مقام ابراهیم(ع)

از ویکی حج
نسخهٔ تاریخ ‏۱۳ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۶:۳۳ توسط Engineer (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>')


مقام ابراهیم(ع)
اطلاعات اوليه
کاربری زیارت
مکان مسجدالحرام
وقایع مرتبط طواف واجب در محدوده بین کعبه و مقام ابراهیم
مشخصات
وضعیت فعال
معماری
بازسازی تعمیر در زمان خلافت مهدی عباسی و متوکل عباسی

مقام ابراهیم(ع) سنگی است که حضرت ابراهیم(ع) بر روی آن ایستاد و خانۀ کعبه را ساخت. و نیز بر روی آن بانگ برآورد و مردم را به حج فراخواند، و به قدرت خداوند سنگ به‌صورت گل نرم درآمده و جای دو پای حضرت ابراهیم(ع) در آن باقی ماند، و هم‌اکنون در مقصوره‌ای طلائی‌رنگ در کنار کعبه قرار گرفته است.

مقام ابراهیم که خداوند در قرآن کریم آن را به‌عنوان آیه و نشانه‌ای روشن از آیات پروردگار یاد کرده و مسلمانان را به‌نماز در این جایگاه دعوت کرده، از کهن‏‌ترین آثار موجود در مسجدالحرام است. حاجیان پس از هر طواف واجبی، پشت مقام دو رکعت نماز می‌خوانند و خواسته‌های خویش را از خدا طلب می‌کنند. طواف واجب در محدوده بین کعبه و مقام ابراهیم انجام گرفته و نماز طواف پشت آن خوانده می‌شود.

بنابر روایات، مقام ابراهیم سنگی بهشتی است که خداوند آن را به‌زمین فرو فرستاده، همچنین سیصد و سیزده نفر از شهدای بدر میان حجرالاسود و مقام ابراهیم هنگام ظهور با حضرت مهدی(ع) بیعت می‌کنند، و قبور بسیاری از پیامبران میان رکن و مقام واقع شده و این ویژگی‌ها نشان از اهمیّت مقام دارد. دعا خواندن نزد مقام ابراهیم مستحب است و امید استجابت آن از طرف پروردگار بسیار زیاد است.

مقام در لغت و اصطلاح

مَقام به فتح میم مصدر قام یقوم و اسم برای مکان و موضع است و محلّ ایستادن و قرار گرفتن دو پا (و یا جای دو قدم)[۱] را گویند.

در اصطلاح نام سنگی است که حضرت ابراهیم(ع) بر روی آن ایستاد و خانۀ کعبه را ساخت. و نیز بر روی آن بانگ برآورد و مردم را به حج فراخواند،[۲] و به قدرت خداوند سنگ بصورت گل نرم درآمده و جای دو پای حضرت ابراهیم(ع) در آن باقی ماند و هم‌اکنون در مقصوره‌ای طلائی‌رنگ در کنار کعبه قرار گرفته است.

بنابر روایات، در هنگام ساخت کعبه، اسماعیل سنگ می‌آورد و به دست پدر می‌داد و او دیوار کعبه را بالا می‌برد تا آنگاه که از دسترس ابراهیم فراتر رفت.[۳]

مقام در قرآن

خداوند در دو آیه از آیات قرآن کریم، جایگاه با عظمت مقام را بیان فرموده است:

آیه اول

﴿واِذ جعلنا البیت مثابةً للنّاس وامناً واتّخذوا من مقام ابراهیم مصلّی﴾ (سوره بقرة، آیه 125) «و هنگامی که خانۀ کعبه را بازگشت‌گاه و مکانی امن برای مردم قرار دادیم (و از آنان خواستیم تا) مقام ابراهیم را نمازگاه خویش برگیرید...»

در این آیه خداوند از مسلمانان خواسته است تا مقام ابراهیم را برای اقامۀ نماز (طواف) انتخاب، و در آن‌جا نماز بگزارند. بر اساس دستور خداوند در این آیه می‌توان دریافت که گرچه خواندن نماز در مسجدالحرام هر رکعت پاداشی برابر با یکصد هراز رکعت دارد لیکن اگر نماز خلف مقام خوانده شود، ارزشی افزون‌تر پیدا می‌کند.

