان،جامع الدراسات الإسلامية، 1410ق.
*'''السنن الکبری'''، احمد بن الحسین البیهقی (۳۸۴-۴۵۸ق.)، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۶ق.
* السنن الکبري، احمد بن علي النسائي (215-303ق.)، تحقيق عبدالغفار سليمان البنداري و سيد کسروي حسن، بيروت، دارالکتب العلميه، 1411ق.
*'''السیره النبویه'''، عبدالملک بن هشام ( -۲۱۸ق.)، تحقیق مصطفی السقاء و عبدالحفیظ شبلی و ابراهیم الابیاری، بیروت، دارالمعرفه، بی تا.
* السنن الکبري، احمد بن الحسين البيهقي (384-458ق.)، بيروت، دارالفکر، 1416ق.  
*'''شَذَراتُ الذَهَب فی اخبار من ذَهَب'''، عبدالحی بن عماد ( -۱۰۸۹ق.)، به کوشش عبدالقادر الارنووط، بیروت، دار ابن کثیر، ۱۴۰۶ق.
* السيره النبويه: عبدالملک بن هشام ( -218ق.)، تحقيق مصطفي السقاء و عبدالحفيظ شبلي و ابراهيم الابياري، بيروت، دارالمعرفه، بي تا.
*'''شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام'''، جعفر بن حسن محقق حلی (۶۰۲-۶۷۶ق.)، به کوشش سید صادق شیرازی، تهران، انتشارات استقلال، ۱۴۰۹ق.
* شَذَراتُ الذَهَب في اخبار من ذَهَب: عبدالحي بن عماد ( -1089ق.)، به کوشش عبدالقادر الارنووط، بيروت، دار ابن کثير، 1406ق.
*'''الشرح الکبیر'''، عبدالرحمن بن قدامه ( -۶۸۲ق.)، بیروت، دارالکتب العربی.
* شرائع الاسلام في مسائل الحلال و الحرام، جعفر بن حسن محقق حلي (602-676ق.)، به کوشش سيد صادق شيرازي، تهران، انتشارات استقلال، 1409ق.
*'''شرح تبصره المتعلمین'''، آقا ضیاء عراقی (۱۲۴۰-۱۳۲۱ق.)، تحقیق محمد الحسون، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۴ق.
* الشرح الکبير: عبدالرحمن بن قدامه ( -682ق.)، بيروت، دارالکتب العربي.
*'''شرح فروع الکافی'''، محمد هادی بن محمد صالح مازندرانی ( -۱۱۲۰ق.)، به کوشش محمد جواد محمودی و محمد حسین درایتی، قم، انتشارات دارالحدیث، ۱۴۲۹ق.
* شرح تبصره المتعلمين، آقا ضياء عراقي (1240-1321ق.)، تحقيق محمد الحسون، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1414ق.
*'''شرح مختصر خلیل'''، محمد الخرشی ( -۱۱۰۱ق.)، بیروت، دارالفکر للطباعة.
* شرح فروع الکافي، محمد هادي بن محمد صالح مازندراني ( -1120ق.)، به کوشش محمد جواد محمودي و محمد حسين درايتي، قم، انتشارات دارالحديث، 1429ق.
*'''شفاء الغرام باخبار البلد الحرام'''، محمد بن احمد التقی الفاسی ( -۸۳۲ق.)، تحقیق گروهی از علما، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۱ق.
* شرح مختصر خليل: محمد الخرشي ( -1101ق.)، بيروت، دارالفکر للطباعة.
*'''العدة فی شرح العمدة'''، بهاء الدین المقدسی ( -۶۲۴ق.)، صلاح بن محمد عویضه،بیروت،دارالکتب العلمیه،۱۴۲۶ق.
* شفاء الغرام باخبار البلد الحرام: محمد بن احمد التقي الفاسي ( -832ق.)، تحقيق گروهي از علما، بيروت، دارالکتب العلميه، 1421ق.  
*'''العروة الوثقی'''، سید محمد کاظم طباطبایی یزدی (۱۲۴۷-۱۳۳۷ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۲۰ق.
* العدة في شرح العمدة: بهاء الدين المقدسي ( -624ق.)، صلاح بن محمد عويضه،بيروت،دارالکتب العلميه،1426ق.
*'''علل الشرائع و الاحکام'''، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (۳۱۱-۳۸۱ق.)، به کوشش سید محمد صادق بحرالعلوم، نجف، مکتبه الحیدریه، ۱۳۸۵ق.
* العروة الوثقي، سيد محمد کاظم طباطبايي يزدي (1247-1337ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1420ق.
*'''عمدة السالک و عدة الناسک'''، شهاب الدین ابن النقیب الشافعی ( -۷۶۹ق.)، تحقیق عبدالله الأنصاری، قطر، الشؤون الدینیة، ۱۹۸۲م.
* علل الشرائع و الاحکام، شيخ صدوق محمد بن علي بن بابويه (311-381ق.)، به کوشش سيد محمد صادق بحرالعلوم، نجف، مکتبه الحيدريه، 1385ق.
*'''عمدة القاری'''، العینی (م۸۵۵ق) بیروت، دارالإحیاء التراث العربی.
* عمدة السالک و عدة الناسک: شهاب الدين ابن النقيب الشافعي ( -769ق.)، تحقيق عبدالله الأنصاري، قطر، الشؤون الدينية، 1982م.
*'''غایه المراد فی شرح نکت الارشاد'''، محمد بن مکی (۷۳۴-۷۸۶ق.)، تحقیق گروهی از محققان، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ۱۴۱۴ ۱۴۲۱ق.
* عمدة القاري: العيني (م855ق) بيروت، دارالإحياء التراث العربي.
*'''غایة المرام فی شرح شرائع الاسلام'''، مفلح بن الحسن الصیمری ( -۹۰۰تحقیق کوثرانی، بیروت، دارالهادی، ۱۴۲۰ق.
* غايه المراد في شرح نکت الارشاد، محمد بن مکي (734-786ق.)، تحقيق گروهي از محققان، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، 1414 1421ق.
*'''فتح العزیز'''، عبدالکریم بن محمد الرافعی ( -۶۲۳ق.)، بیروت، دارالفکر.
* غاية المرام في شرح شرائع الاسلام: مفلح بن الحسن الصيمري ( -900تحقيق کوثراني، بيروت، دارالهادي، 1420ق.
*'''فقه القرآن'''، قطب الدین الراوندی ( -۵۷۳ق.)، به کوشش سید احمد حسینی اشکوری، قم، انتشارات کتابخانه بزرگ حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۴۰۵ق.
* فتح العزيز: عبدالکريم بن محمد الرافعي ( -623ق.)، بيروت، دارالفکر.  
*'''قواعد الاحکام فی معرفة الحلال و الحرام'''، حسن بن یوسف حلی (۶۴۸-۷۲۶ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۳ق.
* فقه القرآن: قطب الدين الراوندي ( -573ق.)، به کوشش سيد احمد حسيني اشکوري، قم، انتشارات کتابخانه بزرگ حضرت آيت الله العظمي مرعشي نجفي، 1405ق.
*'''القواعد الفقهیه'''، سید محمد حسن بجنوردی، تحقیق مهریزی و درایتی، قم، الهادی، ۱۴۱۹ق.
* قواعد الاحکام في معرفة الحلال و الحرام، حسن بن يوسف حلي (648-726ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1413ق.
*'''الکافی فی فقه الإمام احمد'''، عبدالله بن قدامة ( -۶۲۰ق.)، به کوشش علی اکبر غفاری، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
* القواعد الفقهيه: سيد محمد حسن بجنوردي، تحقيق مهريزي و درايتي، قم، الهادي، 1419ق.  
*'''الکافی'''، محمد بن یعقوب کلینی ( -۳۲۹ق.)، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، انتشارات دارالکتب اسلامیه، ۱۳۷۵ش.
* الکافي في فقه الإمام احمد: عبدالله بن قدامة ( -620ق.)، به کوشش علي اکبر غفاري، بيروت، دارالکتب العلميه، 1414ق.
*'''الکامل فی التاریخ'''، علی بن محمد ابن الاثیر (۵۵۵-۶۳۰ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
* الکافي، محمد بن يعقوب کليني ( -329ق.)، به کوشش علي اکبر غفاري، تهران، انتشارات دارالکتب اسلاميه، 1375ش.
*'''کتاب الحج'''،‏ سید محمد رضا موسوی گلپایگانی ( -۱۴۱۴ق‏.)، به تقریر احمد صابری همدانی، قم، دارالقرآن الکریم ۱۴۱۴ق‏.
* الکامل في التاريخ، علي بن محمد ابن الاثير (555-630ق.)، بيروت، دار صادر، 1385ق.
*'''کتاب الحج'''،‏ سید محمد محقق داماد یزدی ( -۱۳۸۸ق)‏، به تقریر عبدالله جوادی آملی، قم، چاپخانه مهر، ۱۴۰۱ق‏.
* کتاب الحج:‏ سيد محمد رضا موسوي گلپايگاني ( -1414ق‏.)، به تقرير احمد صابري همداني، قم، دارالقرآن الکريم 1414ق‏.
*'''کتاب الحج'''،‏ سید محمود شاهرودی ( -۱۳۹۴ق.)‏، مقرر ابراهیم جناتی، قم، انصاریان، ۱۴۰۲ق‏.
* کتاب الحج:‏ سيد محمد محقق داماد يزدي ( -1388ق)‏، به تقرير عبدالله جوادي آملي، قم، چاپخانه مهر، 1401ق‏.
*'''کشاف القناع عن متن الاقناع'''، منصور بن یونس البهوتی ( -۱۰۵۲ق.)، به کوشش محمد حسن محمد اسماعیل شافعی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
* کتاب الحج:‏ سيد محمود شاهرودي ( -1394ق.)‏، مقرر ابراهيم جناتي، قم، انصاريان، 1402ق‏.
*'''الکشاف'''، محمود بن عمر الزمخشری ( -۵۳۸ق.)، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۷ق.
* کشاف القناع عن متن الاقناع: منصور بن يونس البهوتي ( -1052ق.)، به کوشش محمد حسن محمد اسماعيل شافعي، بيروت، دارالکتب العلميه، 1418ق.
*'''کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء'''، جعفر کاشف الغطاء ( -۱۲۲۸ق.)، تحقیق عباس تبریزیان و دیگران،قم، نشر الإسلامی، ۱۴۲۲ق.
* الکشاف: محمود بن عمر الزمخشري ( -538ق.)، بيروت، دارالکتاب العربي، 1407ق.  
*'''کشف اللثام'''، محمد بن الحسن الفاضل الهندی ( -۱۱۳۷ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۶ق.
* کشف الغطاء عن مبهمات الشريعة الغراء: جعفر کاشف الغطاء ( -1228ق.)، تحقيق عباس تبريزيان و ديگران،قم، نشر الإسلامي، 1422ق.  
*'''کنز العرفان فی فقه القرآن'''، محمد بن عبدالله المقداد ( -۸۲۶ق.)، تحقیق محمد قاضی، قم، مجمع تقریب مذاهب، ۱۴۱۹ق.
* کشف اللثام: محمد بن الحسن الفاضل الهندي ( -1137ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1416ق.  
*'''المبسوط فی فقه الامامیه'''، محمد بن حسن الطوسی (۳۸۵-۴۶۰ق.)، به کوشش محمد باقر بهبودی و سید محمد تقی کشفی، تهران، انتشارات مکتبه المرتضویه، ۱۳۵۱ش.
* کنز العرفان في فقه القرآن: محمد بن عبدالله المقداد ( -826ق.)، تحقيق محمد قاضي، قم، مجمع تقريب مذاهب، 1419ق.  
*'''المبسوط'''، محمد بن احمد السرخسی ( -۴۸۳ق.)، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۰۶ق.
* المبسوط في فقه الاماميه، محمد بن حسن الطوسي (385-460ق.)، به کوشش محمد باقر بهبودي و سيد محمد تقي کشفي، تهران، انتشارات مکتبه المرتضويه، 1351ش.
*'''مجمع البیان فی تفسیر القرآن'''، الفضل بن الحسن الطبرسی (۴۶۸-۵۴۸ق.)، به کوشش محمد جواد بلاغی (۱۸۶۴-۱۹۳۳م.)، تهران، انتشارات ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش.