آیه دوم

﴿اِنَّ اَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنّٰاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبٰارَکاً وَ هُدیً لِلْعٰالَمِینَ، فِیهِ آیٰاتٌ بَیِّنٰاتٌ مَقٰامُ اِبْرٰاهِیمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ کٰانَ آمِناً﴾ (سوره آل عمران، آیه ٩6 و٩٧) «همانا اولین خانه‌ای که برای مردم بنا شد، همان خانه‌ایست که در مکّه واقع و فرخنده و مبارک و نشانۀ هدایت برای جهانیان است. در آن خانه نشانه‌های روشن پروردگار و مقام ابراهیم است و هرکس که به آن خانه وارد شود از تعرّض مصون می‌باشد.»


در این آیه نیز خداوند مقام ابراهیم را به‌عنوان آیه و نشانه‌ای روشن از آیات پروردگار یاد کرده است. مفسّران گرانقدر قرآن کریم، فرورفتن پاهای ابراهیم(ع) در سنگی سخت، و نگهداشتن این سنگ از هرگونه تعرّض و نابودی با گذشت هزاران سال را، دلیل عظمت و نشانه بودن مقام ابراهیم دانسته‌اند.

برخی ﴿واتّخذوا﴾ را به کسر و به صیغۀ امر خوانده‌اند؛ یعنی مقام ابراهیم را قبلۀ خود قرار داده، آنجا نماز بگزارید، و بعضی آن را به فتح قرائت نموده، مرادشان اخبار از فرزندان ابراهیم است که آنجا را مصلّای خویش قرار داده، نزد مقام نماز خوانده‌اند.[۴] لیکن اکثر قریب به اتفاق محققان بر این باورند که قول اوّل صحیح و اولی است و دلایل و مؤیداتی را نیز برای آن ذکر کرده‌اند. از جمله آن دلایل حدیث جابر بن عبداللّٰه انصاری است وی گوید:

همراه رسول خدا(ص) کنار بیت‌اللّٰه‌ الحرام آمدیم، آن‌حضرت حجرالاسود را استلام نموده، سپس هفت شوط طواف کرد و پس از آن نزد مقام ابراهیم آمده این آیه را تلاوت فرمود: ﴿وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقٰامِ اِبْرٰاهِیمَ مُصَلًّی﴾ آنگاه مقام را بین خود و کعبه قرار داد و دو رکعت نماز گزارد.[۵]

علاوه بر آن برداشت فقها و دانشمندان چه در زمان پیامبر(ص) وچه پس از آن، از آیه و نیز سیرۀ رسول خدا(ص) و ائمۀ معصومین(ع) نیز خواندن نماز خلف مقام بوده است.

مصداق مقام

در معنی مقام میان راویان اختلاف‌نظر وجود دارد:

١. ابن عباس گوید: همان سنگی است که همگان در مسجدالحرام آن را دیده و می‌شناسند و پشت آن نماز می‌گزارند.

٢. حسن، قتاده و ربیع بن انس گفته‌اند: مقام ابراهیم نام سنگی است که همسر اسماعیل به‌هنگام شستن سر ابراهیم زیر پای آن‌حضرت گذاشت.

٣. مجاهد، عکرمه و عطا آن را تمامی حج دانسته‌اند.

4. عطا و شعبی مقام را، عرفه و مزدلفه و جمار برشمرده‌اند.

5. نخعی نیز تمام حرم را مقام ابراهیم ذکر کرده است.[۶]


لیکن با عنایت به آیۀ شریفۀ قرآن کریم ﴿وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقٰامِ اِبْرٰاهِیمَ مُصَلًّی﴾ و شواهد تاریخی و نیز روایات زیادی که در این‌زمینه نقل شده، قول اوّل صحیح است و دیگر اقوال را باید به‌گونه‌ای توجیه کرده یا آن را مردود شمرد.

علّت نامگذاری مقام

در بیان علّت نامگذاری آن سنگ، به «مقام ابراهیم» سه گفته وجود دارد:

دیدگاه اول

عده‌ای گفته‌اند:

آن زمان که ابراهیم برای دیدار فرزندش اسماعیل آمد و او را نیافت، همسر اسماعیل به‌عنوان ادای احترام، از ابراهیم خواست اجازه دهد تا سر او را بشوید. او نیز اجازه داد و در حالی که سوار بر مرکب بود، سنگی زیر پای راست او قرار داد و نیمۀ سر او را شست، با فروریختن آب بر روی سنگ، پای ابراهیم در آن فرو رفت، سپس سنگ را زیر پای چپ او گذاشت و نیمۀ دیگر سرش را شستشو داد، پای چپ او نیز در سنگ فرو رفت و در نتیجه جای هر دو پای ابراهیم در سنگ باقی ماند. و از این رو آن سنگ را «مقام ابراهیم» نامیدند.[۷]

ابن کثیر و قرطبی پس از بیان گفتۀ اوّل، آن را ضعیف و نادرست دانسته‌اند.