* المبسوط، محمد بن احمد السرخسي ( -483ق.)، بيروت، دارالمعرفه، 1406ق.
*'''مجمع الفائده و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان'''، مقدس اردبیلی احمد بن محمد  ( -۹۹۳ق.)، به کوشش مجتبی عراقی و حسین یزدی و علی پناه اشتهاردی (۱۲۹۶-۱۳۸۷ش.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۰۳ق.
* مجمع البيان في تفسير القرآن، الفضل بن الحسن الطبرسي (468-548ق.)، به کوشش محمد جواد بلاغي (1864-1933م.)، تهران، انتشارات ناصرخسرو، 1372ش.
*'''المجموع شرح المهذب'''، یحیی بن شرف النووی (۶۳۱-۶۷۶ق.)، بیروت، دارالفکر.
* مجمع الفائده و البرهان في شرح ارشاد الاذهان، مقدس اردبيلي احمد بن محمد  ( -993ق.)، به کوشش مجتبي عراقي و حسين يزدي و علي پناه اشتهاردي (1296-1387ش.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1403ق.
*'''مختلف الشیعه فی احکام الشریعه'''، حسن بن یوسف حلی (۶۴۸-۷۲۶ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۲ق.
* المجموع شرح المهذب، يحيي بن شرف النووي (631-676ق.)، بيروت، دارالفکر.  
*'''مدارک الاحکام فی شرح شرائع الاسلام'''، سید محمد بن علی موسوی عاملی (۹۵۶ ۱۰۰۹ق.)، قم، انتشارات موسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۰ق.
* مختلف الشيعه في احکام الشريعه، حسن بن يوسف حلي (648-726ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1412ق.
*'''مدارک العروة'''، علی پناه اشتهاردی، تهران، دارالأسوه، ۱۴۱۷ق‏.
* مدارک الاحکام في شرح شرائع الاسلام، سيد محمد بن علي موسوي عاملي (956 1009ق.)، قم، انتشارات موسسه آل البيت لاحياء التراث، 1410ق.
*'''المدونة الکبری'''، مالک بن انس ( -۱۷۹ق.)، بیروت، دارالآحیاءالتراث العربی، ۱۳۲۳ق.
* مدارک العروة: علي پناه اشتهاردي، تهران، دارالأسوه، 1417ق‏.
*'''مروج الذهب و معادن الجوهر'''، علی بن الحسین المسعودی ( -۳۴۶ق.)، به کوشش یوسف اسعد داغر، قم، انتشارات هجرت، ۱۴۰۹ق.
* المدونة الکبري: مالک بن انس ( -179ق.)، بيروت، دارالآحياءالتراث العربي، 1323ق.  
*'''مسالک الافهام الی آیات الاحکام'''، الجواد الکاظمی ( -۱۰۶۵ق.)، تعلیق شریف زاده، تهران، مرتضوی، ۱۳۶۵ش.
* مروج الذهب و معادن الجوهر، علي بن الحسين المسعودي ( -346ق.)، به کوشش يوسف اسعد داغر، قم، انتشارات هجرت، 1409ق.
*'''مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام'''، زین الدین بن علی، شهید ثانی (۹۱۱-۹۶۶ق.)، قم، انتشارات معارف اسلامی، ۱۴۱۶ق.
* مسالک الافهام الي آيات الاحکام: الجواد الکاظمي ( -1065ق.)، تعليق شريف زاده، تهران، مرتضوي، 1365ش.  
*'''مستمسک العروة الوثقی'''، سید محسن حکیم ( -۱۳۹۰ق.)، قم، انتشارات دارالتفسیر، ۱۴۱۶ق.
* مسالک الافهام الي تنقيح شرائع الاسلام، زين الدين بن علي، شهيد ثاني (911-966ق.)، قم، انتشارات معارف اسلامي، 1416ق.
*'''مستند الشیعه فی احکام الشریعه'''، احمد بن محمدمهدی النراقی (۱۱۸۵-۱۲۴۵ق.)، قم، انتشارات موسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۵ق.
* مستمسک العروة الوثقي، سيد محسن حکيم ( -1390ق.)، قم، انتشارات دارالتفسير، 1416ق.
*'''مسند الامام احمد بن حنبل'''، احمد بن حنبل ( -۲۴۱ق.)، بیروت، دارالصادر، بی تا.
* مستند الشيعه في احکام الشريعه، احمد بن محمدمهدي النراقي (1185-1245ق.)، قم، انتشارات موسسه آل البيت لاحياء التراث، 1415ق.  
*'''مصباح الهدی فی شرح العروة الوثقی'''، محمد تقی آملی ( -۱۳۹۱ق.)، تهران، انتشارات فردوسی، ۱۳۸۰ق.
* مسند الامام احمد بن حنبل: احمد بن حنبل ( -241ق.)، بيروت، دارالصادر، بي تا.
*'''المصنّف'''، عبدالله بن محمد بن ابی شیبه (م۲۳۵ق) تحقیق و تعلیق سعید اللحام،بیروت، دارالفکر،۱۴۰۹ق.
* مصباح الهدي في شرح العروة الوثقي، محمد تقي آملي ( -1391ق.)، تهران، انتشارات فردوسي، 1380ق.
*'''مطالب أولی النهی'''، مصطفی السیوطی الرحیبانی ( -۱۲۴۳ق.)، دمشق المکتب الإسلامی، ۱۴۱۵ق.
* المصنّف: عبدالله بن محمد بن ابي شيبه (م235ق) تحقيق و تعليق سعيد اللحام،بيروت، دارالفکر،1409ق.
*'''معجم البلدان'''، یاقوت بن عبدالله الحموی ( -۶۲۶ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۳۹۹ق.
* مطالب أولي النهي: مصطفي السيوطي الرحيباني ( -1243ق.)، دمشق المکتب الإسلامي، 1415ق.
*'''المغازی'''، محمد بن عمر الواقدی ( -۲۰۷ق.)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، موسسه الاعلمی، ۱۴۰۹ق.
* معجم البلدان، ياقوت بن عبدالله الحموي ( -626ق.)، بيروت، دار صادر، 1399ق.
*'''المغنی'''، عبدالله بن قدامه ( -۶۲۰ق.)، بیروت، دارالکتب العلمیه.
* المغازي، محمد بن عمر الواقدي ( -207ق.)، به کوشش مارسدن جونس، بيروت، موسسه الاعلمي، 1409ق.  
*'''مفاتیح الشرائع'''، محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی (۱۰۰۶-۱۰۹۱ق.)، تحقیق سید مهدی رجایی، قم، انتشارات مجمع ذخائر اسلامی، ۱۴۰۱ق.
* المغني: عبدالله بن قدامه ( -620ق.)، بيروت، دارالکتب العلميه.  
*'''المقنعه'''، شیخ مفید محمد بن محمد بن النعمان (۳۳۶-۴۱۳ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۰ق.
* مفاتيح الشرائع، محمد بن شاه مرتضي فيض کاشاني (1006-1091ق.)، تحقيق سيد مهدي رجايي، قم، انتشارات مجمع ذخائر اسلامي، 1401ق.
*'''ملاذ الاخیار فی فهم تهذیب الاخبار'''، محمد باقر المجلسی (۱۰۳۷-۱۱۱۰ق.)، به کوشش سید مهدی رجایی، قم، انتشارات کتابخانه بزرگ حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۴۰۶ق.
* المقنعه، شيخ مفيد محمد بن محمد بن النعمان (336-413ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1410ق.
*'''من لایحضره الفقیه'''، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (۳۱۱-۳۸۱ق.)، تحقیق و تصحیح علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
* ملاذ الاخيار في فهم تهذيب الاخبار، محمد باقر المجلسي (1037-1110ق.)، به کوشش سيد مهدي رجايي، قم، انتشارات کتابخانه بزرگ حضرت آيت الله العظمي مرعشي نجفي، 1406ق.
*'''مناسک حج (المحشی)'''، امام خمینی ( -۱۴۱۰ق.)، مشعر، ۱۳۸۱ش‏.
* من لايحضره الفقيه، شيخ صدوق محمد بن علي بن بابويه (311-381ق.)، تحقيق و تصحيح علي اکبر غفاري، قم، دفتر انتشارات اسلامي، چاپ دوم، 1404ق.
*'''المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم'''، عبدالرحمن بن علی ابن الجوزی ( -۵۹۷ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا و نعیم زرزور، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق.
* مناسک حج (المحشي): امام خميني ( -1410ق.)، مشعر، 1381ش‏.
*'''مواهب الجلیل'''، محمد بن محمد الحطاب الرعینی ( -۹۵۴ق.)، تحقیق زکریا عمیرات، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق.
* المنتظم في تاريخ الملوک و الامم: عبدالرحمن بن علي ابن الجوزي ( -597ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر عطا و مصطفي عبدالقادر عطا و نعيم زرزور، بيروت، دارالکتب العلميه، 1412ق.
*'''المهدی المنتظر فی ضوء الاحادیث و الاثار الصحیحه و اق‍وال ال‍ع‍ل‍م‍اء و اراء ال‍ف‍رق ال‍م‍خ‍ت‍ل‍ف‍ه'''، عبدالعظیم البستوی، مکه، مکتبه المکیه، ۱۴۲۰ق.
* مواهب الجليل: محمد بن محمد الحطاب الرعيني ( -954ق.)، تحقيق زکريا عميرات، بيروت، دارالکتب العلميه، 1416ق.  
*'''مهذّب الأحکام فی بیان الحلال و الحرام'''،‏ سید عبدالأعلی‌سبزواری ( -۱۴۱۴ق‏.)، قم، دفتر آیة الله سبزواری، ‏۱۴۱۳ق‏.
* المهدي المنتظر في ضوء الاحاديث و الاثار الصحيحه و اق‍وال‌ ال‍ع‍ل‍م‍اء و اراء ال‍ف‍رق‌ ال‍م‍خ‍ت‍ل‍ف‍ه‌: عبدالعظيم البستوي، مکه، مکتبه المکيه، 1420ق.
*'''الموتلف من المختلف بین ائمه السلف'''، الفضل بن الحسن الطبرسی (۴۶۸-۵۴۸ق.)، به کوشش گروهی از استادان، مشهد، انتشارات بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، ۱۴۱۰ق.
* مهذّب الأحکام في بيان الحلال و الحرام:‏ سيد عبدالأعلي‏سبزواري ( -1414ق‏.)، قم، دفتر آية الله سبزواري، ‏1413ق‏.
*'''الوافی'''، محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی (۱۰۰۶-۱۰۹۱ق.)، تحقیق ضیاء الدین حسینی و کمال الدین فقیه ایمانی، اصفهان، کتابخانه امیرالمومنین، ۱۴۰۶ق.
* الموتلف من المختلف بين ائمه السلف، الفضل بن الحسن الطبرسي (468-548ق.)، به کوشش گروهي از استادان، مشهد، انتشارات بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي، 1410ق.
*'''وسائل الشیعه (تفصیل وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه)'''، محمد بن الحسن الحر العاملی (۱۰۳۳-۱۱۰۴ق.)، به کوشش عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
* الوافي، محمد بن شاه مرتضي فيض کاشاني (1006-1091ق.)، تحقيق ضياء الدين حسيني و کمال الدين فقيه ايماني، اصفهان، کتابخانه اميرالمومنين، 1406ق.
* وسائل الشيعه (تفصيل وسائل الشيعه الي تحصيل مسائل الشريعه)، محمد بن الحسن الحر العاملي (1033-1104ق.)، به کوشش عبدالرحيم رباني شيرازي، بيروت، داراحياء التراث العربي، 1403ق.
{{پایان}}
{{پایان}}
{{حج و عمره}}
{{حج و عمره}}
[[رده:احکام حج]]
[[رده:مقاله‌های تکمیل‌شده]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۱۴

اقسام حج
اقسام حجة الاسلام
تمتع
افراد
قران
اقسام حج نیابتی
بلدی
میقاتی
استیجاری
تبرعی
اقسام بر اساس حج‌گزار
حج زنان
حج کودکان
حج محجوران
اقسام بر اساس زاد و راحله
بذلی
تسکع
پیاده
دیگر اقسام
قضا
ناتمام
مستحبی

حج ناتمام، حج یا عمره‌ای است که به صورت کامل و بی‌نقص پایان نیافته است. گاه سبب پایان نیافتن حج کامل، سبب‌های ناتمامیِ فقهی مانند ترک برخی اعمال حج است که موجب فساد و بطلان حج شده و در بیشتر موارد نیازمند قضای حج است. گاه سبب کامل نبودن حج، سبب‌های ناتمامیِ معنوی مانند کلام ناپسند است، که موجب ثواب کمتر شده و نیازمند قضای حج نیست.

همه فقیهان، به پایان رساندن حج را واجب دانسته‌اند؛ هر چند شروع آن مستحب بوده باشد. حج ممکن است از دیدگاه فقه با سبب‌هایی مانند بیماری، بی‌هوشی، مرگ، ارتداد، ترک برخی اعمال، ارتکاب برخی محرمات احرام و جلوگیری دشمن ناتمام بماند. فقیهان درباره چگونگی کامل کردن حج ناتمام یا ادای قضای آن بحث کرده‌اند.

سبب‌های ناتمامی معنوی حج، به باور عالمان شیعه، ملاقات نکردن با امام(ع) در زمان حضور او، زیارت نکردن قبر حضرت محمد(ص) و امامان(ع) و کلام ناپسند است. به باور برخی از فقیهان اهل سنت، ننوشیدن از آب زمزم موجب ناتمام ماندن ثواب حج می‌شود.

چیستی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در منابع روایی و فقهی، از ناتمام ماندن حج، بیشتر با تعابیری مانند نقصان حج،[۱] بطلان حج،[۲] فوات حج،[۳] فساد حج[۴] و قضای حج[۵] یاد شده است. همچنین از اصطلاحات مرتبط با حج ناتمام، اصطلاح اِحصار[یادداشت ۱] و اصطلاح صَدّ[یادداشت ۲] است.

ناتمام ماندن حج،‌ از دو زاویه فقهی و معنوی دیده شده است؛ از دیدگاه فقهی آن، به معنای فساد و بطلان حج بوده که در مواردی نیازمند قضای حج است و از دیدگاه معنوی آن، به معنای ثواب کمتر و عدم کمال حج است که نیازمند قضا نیست.

در منابع فقهی باب جداگانه‌ای به حج ناتمام اختصاص داده نشده و احکام مربوط به آن در مبحث حج، از جمله در باب احصار و صد پراکنده است.

مصادیق تاریخی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

ناتمام ماندن حج و عمره مصادیق تاریخی مشهوری نیز دارد. از جمله عمره ناتمام حضرت محمد(ص) در سال ششم هجری در ماجرای صلح حدیبیه، یا ناتمام ماندن عمره امام حسین(ع) در زمان زندگی امام علی(ع) به سبب بیماری.

در منابع تاریخی، موارد پرشماری از ناتمام ماندن حج گروهی از حج‌گزاران به دلایل مختلف از جمله درگیر‌های نظامی در مکه در سال‌های ۷۲ق؛[۶] ۵۵۷ و ۵۵۸ق[۷][۸] و ۷۴۳[۹] و ۷۹۷[۱۰] و ۸۱۷ق.[۱۱] و ۱۲۱۹ق.[۱۲] و ۱۴۰۰ق.[۱۳]گزارش شده است.

وجوب اتمام حج[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در آیه ﴿وَأَتِمُّواْ الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلّهِ ﴾[یادداشت ۳][۱۴] مسلمانان به اتمام حج و عمره امر شده‌اند. در احادیث اتمام حج در این آیه به«اقامه حج تا آخرین جزء»،[۱۵] «ادای حج بدون ارتکاب محرّمات احرام»[۱۶] و «ترک جماع، فسوق و جدال»[۱۷] تفسیر شده است.

به اجماع[۱۸] فقیهان شیعه[۱۹] و اهل سنت،[۲۰] ناتمام گذاشتن حج یا عمره به دلیل آیه ﴿وَأَتِمُّواْ الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلّهِ ﴾[یادداشت ۴][۱۴] جایز نیست و پس از آغاز اعمال و احرام بستن، به پایان رساندن آن واجب است؛ هرچند شروع در آن مستحب بوده باشد.[۲۱] تحلّل کامل (یعنی خارج شدن از احرام) ‌نیز، وابسته به اتمام حج و عمره است؛ مگر این که عاملی ناخواسته موجب ناتمام ماندن حج شود که در آن صورت احرام‌گزار با شرایطی می‌تواند از احرام خارج شود.

سبب‌های ناتمامی حج و عمره[ویرایش | ویرایش مبدأ]

سبب‌های فقهی ناتمامی حج یا عمره، باعث ناقص شدن حج می‌شود و در بیشتر موارد قضای حج را لازم می‌کنند. برخی از سبب‌های مهم آن چنین است:

بیماری[ویرایش | ویرایش مبدأ]

اگر احرام‌گزار به سبب بیماری یا عواملی مانند شکستگی اعضا و جراحت[۲۲] نتواند حج یا عمره خود را تمام کند، می‌تواند در همان جا با انجام دادن اعمالی از احرام بیرون آید. به باور مشهور فقیهان شیعه[۲۳] و اهل سنت،[۲۴] شخص مُحصَر در حج، با فرستادن قربانی به منا، ذبح آن در روز عید قربان و حلق یا تقصیر در هنگام ذبح از احرام خارج می‌شود. شخص مُحصَر در عمره نیز، با فرستادن قربانی به مکه و حلق یا تقصیر در هنگام ذبح از احرام خارج می‌شود. پس از خروج از احرام، همه محرّمات، جز آمیزش که وابسته به ادای طواف نساء است، بر او حلال می‌شود. البته در صورت استقرار حج، قضای آن در سال آینده لازم است.[۲۵]

دیوانگی، بی‌هوش یا مستی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

همه فقیهان شیعه[۲۶] و اهل سنت،[۲۷] یکی از شرایط وجوب و درستیِ حج را کامل بودن عقل دانسته‌اند؛ از این رو، ادای حج یا انجام برخی مناسک آن در حال دیوانگی، بی‌هوشی یا مستی درست نبوده و در صورت انجام، قضای آن واجب است.[۲۸]

اگر حج‌گزار در میان مناسک دچار دیوانگی یا بی‌هوشی شود و زمانی بهبود یابد که فرصتی برای جبران اعمال نمانده باشد، حج او ناتمام و باطل است.[۲۹] اگر او پیش از احرام دچار دیوانگی، بی‌هوشی یا مستی شود، حج از او ساقط است؛[۳۰] اگر چه به استناد روایتی،[۳۱] احرام دادن او جایز بوده تا چنانچه پیش از وقوفین بهبود یافت حج را به پایان برساند.[۳۰] برخی فقیهان شیعه، هشیاری به هنگام احرام، وقوفین، طواف و سعی را کافی دانسته و در بقیه اعمال، نبود هشیاری را موجب بطلان حج ندانسته‌اند.[۳۲] در برابر، برخی دیگر هیچ عملی را از دیوانه، بی‌هوش یا مست[یادداشت ۵] به دلیل نبود اراده و نیت صحیح ندانسته‌اند.[۳۳]

مرگ[ویرایش | ویرایش مبدأ]

به اجماع فقیهان شیعه[۳۴] اگر حاجی پس از احرام و پس از ورود به محدوده حرم بمیرد، حج ناتمام او از حجة الاسلام کفایت می‌کند؛ ولی اگر پس از احرام و پیش از ورود به حرم بمیرد و حج بر عهده او مستقر شده باشد، حج ناتمام او از حجة الاسلام کفایت نکرده و باید برای او نائب گرفته شود.[۳۵] به باور برخی، حج او کافی بوده و قضا لازم ندارد.[۳۶][یادداشت ۶][۳۷]

به نظر فقیهان اهل سنت، اگر حاجی پیش از اتمام ارکان حج بمیرد، حج او از حجة السلام کفایت نمی‌کند؛ ولی اعمال انجام شده مقبول بوده و باید برای ادای دیگر مناسک از مکان مرگ او، نائب گرفته شود. اگر مرگ حاجی پس از ادای همه ارکان باشد، حج او از حجة الاسلام کفایت کرده و تنها باید برای اعمال انجام نشده کفاره داده شود.[۳۸]

به نظر فقیهان شیعه[۳۹] و اهل سنت،[۴۰] احکام پیش‌گفته در مورد حج نیابی که نائب در آن بمیرد نیز صادق بوده و در مواردی که حج از حجة الاسلامِ میّت کفایت می‌کرد، در اینجا نیز از ذمه منوب‌عنه ساقط می‌شود. البته برخی فقیهان شیعه، حجی که مرگ نائب پس از احرام و پیش از دخول حرم باشد را کافی دانسته‌اند.[۴۱] مشهور فقیهان در این حکم، میان اقسام گوناگون حج نیابی[یادداشت ۷] تفاوتی نگذاشته‌اند؛ ولی برخی آن را در حج تبرعی و غیر حجة الاسلام[یادداشت ۸] جاری ندانسته‌اند.[۴۲]

ارتداد[ویرایش | ویرایش مبدأ]

یکی از اسباب ناتمام شدن حج و عمره، ارتداد احرام‌گزار است. به نظر فقیهان اهل سنت اگر حج‌گزار در حال احرام مرتد شود، احرام و حج او باطل می‌شود،[۴۳] ولی به نظر فقیهان شیعه ارتداد در میان حج، موجب بطلان احرام نشده و در صورت توبه، احرام‌گزار می‌تواند اعمالش را ادامه دهد.[۴۴] اما اگر ارتداد همزمان با برخی اعمال و مناسک رخ داده باشد، سبب بطلان آن عمل خاص می‌شود و در صورت توبه باید آن را دوباره انجام دهد.[۴۵]

ارتداد پس از اتمام حج، به نظر فقیهان حنفی[۴۶] و مالکی،[۴۷] موجب بطلان حج و وجوب تکرار آن پس از توبه می‌شود؛ اما به باور فقیهان شیعه،[۴۸] شافعی[۴۹] و حنبلی[۵۰] حج انجام شده پیش از ارتداد نیاز به تکرار ندارد.

ترک برخی اعمال[ویرایش | ویرایش مبدأ]

ترک عمدی رکن

به باور فقیهان شیعه[۵۱] و اهل سنت،[۵۲] اگر حج‌گزار یکی از ارکان حج را عمداً ترک کند و زمانی برای جبران آن نداشته باشد، حج یا عمره او باطل و ناتمام است و باید سال دیگر آن را قضا کند؛ ولی اگر از روی فراموشی آن را ترک کند حجش صحیح است، البته باید آن را جبران و حج را کامل کند و اگر نتواند خودش جبران کند باید نائب بگیرد.[۵۳] البته ترک وقوفین، هر چند سهوی باشد موجب بطلان و ناتمامی حج است.[۵۴]

ترک وقوفین

به باور فقیهان شیعه، ترک وقوفین،[یادداشت ۹] هرچند به‌طور غیرعمدی و از روی فراموشی یا ندانستنِ حکم باشد، موجب بطلان و ناتمام ماندن حج است.[۵۵] در منابع فقهی نرسیدن به وقوف در عرفات و مشعر، فوات حج نامیده شده است.[یادداشت ۱۰][۵۶] به باور مشهور فقیهان شیعه، در صورت نرسیدن حج‌گزار به وقوف عرفات و وقوف اختیاری مشعر[یادداشت ۱۱] حج او ناتمام و تبدیل به عمره می‌شود و باید با انجام اعمال عمره از احرام خارج گردد و اگر حجِّ واجب است، در سال آینده قضا کند.[۵۷] در مقابل، فقیهان اهل سنت ملاک اتمام حج را، تنها درک کردن وقوف عرفات دانسته‌اند.[۵۸]

ترک طواف نساء

به باور برخی فقیهان شیعه،‌تمامیت حج و عمره وابسته به انجام طواف نساء بوده و بدون آن، حج ناتمام است.[۵۹] با این همه، ترک طواف نساء، هرچند عامدانه باشد به اجماع فقیهان[۶۰] موجب بطلان حج یا عمره نمی‌شود؛ زیرا آنها طواف نساء را از ارکان حج یا عمره نشمرده‌اند، ولی آن را واجب و حلال بودن آمیزش را وابسته به آن دانسته‌اند؛ از این رو، اگر احرام‌گزار آن را ترک کند باید شخصاً یا به وسیله نائب جبران کند.[۶۱]

ترک برخی شروط یا اجزاء

شرائطی مانند اسلام[۶۲][۶۳] و نیت شرط صحت حج[۶۴] معرفی شده و نبود آن دو موجب ناتمامی و بطلان حج دانسته شده است.[۶۵][۶۶] برخی، در حج نیابی نیز تغییر نیت را از سوی نائب موجب ناتمامی حج شمرده‌اند.[۶۷]

فقیهان شیعه، به استناد روایتی از امام صادق(ع)[یادداشت ۱۲][۶۸] به تأخیر انداختن احرام را از میقات یا محاذی آن، چنانچه از روی آگاهی و عمد باشد و امکان جبران نداشته باشد، موجب بطلان و ناتمامی حج و عمره شمرده‌اند.[۶۹]

فقیهان اهل سنت به استناد روایتی از امام علی(ع) که احرام از خانه را موجب تمامیت حج معرفی کرده،[۷۰] احرام از منزل را برای همگان جایز و حتی برای برخی افضل دانسته‌اند.[۷۱] اما فقیهان شیعه به استناد برخی احادیث،[۷۲] در برداشت اهل سنت از روایت پیش‌گفته مناقشه کرده‌اند.[۷۳]

به تصریح برخی فقیهان شیعه، بدون خِتان[یادداشت ۱۳] حج مردان ناتمام است.[۷۴] برخی فقیهان، برای زنی که در عمره تمتّع پیش از پایان دور چهارمِ طواف حائض گردد، حکم به ناتمام ماندن عمره و وجوب از سر گرفتن آن پس از پایان حج کرده‌اند.[۷۵] این حکم به شرط طهارت در صحت طواف[۷۶][۷۷] برمی‌گردد.

ارتکاب برخی محرّمات احرام[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در فقه شیعه[۷۸] و اهل سنت،[۷۹] انجام دادن برخی محرّماتِ احرام از روی آگاهی و عمد گاه موجب ناتمام ماندن حج یا عمره می‌شود. برای نمونه، به باور فقیهان شیعه آمیزش در احرامِ حج اگر پیش از وقوف در مشعر باشد، موجب فساد و ناتمام ماندن حج می‌شود.[۸۰] به باور حنفیان،[۸۱] اگر آمیزش پیش از وقوف در عرفات و به باور دیگر مذهب‌های اهل سنت[۸۲] اگر پیش از تحلّلِ اول باشد موجب فساد و ناتمام ماندن حج می‌شود. به باور فقیهان شیعه، در احرامِ عمره اگر آمیزش پیش از سعی باشد موجب فساد و ناتمام ماندن عمره می‌شود.[۸۳]

برخی فقیهان ارتکاب فسوق و جدال را موجب ناتمامی و فساد حج شمرده‌اند.[۸۴] همچنین به باور برخی فقیهان شیعه،[۸۵] خود ارضایی پیش از وقوف به مشعر و به نظر فقیهان مالکی،[۸۶] پیش از تحلّل اول موجب فساد و ناتمامی حج است. نیز به باور شماری از فقیهان اهل‌سنت، برخی از مصداق‌های التذاذ جنسی، موجب ناتمامی و فساد حج می‌شود.[۸۷]

جلوگیری دشمن[ویرایش | ویرایش مبدأ]

چنانچه احرام‌گزار به سبب جلوگیری دشمن[یادداشت ۱۴] نتواند حج یا عمره خود را تمام کند، به باور مشهور فقیهان شیعه[۸۸] و اهل سنت[۸۹] با انجام قربانی و حلق یا تقصیر در همان مکان، از احرامِ حج یا عمره خارج شده و همه محرمات احرام[یادداشت ۱۵] بر او حلال می‌شود و در صورت استقرار حج، سال بعد باید حج خود را قضا کند.

تقیه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

بر پایه فقه شیعه، گاه تقیه موجب ناقص شدن حج می‌شود و آن در جایی است که حج‌گزار به دلیل تقیه، اعمال حج را طبق مذاهب اهل سنت انجام دهد. برخی فقیهان، تصریح کرده‌اند که چنین حجی هرچند ناقص و ناتمام است، مُجزی است و حتی در صورت از بین رفتن سبب تقیه نیازی به اعاده ندارد.[۹۰]

حوادث[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حوادث طبیعی مانند سیل، طوفان و زلزله یا حوادث غیر مترقبه دیگر مانند تصادف، سقوط هواپیما، تمام شدن هزینه حج و ازدحام جمعیت گاه مانع از پایان یافتن حج یا عمره می‌شود.

چند سبب[ویرایش | ویرایش مبدأ]

گاهی چند سبب از اسباب پیش‌گفته، حج را ناتمام می‌کند. برای نمونه، حج‌گزار پس از فساد حج، مُحصَر یا مصدود شود. در این صورت، به باور فقیهان شیعه[۹۱] و اهل سنت،[۹۲] اِحصار، کفاره اِفساد حج را ساقط نمی‌کند و فساد حج نیز مانع تحلّل نشده و ادای یک حج قضا در سال آینده کافی است. اگر پیش از تحلّلِ مُحصر یا مصدود، سبب احصار یا صدّ از میان برود و فرصت ادای حج باقی باشد، به نظر فقیهان شیعه[۹۳] و اهل‌سنت،[۹۴] وی باید در همان سال حج خود را به پایان برساند.

اسباب ناتمامی معنوی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در احادیث و منابع فقهی، برخی اعمال موجب ناتمامی حج معرفی شده‌اند، با اینکه موجب بطلان و ناتمامی فقهی حج نمی‌شوند، بلکه مراد از آنها نبود کمال و تمامیت معنوی است؛ برخی از آنها چنین‌اند:

ملاقات نکردن با امام(ع)[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در برخی روایات، یکی از اعمالی که حج با آن تمام می‌شود، ملاقات و زیارت امام(ع) بعد از فریضه حج دانسته شده است.[۹۵] از برخی احادیث برمی‌آید که غرض اصلی از واجب شدن حج، زیارت حضرت محمد(ص) و امامان(ع) است و حج تنها با آن تمام می‌شود.[۹۶] در روایتی دیگر، به کامل کردن حج با زیارت حضرت محمد(ص) و قبرهای معصومان(ع) و طلب روزی نزد قبر آنان امر شده است.[۹۷]

فقیهان شیعه به استناد این احادیث و روایات فراوان دیگر، زیارت حرم نبوی(ص) و قبرهای امامان(ع) را پس از فریضه حج تکمیل‌کننده حج[۹۸] و مستحب مؤکّد[۹۹] و حتی برخی واجب[۱۰۰] دانسته‌اند.[۱۰۱]

کلام ناپسند[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در برخی احادیث، حفظ زبان از کلام ناپسند موجب تمامیت حج و عمره معرفی شده است.[۱۰۲] برخی فقیهان شیعه به استناد این احادیث، حفظ زبان را در حال احرام مستحب دانسته[۱۰۳] یا بیهوده‌گویی را از مکروهات احرام شمرده‌اند.[۱۰۴] حتی برخی به استناد آن، هرگونه کلام بد و ناپسند را مصداق فسوق و برای احرام‌گزار حرام دانسته‌اند.[۱۰۵]

ننوشیدن از آب زمزم[ویرایش | ویرایش مبدأ]

برخی فقیهان اهل سنت، نوشیدن از آب زمزم را مستحب دانسته و از موارد تمامیت حج برشمرده‌اند.[۱۰۶] فقیهان شافعی[۱۰۷] نیز، نوشیدن از سقایه عباس را پس از طواف زیارت مستحب شمرده‌اند. آنها به عمل حضرت محمد(ص) و اخباری که آن را موجب تمامیت حج دانسته استدلال کرده‌اند.[۱۰۸]

دیگر موارد[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در منابع اهل سنت موارد دیگری نیز موجب تمامیت حج دانسته شده است؛ از جمله انجام دادن عمره پیش از حج[یادداشت ۱۶][۱۰۹] و حضور در نماز جماعت ظهر و عصر عرفه.[۱۱۰]

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. تهذیب الأحکام، ج5، ص225؛ کتاب الحج، شاهرودی، ج1، ص75؛ براهین الحج، ج1، ص210-211.
  2. الحدائق الناضرة، ج14، ص396؛ ج‏15، ص66؛ ج‏16، ص165‏، ص454-455؛ مستند الشیعه، ج12، ص151، 266.
  3. الکافی، ج4، ص475-476؛ مسالک الإفهام، ج2، ص277، 288، 388-389، 494-495؛ جواهر الکلام، ج19، ص42، 86-89، 374؛ ج‏20، ص115، 448.
  4. الکافی، ج4، ص339، 379-380؛ المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص329، 336-337؛ مدارک الأحکام، ج7، ص402؛ ج‏8، ص406-408.
  5. الدروس الشرعیه، ج1، ص482؛ کشف اللثام، ج9، ص102.
  6. أنساب الأشراف، ج7، ص119؛ تاریخ الطبری، ج6، ص175؛ الکامل، ج4، ص350.
  7. المنتظم، ج18، ص152، 155؛ الکامل، ج11، ص287- 288؛ تاریخ الإسلام، ج38، ص35-36.
  8. شفاء الغرام، ج2، ص290-292.
  9. شفاء الغرام، ج2، ص298.
  10. شفاء الغرام، ج2، ص303.
  11. شفاء الغرام، ج2، ص309-310.
  12. تاریخ حج گزاری ایرانیان، ص221-222.
  13. المهدی المنتظر فی ضوء الأحادیث و الآثار الصحیحة، ص101.
  14. ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ سوره بقره، آیه ۱۹۶.
  15. فقه القرآن، ج1، ص264
  16. الکافی، ج4، ص265
  17. تفسیر العیاشی، ج1، ص88؛ الکافی، ج4، ص337
  18. مدارک الأحکام، ج8، ص286.
  19. مسالک الإفهام إلی آیات الأحکام، ج2، ص138؛ تفصیل الشریعة فی شرح تحریر الوسیلة (کتاب الحج)، ج5، ص444.
  20. المغنی، ج3، ص119؛ المجموع، ج7، ص388-389؛ مواهب الجلیل، ج3، ص415.
  21. الجامع للشرائع، ص175؛ مدارک الأحکام، ج8، ص408.
  22. مناسک حج، محشی، امام خمینی، ص506.
  23. المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص334-335؛ مسالک الإفهام، ج2، ص386-387؛ الإحصار و الصد، ص5.
  24. المبسوط، سرخسی، ج4، ص106؛ المجموع، ج8، ص294.
  25. المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص332؛ المغنی، ج8، ص306؛ المجموع، ج3، ص372؛
  26. المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص296-297؛ ریاض المسائل، ج6، ص36-38؛ جواهر الکلام، ج17، ص229.
  27. بدائع الصنائع، ج2، ص120، 160؛ المغنی، ج3، ص161؛ المجموع، ج7، ص20.
  28. السرائر، ج1، ص620-621؛ مختلف الشیعه، ج4، ص254-255؛ الحدائق الناضرة، ج16، ص460-461.
  29. کشف الغطاء، ج4، ص474؛ کتاب الحج، گلپایگانی، ج1، ص77-78.
  30. ۳۰٫۰ ۳۰٫۱ الدروس الشرعیه، ج1، ص342؛ مدارک الأحکام، ج7، ص232؛ کشف اللثام، ج5، ص241-243.
  31. الکافی، ج4، ص325؛ تهذیب الأحکام، ج5، ص60
  32. المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص384.
  33. السرائر، ج1، ص620-621.
  34. مسالک الإفهام، ج2، ص143؛ مجمع الفائدة و البرهان، ج6، ص93؛ جواهر الکلام، ج17، ص295.
  35. الحدائق الناضرة، ج14، ص151؛ مستمسک العروة الوثقی، ج10، ص206؛ مهذب الأحکام، ج12، ص129.
  36. السرائر، ج1، ص650؛ نک: الحدائق الناضرة، ج14، ص151.
  37. العروة الوثقی، محشی، ج4، ص454-455؛ مصباح الهدی، ج12، ص63-64؛ مدارک العروة، ج24، ص281-282.
  38. فتح العزیز، ج7، ص70-73؛ المغنی، ج3، ص196-197؛ المجموع، ج7، ص135؛ ج15، ص83.
  39. مسالک الإفهام، ج2، ص168؛ الحدائق الناضرة، ج14، ص254؛ جواهر الکلام، ج17، ص366.
  40. فتح العزیز، ج7، ص70-73؛ المغنی، ج3، ص196-197؛ المجموع، ج7، ص135-137؛ ج15، ص83.
  41. المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص323؛ السرائر، ج1، ص628؛ مناسک حج، محشی، ص70.
  42. مناسک حج، محشی، ص70.
  43. مواهب الجلیل، ج4، ص65-68؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص514؛ کشاف القناع، ج2، ص439-440.
  44. الدروس الشرعیه، ج1، ص314؛ جواهر الکلام، ج17، ص304؛ مستمسک العروة الوثقی، ج10، ص221-223.
  45. براهین الحج، ج1، ص236-237.
  46. المبسوط، سرخسی، ج2، ص96؛ بدائع الصنائع، ج1، ص95.
  47. المدونةالکبری، ج2، ص317؛ التاج و الإکلیل، ج6، ص284؛ مواهب الجلیل، ج4، ص65-68.
  48. مختلف الشیعه، ج4، ص18؛ مسالک الإفهام، ج2، ص146؛ جواهر الکلام، ج17، ص302.
  49. المجموع، ج3، ص5؛ فتح العزیز، ج7، ص5.
  50. الإنصاف، ج3، ص388؛ کشاف القناع، ج2، ص439؛ مطالب أولی النهی، ج1، ص275.
  51. المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص314، 382-384؛ کشف اللثام، ج5، ص473؛ ج‏6، ص19؛ جواهر الکلام، ج18، ص136-137؛ ج‏19، ص370.
  52. نک: تحفة الفقهاء، ج1، ص381-382؛ المجموع، ج8، ص265-266؛ کشاف القناع، ج2، ص 605.
  53. غایة المرام، ج1، ص456؛ جواهر الکلام، ج18، ص136-137.
  54. الجامع للشرائع، ص180-181؛ کشف اللثام، ج5، ص19-20؛ جواهر الکلام، ج18، ص3-5.
  55. مسالک الإفهام، ج2، ص27، 287؛ مستند الشیعه، ج12، ص251؛ جواهر الکلام، ج19، ص85.
  56. الدروس الشرعیه، ج1، ص426؛ الحدائق الناضرة، ج16، ص461؛ مفاتیح الشرائع، ج1، ص385.
  57. مجمع الفائدة، ج7، ص239-240؛ نک رسائل و مسائل، نراقی، ج3، ص365-376؛ التهذیب فی مناسک العمرة و الحج، ج3، ص161-167.
  58. الحاوی الکبیر، ج4، ص236؛ بدائع الصنائع، ج2، ص220؛ المغنی، ج3، ص549.
  59. کتاب الحج، محقق داماد، ج3، ص378؛ التهذیب فی مناسک العمرة و الحج، ج3، ص279؛ نک: براهین الحج، ج1، ص245.
  60. مسالک الإفهام، ج2، ص348؛ مدارک الأحکام، ج8، ص172؛ الحدائق الناضرة، ج16، ص157.
  61. المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص383؛ الدروس الشرعیه، ج1، ص403-404؛ جواهر الکلام، ج19، ص405-407.
  62. المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص297؛ مسالک الإفهام، ج2، ص144-145؛ مستمسک العروةالوثقی، ج10، ص213.
  63. المغنی، ج3، ص214؛ مواهب الجلیل، ج3، ص24؛ تحفة المحتاج، ج3، ص236.
  64. المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص307؛ إیضاح الفوائد، ج1، ص261-262؛ مجمع الفائدة، ج6، ص157-158.
  65. جامع الشتات، ج1، ص343.
  66. السرائر، ج1، ص621.
  67. إرشاد الأذهان، ج1، ص313؛ شرائع الإسلام، ج1، ص169-171؛ قواعد الأحکام، ج1، ص411.
  68. الکافی، ج4، ص318؛ تهذیب الأحکام، ج5، ص54.
  69. المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص312؛ مصباح الهدی، ج12، ص424-425؛ کتاب الحج، گلپایگانی، ج1، ص232-237.
  70. الآثار، ص101؛ المصنّف، ج4، ص195؛ السنن الکبری، بیهقی، ج5، ص30.
  71. الحاوی الکبیر، ج4، ص69؛ بدائع الصنائع، ج2، ص164؛ المغنی، ج3، ص215.
  72. الکافی، ج4، ص322؛ دعائم الإسلام، ج1، ص298؛ تهذیب الأحکام، ج5، ص59.
  73. مجمع الفائدة و البرهان، ج6، ص184-185 و167؛ مدارک الأحکام، ج7، ص222، 228؛ الحدائق الناظرة، ج14، ص447-449، 458-460.
  74. المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص358؛ مدارک الأحکام، ج8، ص117-118؛ جواهر الکلام، ج19، ص274.
  75. شرح تبصره المتعلمین، ج3، ص354-355
  76. المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص357؛ مسالک الإفهام، ج2، ص328؛ کشف اللثام، ج5، ص405-407.
  77. الحاوی الکبیر، ج4، ص144؛ بدایة المجتهد، ج1، ص274-275؛ المغنی، ج3، ص390.
  78. المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص336-337؛ السرائر، ج1، ص548؛ جواهر الکلام، ج20، ص349، 352-353، 363، 367-368، 380.
  79. المغنی، ج3، ص315؛ فتح العزیز، ج7، ص473.
  80. کشف اللثام، ج6، ص435
  81. المبسوط، سرخسی، ج4، ص57-58؛ بدائع الصنائع، ج2، ص217-218.
  82. المغنی، ج3، ص315؛ المجموع، ج7، ص384، 414.
  83. المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص337؛ جواهر الکلام، ج20، ص380؛ التهذیب فی مناسک العمرة و الحج، ج2، ص243 و257.
  84. المقنعة، ص432؛ نک: ریاض المسائل، ج1، ص376؛ کتاب الحج، گلپایگانی، ج2، ص139.
  85. المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص337؛ مختلف الشیعه، ج4، ص153-154؛ جواهر الکلام، ج20، ص367-368.
  86. التاج و الإکلیل، ج3، ص166؛ شرح مختصر خلیل، ج2، ص358-359؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص68.
  87. المغنی، ج3، ص332؛ حاشیةالدسوقی، ج2، ص68؛ مواهب الجلیل، ج4، ص242-243.
  88. الخلاف، ج2، ص424؛ شرائع الاسلام، ج1، ص211
  89. المغنی، ج8، ص302-303؛ المجموع، ج3، ص371؛ المبسوط، سرخسی، ج4، ص106.
  90. القواعد الفقهیة، ج5، ص61-62.
  91. المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص333، 338؛ الدروس الشرعیه، ج1، ص373؛ مسالک الإفهام، ج2، ص396-397، 483.
  92. الحاوی الکبیر، ج4، ص356؛ مواهب الجلیل، ج3، ص532.
  93. المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص333؛ مدارک الأحکام، ج8، ص297؛ جواهر الکلام، ج20، ص135-137.
  94. المجموع، ج7، ص389، ج8، ص307؛ کشاف القناع، ج2، ص528-529.
  95. الکافی، ج4، ص549؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص578؛ علل الشرائع، ج2، ص459.
  96. علل الشرائع، ج2، ص459؛ شرح فروع الکافی، ج5، ص521-522.
  97. الخصال، ص616.
  98. روضة المتقین، ج5، ص362؛ دلیل الناسک، ص493.
  99. وسائل الشیعة، ج14، ص320-325؛ الحدائق الناضرة، ج17، ص401؛ جواهر الکلام، ج20، ص79-82.
  100. علل الشرائع، ج2، ص459-460.
  101. الوافی، ج14، ص1320-1321؛ الحدائق الناضرة، ج17، ص403.
  102. الکافی، ج4، ص338؛ تهذیب الأحکام، ج5، ص296
  103. الدروس الشرعیه، ج1، ص349؛ مجمع الفائدة و البرهان، ج6، ص294
  104. سداد العباد و رشاد العباد، ص304.
  105. براهین الحج، ج3، ص128-129.
  106. عمدة القاری، ج9، ص276- 277.
  107. الحاوی الکبیر، ج4، ص193؛ المجموع، ج8، ص271.
  108. مصنف، ج4، ص265؛ اخبار مکه، الازرقی، ج2، ص55، 58؛ اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص56، 59.
  109. مصنف، ج4، ص304.
  110. مصنف، ج4، ص327.
  1. ناتمام ماندن حج به علت بیماری.
  2. ناتمام ماندن حج به علت جلوگیری دشمن.
  3. و برای خدا حجّ و عمره را به پایان رسانید.
  4. و برای خدا حجّ و عمره را به پایان رسانید.
  5. یا حتی شخص به خواب رفته در طول وقوف.
  6. بر همین اساس، برخی فقیهان شیعه برای کسی که می‌داند در زمان معینی می‌میرد و می‌داند در صورت حرکت به قصد حج پس از احرام و داخل شدن در حرم، خواهد مرد ولی با این حال حرکت نکند، حکم به استقرار حج کرده و تصریح کرده‌اند که تمامیت حج در حق او همان احرام و داخل شدن در حرم است.
  7. حجة الاسلام یا غیر آن، حج با اجرت یا حج تبرعی و مانند آنها.
  8. مانند حج نذری و حج استحبابی.
  9. وقوف در عرفات و وقوف در مشعر الحرام.
  10. از دست رفتن حج.
  11. حتی اگر وقوف اضطراری مشعر را درک کند.
  12. در این روایت که صحیحه‌ای از معاویة بن عمار است، احرام بستن از میقات‌هایِ مشخص شده به وسیله حضرت محمد(ص) موجب تمامیت حج و عمره دانسته شده است.
  13. ختنه کردن.
  14. یا فرد دیگر.
  15. حتی مباشرت با زنان.
  16. ادای حج به صورت تمتّع.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل حج ناتمام.
  • الاحصار والصد، سید محمد رضا موسوی گلپایگانی، قم، دارالقرآن الکریم، ۱۴۱۳ق.
  • اخبار مکه فی قدیم الدهر و حدیثه، محمد بن اسحق الفاکهی ( -۲۷۵ق.)، به کوشش عبدالملک بن عبدالله بن دهیش، مکه، مکتبه الاسدی، ۱۴۲۴ق.
  • اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار، محمد بن عبدالله الازرقی( -۲۴۸ق.)، به کوشش رشدی الصالح ملحس، بیروت، دارالاندلس، ۱۴۱۶ق.
  • ارشاد الاذهان الی احکام الایمان، حسن بن یوسف حلی (۶۴۸ ـ ۷۲۶ق.)، تحقیق فارس الحسون، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۰ق.
  • الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، شیخ مفید محمد بن محمد بن النعمان (۳۳۶-۴۱۳ق.)، تحقیق موسسه آل البیت لاحیاء التراث، بیروت، دارالمفید، ۱۴۱۴ق.
  • اعیان الشیعه، سید محسن الامین ( -۱۳۷۱ق.)، به کوشش سید حسن الامین، بیروت، دارالتعارف، ۱۴۰۳ق.
  • الام، محمد بن ادریس الشافعی (م ۲۰۴ق.)، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۳ق.
  • انساب الاشراف، احمد بن یحیی البلاذری ( -۲۷۹ق.)، تحقیق سهیل صادق زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷ق.
  • الانصاف فی معرفه الراجح من الخلاف علی مذهب الامام احمد بن حنبل، علی بن سلیمان المرداوی ( -۸۸۵ق.)، به کوشش محمد حامد فیقی، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، ۱۳۷۷ق.
  • ایضاح الفوائد فی شرح اشکالات القواعد، حسن بن یوسف حلی (۶۴۸-۷۷۱ق.)، به کوشش سید حسین موسوی کرمانی و عبدالرحیم بروجردی و علی پناه اشتهاردی، قم، چاپخانه علمیه، ۱۳۸۷ق.
  • الآثار، یعقوب بن إبراهیم الأنصاری( -۱۸۲ق.)، تحقیق أبو الوفا، بیروت، دارالکتب العلمیه،۱۳۵۵ق.
  • بدایة المجتهد و نهایه المقتصد، محمد بن احمد ابن رشد الاندلسی ( -۵۹۵ق.)، تحقیق و تصحیح العطار، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
  • البدایه و النهایه فی التاریخ، اسماعیل بن عمر بن کثیر (۷۰۰-۷۷۴ق.)، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ق.
  • بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع، علاء الدین ابی بکر الکاشانی ( -۵۸۷ق.)، پاکستان، المکتبه الحبیبیه، ۱۴۰۹ق.
  • براهین الحج للفقهاء و الحجج،‏ رضا مدنی کاشانی ( -۱۴۱۳ق.)کاشان،‏ مدرسه علمیه آیة الله مدنی کاشانی‏، ۱۴۱۱ق‏.
  • البیان فی مذهب الإمام الشافعی، یحیی العمرانی الیمنی الشافعی ( -۵۵۸ق.)، تحقیق النوری، جدة، دارالمنهاج، ۱۴۲۱ق.
  • التاج و الاکلیل لمختصر خلیل، محمد بن یوسف العبدری ( -۸۹۷ق.)، بیروت، دارالفکر، ۱۳۹۸ق.
  • تاریخ ابن خلدون (ال‍ع‍ب‍ر و دی‍وان ال‍م‍ب‍ت‍داء و ال‍خ‍ب‍ر ف‍ی ای‍ام ال‍ع‍رب و ال‍ع‍ج‍م و ال‍ب‍رب‍ر و م‍ن ع‍اص‍ره‍م م‍ن ذوی ال‍س‍ل‍طان الاک‍ب‍ر)، عبدالرحمن بن محمد ابن خلدون ( -۸۰۸ق.)، به کوشش خلیل شحاده و سهیل صادق زکار، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۸ق.
  • تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر، شمس‌الدین محمد بن احمد الذهبی ( -۷۴۸ق.)، تحقیق عمر عبدالسلام، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۱۰ق.
  • تاریخ الطبری (تاریخ الامم و الملوک)، محمد بن جریر الطبری (۲۲۴-۳۱۰ق.)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
  • تاریخ الیعقوبی، احمد بن ابی یعقوب الیعقوبی ( -۲۹۲ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق.
  • تاریخ حج گزاری ایرانیان‏، اسرا دوغان،‏ تهران، انتشارات مشعر، ۱۳۸۹ش.
  • تجارب الامم، ابوعلی احمد بن محمد مسکویه ( -۴۲۱ق.)، تحقیق ابوالقاسم امامی، تهران، سروش، ۱۳۷۹ش.
  • تحفة الفقهاء، محمد بن احمد السمرقندی ( -۹-۵۳۵ق.)، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
  • تحفة المحتاج فی شرح المنهاج، احمد بن محمد بن حجر الهیتمی ( -۹۷۴ق.)، مصر مکتبه التجاریه الکبری، ۱۳۵۷ق.
  • تفسیر العیاشی، محمد بن مسعود العیاشی ( -۳۲۰ق.)، تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، مکتبه العلمیه الاسلامیه، ۱۳۸۰ق.
  • تفصیل الشریعة فی شرح تحریر الوسیلة (کتاب الحج)، فاضل لنکرانی، بیروت، دارالتعارف، ‏۱۴۱۸ق‏.
  • تهذیب الاحکام فی شرح المقنعه للشیخ المفید، محمد بن حسن الطوسی (۳۸۵-۴۶۰ق.)، به کوشش سید حسن موسوی خرسان و علی آخوندی، تهران، انتشارات دارالکتب اسلامیه، ۱۳۶۵ش.
  • التهذیب فی مناسک العمرة و الحج‏، جواد تبریزی (م ۱۴۲۷ق)، قم، دارالتفسیر، ۱۴۲۳ق.
  • جامع البیان عن تاویل ای القرآن (تفسیر الطبری)، محمد بن جریر الطبری (۲۲۴-۳۱۰ق.)، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۱۲ق.
  • جامع الشتات، میرزای قمی (م۱۲۳۱ق) تصحیح مرتضی رضوی، کیهان، ۱۳۷۱ش.
  • الجامع للشرائع، یحیی بن سعید حلی (۶۰۱-۶۹۰ق.)، قم، انتشارات موسسه سیدالشهداء، ۱۴۰۵ق.
  • جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، محمد حسین نجفی ( -۱۲۶۶ق.)، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۹۸ق.
  • حاشیة الدسوقی، محمد بن احمد الدسوقی ( -۱۲۳۰ق.)، احیاء الکتب العربیه.
  • حاشیة رد المحتار ع‍ل‍ی الدر ال‍م‍خ‍ت‍ار، ش‍رح ال‍ت‍ن‍وی‍ر الاب‍ص‍ار ف‍ی ف‍ق‍ه م‍ذه‍ب الام‍ام اب‍ی‌ح‍ن‍ی‍ف‍ه ال‍ن‍ع‍م‍ان، محمد امین ابن عابدین ( -۱۲۵۲ق.)، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
  • الحاوی الکبیر فی فقه مذهب الامام الشافعی، علی بن محمد الماوردی ( -۴۵۰ق.)، به کوشش علی محمد معوض و عادل احمد عبدالموجود، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
  • الحدائق الناضره فی احکام العتره الطاهره، یوسف بن احمد البحرانی ( -۱۱۸۶ق.)، تحقیق محمد تقی ایروانی و علی آخوندی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۶۳ش.
  • الخصال المحموده و المذمومه، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (۳۱۱-۳۸۱ق.)، به کوشش علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۰ق.
  • الخلاف فی الاحکام، محمد بن حسن الطوسی (۳۸۵-۴۶۰ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۰۷ق.
  • الدروس الشرعیه فی فقه الامامیه، محمد بن مکی ( -۷۸۶ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۲ق.
  • دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الاحکام، نعمان بن محمد المغربی ( -۳۶۳ق.)، تحقیق آصف بن علی اصغر فیضی، قاهره، دارالمعارف، ۱۳۸۳ق.
  • دلیل الناسک، سید محسن حکیم ( -۱۳۹۰ق.)‏، تحقیق محمد قاضی طباطبائی، مدرسة دارالحکمة، ۱۴۱۶ق‏.
  • ذخیرة المعاد، محمد باقر السبزواری ( -۱۰۹۰ق.)، آل البیت.
  • رسائل و مسائل شامل هشتصد و پانزده سوال و جواب و دوازده رساله فقهی و غیره، احمد بن محمدمهدی النراقی (۱۱۸۵-۱۲۴۵ق.)، به کوشش رضا استادی، قم، انتشارات کنگره بزرگداشت فاضلین نراقیین، ۱۳۸۰ش.
  • روضه المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه، محمد تقی مجلسی (۱۰۰۳-۱۰۷۰ق.)، تحقیق سید حسین موسوی کرمانی، علی پناه اشتهاردی، تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ اسلامی حاج محمد حسین کوشانپور، ۱۳۹۹ق.
  • ریاض المسائل فی بیان احکام الشرع بالدلائل، سید علی طباطبائی ( -۱۲۳۱ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۲ق.
  • زبده البیان فی احکام القرآن، مقدس اردبیلی احمد بن محمد ( -۹۹۳ق.)، به کوشش محمد باقر بهبودی، تهران، مکتبه المرتضویه لاحیاء الاثار الجعفریه، ۱۳۸۶ش.
  • سداد العباد و رشاد العباد، حسین بحرانی آل عصفور ( -۱۲۱۶ق.)، تحقیق محسن آل عصفور، قم، محلاتی، ‏۱۴۲۱ق‏.
  • السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، محمد بن احمد ابن ادریس ( -۵۹۸ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۱ق.
  • سنن ابن ماجه، محمد بن زید الربعی ابن ماجه ( -۲۷۵ق.)، به کوشش محمدفؤاد عبدالباقی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۵ق.
  • سنن ابی داود، سلیمان بن الأشعث ( -۲۷۵ق.)، تحقیق و تعلیق سعید محمد اللحام، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۰ق.
  • سنن الترمذی (الجامع الصحیح)، محمد عیسی الترمذی ( -۲۷۹ق.)، به کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۲ق.
  • سنن الصغیر للبیهقی، ابوبکر بیهقی (م۴۵۸ق) تحقیق امین قلعجی، باکستان،جامع الدراسات الإسلامیة، ۱۴۱۰ق.
  • السنن الکبری، احمد بن علی النسائی (۲۱۵-۳۰۳ق.)، تحقیق عبدالغفار سلیمان البنداری و سید کسروی حسن، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق.
  • السنن الکبری، احمد بن الحسین البیهقی (۳۸۴-۴۵۸ق.)، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۶ق.
  • السیره النبویه، عبدالملک بن هشام ( -۲۱۸ق.)، تحقیق مصطفی السقاء و عبدالحفیظ شبلی و ابراهیم الابیاری، بیروت، دارالمعرفه، بی تا.
  • شَذَراتُ الذَهَب فی اخبار من ذَهَب، عبدالحی بن عماد ( -۱۰۸۹ق.)، به کوشش عبدالقادر الارنووط، بیروت، دار ابن کثیر، ۱۴۰۶ق.
  • شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، جعفر بن حسن محقق حلی (۶۰۲-۶۷۶ق.)، به کوشش سید صادق شیرازی، تهران، انتشارات استقلال، ۱۴۰۹ق.
  • الشرح الکبیر، عبدالرحمن بن قدامه ( -۶۸۲ق.)، بیروت، دارالکتب العربی.
  • شرح تبصره المتعلمین، آقا ضیاء عراقی (۱۲۴۰-۱۳۲۱ق.)، تحقیق محمد الحسون، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۴ق.
  • شرح فروع الکافی، محمد هادی بن محمد صالح مازندرانی ( -۱۱۲۰ق.)، به کوشش محمد جواد محمودی و محمد حسین درایتی، قم، انتشارات دارالحدیث، ۱۴۲۹ق.
  • شرح مختصر خلیل، محمد الخرشی ( -۱۱۰۱ق.)، بیروت، دارالفکر للطباعة.
  • شفاء الغرام باخبار البلد الحرام، محمد بن احمد التقی الفاسی ( -۸۳۲ق.)، تحقیق گروهی از علما، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۱ق.
  • العدة فی شرح العمدة، بهاء الدین المقدسی ( -۶۲۴ق.)، صلاح بن محمد عویضه،بیروت،دارالکتب العلمیه،۱۴۲۶ق.
  • العروة الوثقی، سید محمد کاظم طباطبایی یزدی (۱۲۴۷-۱۳۳۷ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۲۰ق.
  • علل الشرائع و الاحکام، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (۳۱۱-۳۸۱ق.)، به کوشش سید محمد صادق بحرالعلوم، نجف، مکتبه الحیدریه، ۱۳۸۵ق.
  • عمدة السالک و عدة الناسک، شهاب الدین ابن النقیب الشافعی ( -۷۶۹ق.)، تحقیق عبدالله الأنصاری، قطر، الشؤون الدینیة، ۱۹۸۲م.
  • عمدة القاری، العینی (م۸۵۵ق) بیروت، دارالإحیاء التراث العربی.
  • غایه المراد فی شرح نکت الارشاد، محمد بن مکی (۷۳۴-۷۸۶ق.)، تحقیق گروهی از محققان، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ۱۴۱۴ – ۱۴۲۱ق.
  • غایة المرام فی شرح شرائع الاسلام، مفلح بن الحسن الصیمری ( -۹۰۰)، تحقیق کوثرانی، بیروت، دارالهادی، ۱۴۲۰ق.
  • فتح العزیز، عبدالکریم بن محمد الرافعی ( -۶۲۳ق.)، بیروت، دارالفکر.
  • فقه القرآن، قطب الدین الراوندی ( -۵۷۳ق.)، به کوشش سید احمد حسینی اشکوری، قم، انتشارات کتابخانه بزرگ حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۴۰۵ق.
  • قواعد الاحکام فی معرفة الحلال و الحرام، حسن بن یوسف حلی (۶۴۸-۷۲۶ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۳ق.
  • القواعد الفقهیه، سید محمد حسن بجنوردی، تحقیق مهریزی و درایتی، قم، الهادی، ۱۴۱۹ق.
  • الکافی فی فقه الإمام احمد، عبدالله بن قدامة ( -۶۲۰ق.)، به کوشش علی اکبر غفاری، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
  • الکافی، محمد بن یعقوب کلینی ( -۳۲۹ق.)، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، انتشارات دارالکتب اسلامیه، ۱۳۷۵ش.
  • الکامل فی التاریخ، علی بن محمد ابن الاثیر (۵۵۵-۶۳۰ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
  • کتاب الحج،‏ سید محمد رضا موسوی گلپایگانی ( -۱۴۱۴ق‏.)، به تقریر احمد صابری همدانی، قم، دارالقرآن الکریم ۱۴۱۴ق‏.
  • کتاب الحج،‏ سید محمد محقق داماد یزدی ( -۱۳۸۸ق)‏، به تقریر عبدالله جوادی آملی، قم، چاپخانه مهر، ۱۴۰۱ق‏.
  • کتاب الحج،‏ سید محمود شاهرودی ( -۱۳۹۴ق.)‏، مقرر ابراهیم جناتی، قم، انصاریان، ۱۴۰۲ق‏.
  • کشاف القناع عن متن الاقناع، منصور بن یونس البهوتی ( -۱۰۵۲ق.)، به کوشش محمد حسن محمد اسماعیل شافعی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
  • الکشاف، محمود بن عمر الزمخشری ( -۵۳۸ق.)، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۷ق.
  • کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء، جعفر کاشف الغطاء ( -۱۲۲۸ق.)، تحقیق عباس تبریزیان و دیگران،قم، نشر الإسلامی، ۱۴۲۲ق.
  • کشف اللثام، محمد بن الحسن الفاضل الهندی ( -۱۱۳۷ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۶ق.
  • کنز العرفان فی فقه القرآن، محمد بن عبدالله المقداد ( -۸۲۶ق.)، تحقیق محمد قاضی، قم، مجمع تقریب مذاهب، ۱۴۱۹ق.
  • المبسوط فی فقه الامامیه، محمد بن حسن الطوسی (۳۸۵-۴۶۰ق.)، به کوشش محمد باقر بهبودی و سید محمد تقی کشفی، تهران، انتشارات مکتبه المرتضویه، ۱۳۵۱ش.
  • المبسوط، محمد بن احمد السرخسی ( -۴۸۳ق.)، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۰۶ق.
  • مجمع البیان فی تفسیر القرآن، الفضل بن الحسن الطبرسی (۴۶۸-۵۴۸ق.)، به کوشش محمد جواد بلاغی (۱۸۶۴-۱۹۳۳م.)، تهران، انتشارات ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش.
  • مجمع الفائده و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، مقدس اردبیلی احمد بن محمد ( -۹۹۳ق.)، به کوشش مجتبی عراقی و حسین یزدی و علی پناه اشتهاردی (۱۲۹۶-۱۳۸۷ش.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۰۳ق.
  • المجموع شرح المهذب، یحیی بن شرف النووی (۶۳۱-۶۷۶ق.)، بیروت، دارالفکر.
  • مختلف الشیعه فی احکام الشریعه، حسن بن یوسف حلی (۶۴۸-۷۲۶ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۲ق.
  • مدارک الاحکام فی شرح شرائع الاسلام، سید محمد بن علی موسوی عاملی (۹۵۶ – ۱۰۰۹ق.)، قم، انتشارات موسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۰ق.
  • مدارک العروة، علی پناه اشتهاردی، تهران، دارالأسوه، ۱۴۱۷ق‏.
  • المدونة الکبری، مالک بن انس ( -۱۷۹ق.)، بیروت، دارالآحیاءالتراث العربی، ۱۳۲۳ق.
  • مروج الذهب و معادن الجوهر، علی بن الحسین المسعودی ( -۳۴۶ق.)، به کوشش یوسف اسعد داغر، قم، انتشارات هجرت، ۱۴۰۹ق.
  • مسالک الافهام الی آیات الاحکام، الجواد الکاظمی ( -۱۰۶۵ق.)، تعلیق شریف زاده، تهران، مرتضوی، ۱۳۶۵ش.
  • مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، زین الدین بن علی، شهید ثانی (۹۱۱-۹۶۶ق.)، قم، انتشارات معارف اسلامی، ۱۴۱۶ق.
  • مستمسک العروة الوثقی، سید محسن حکیم ( -۱۳۹۰ق.)، قم، انتشارات دارالتفسیر، ۱۴۱۶ق.
  • مستند الشیعه فی احکام الشریعه، احمد بن محمدمهدی النراقی (۱۱۸۵-۱۲۴۵ق.)، قم، انتشارات موسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۵ق.
  • مسند الامام احمد بن حنبل، احمد بن حنبل ( -۲۴۱ق.)، بیروت، دارالصادر، بی تا.
  • مصباح الهدی فی شرح العروة الوثقی، محمد تقی آملی ( -۱۳۹۱ق.)، تهران، انتشارات فردوسی، ۱۳۸۰ق.
  • المصنّف، عبدالله بن محمد بن ابی شیبه (م۲۳۵ق) تحقیق و تعلیق سعید اللحام،بیروت، دارالفکر،۱۴۰۹ق.
  • مطالب أولی النهی، مصطفی السیوطی الرحیبانی ( -۱۲۴۳ق.)، دمشق المکتب الإسلامی، ۱۴۱۵ق.
  • معجم البلدان، یاقوت بن عبدالله الحموی ( -۶۲۶ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۳۹۹ق.
  • المغازی، محمد بن عمر الواقدی ( -۲۰۷ق.)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، موسسه الاعلمی، ۱۴۰۹ق.
  • المغنی، عبدالله بن قدامه ( -۶۲۰ق.)، بیروت، دارالکتب العلمیه.
  • مفاتیح الشرائع، محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی (۱۰۰۶-۱۰۹۱ق.)، تحقیق سید مهدی رجایی، قم، انتشارات مجمع ذخائر اسلامی، ۱۴۰۱ق.
  • المقنعه، شیخ مفید محمد بن محمد بن النعمان (۳۳۶-۴۱۳ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۰ق.
  • ملاذ الاخیار فی فهم تهذیب الاخبار، محمد باقر المجلسی (۱۰۳۷-۱۱۱۰ق.)، به کوشش سید مهدی رجایی، قم، انتشارات کتابخانه بزرگ حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۴۰۶ق.
  • من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (۳۱۱-۳۸۱ق.)، تحقیق و تصحیح علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
  • مناسک حج (المحشی)، امام خمینی ( -۱۴۱۰ق.)، مشعر، ۱۳۸۱ش‏.
  • المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، عبدالرحمن بن علی ابن الجوزی ( -۵۹۷ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا و نعیم زرزور، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق.
  • مواهب الجلیل، محمد بن محمد الحطاب الرعینی ( -۹۵۴ق.)، تحقیق زکریا عمیرات، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق.
  • المهدی المنتظر فی ضوء الاحادیث و الاثار الصحیحه و اق‍وال ال‍ع‍ل‍م‍اء و اراء ال‍ف‍رق ال‍م‍خ‍ت‍ل‍ف‍ه، عبدالعظیم البستوی، مکه، مکتبه المکیه، ۱۴۲۰ق.
  • مهذّب الأحکام فی بیان الحلال و الحرام،‏ سید عبدالأعلی‌سبزواری ( -۱۴۱۴ق‏.)، قم، دفتر آیة الله سبزواری، ‏۱۴۱۳ق‏.
  • الموتلف من المختلف بین ائمه السلف، الفضل بن الحسن الطبرسی (۴۶۸-۵۴۸ق.)، به کوشش گروهی از استادان، مشهد، انتشارات بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، ۱۴۱۰ق.
  • الوافی، محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی (۱۰۰۶-۱۰۹۱ق.)، تحقیق ضیاء الدین حسینی و کمال الدین فقیه ایمانی، اصفهان، کتابخانه امیرالمومنین، ۱۴۰۶ق.
  • وسائل الشیعه (تفصیل وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه)، محمد بن الحسن الحر العاملی (۱۰۳۳-۱۱۰۴ق.)، به کوشش عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.