دیدگاه دوم

بعضی نیز گفته‌اند:

ابراهیم خلیل الرحمن به هنگام ساختن بنای کعبه بر روی این سنگ که سپس «مقام ابراهیم» نامبردار گردید می‌ایستاد و دیوار کعبه را بالا می‌برد آنگاه به قدرت خداوند، سنگ خشن و سخت چونان گل، نرم شده پاهای ابراهیم(ع) را در خود فرو برد و از آن زمان تاکنون جای پای ابراهیم، به‌عنوان نمونه‌ای از اعجاز و قدرت‌نمایی خداوند باقی مانده و حاجیان خانۀ خدا از نزدیک آن را مشاهده می‌کنند.[۸]

به‌نظر می‌رسد قول دوّم صحیح بوده، در تفاسیر و کتب روایی و تاریخی نیز شواهد و قرائن زیاد و قابل توجهی وجود دارد.

دیدگاه سوم

هنگامی که ساختن خانۀ کعبه توسط ابراهیم(ع) پایان یافت، جبرئیل فرود آمد و مناسک حج را به او آموخت، آن‌گاه ابراهیم بر سنگی (که همان مقام ابراهیم کنونی است) برآمد و فرمود: ‌ای مردم، پروردگارتان را پاسخ گویید.[۹]

ابن عباس افزوده است: ابراهیم پس از فراز آمدن بر این سنگ گفت: ‌ای مردم، حج بر شما واجب شد، پس هر کس که در پشت مردان و رحم زنان بود این گفته را شنید و آن کس که ایمان داشت پاسخ مثبت داد و هر کس که در علم خداوند حج‌گزاریش تا روز قیامت مشخص و تعیین شده بود پاسخ گفت: «لبّیک اللّهمّ لبّیک...».[۱۰]

البته می‌توان گفته‌های دوّم و سوّم را نیز با یکدیگر جمع کرده بگوییم: سنگی که ابراهیم خلیل(ع) بر آن می‌ایستاد و خانۀ کعبه را می‌ساخت، همان سنگی است که پس از پایان یافتن ساختمان کعبه ابراهیم(ع) بر آن برآمد و مردم را به حج فراخواند.

فرورفتگی روی سنگ مقام

از آن زمان که پاهای ابراهیم به‌قدرت خداوند در سنگ فرو رفت بیش از پنج هزار سال می‌گذرد و میلیونها انسان در طول این دوران، و پیش از آن‌که سنگ در مقصوره‌ای طلایی‌رنگ قرار داده شود، آن را از نزدیک زیارت کرده، با دست کشیدن به آن، تبرّک جسته‌اند همین امر موجب شد تا رفته رفته نشان فرورفتگی پاها از حالت اصلی خارج و بصورت دو حفره درآید و اثر انگشتان از بین برود. البته تا زمان رسول خدا(ص) تا حدودی آثار انگشتان مشخص بوده است.

جای پای حضرت ابراهیم(ع) بر روی سنگ مقام ابراهیم

دیدگاه انس بن مالک

انس گوید: من مقام را دیدم که در آن، جای انگشتان و بلندی کف پاهای ابراهیم آشکار بود، جز برخی از قسمت‌های آن که به‌دلیل دست کشیدن مردم ساییده شده بود.[۱۱]

دیدگاه ازرقی

ازرقی می‌نویسد: برخی از کسانی که جای انگشتان و پاشنۀ پای ابراهیم را روی مقام دیده بودند، گفته‌اند: از بس مردم بدان دست کشیده‌اند ساییده و برخی از نشانه‌های آن از بین رفت.[۱۲]

دیدگاه محمدطاهر کردی

شیخ محمدطاهر کردی تاریخ‌نگار مکه در قرن چهاردهم، پس از بازکردن مقصوره، مقام را از نزدیک دیده و گفته است:

من هیچگونه اثری از انگشتان پای ابراهیم، روی سنگ ندیدم چرا که بخاطر مرور زمان و دست کشیدن مردم از بین رفته است، امّا جای دو پاشنۀ پای ابراهیم برای کسی که با دقت در آن نظر کند روشن و آشکار است.[۱۳]

دیدگاه ابوجَهْم بن حذیفۀ

ابوجَهْم بن حذیفۀ قرشی صحابی، که خود تعمیر کنندۀ کعبه در عهد جاهلی بوده و در اواخر عمر خود همراه با ابن زبیر بار دیگر کعبه را تعمیر کرده، گفته است:

هیچ جای پایی را همانند جای پای پیامبر(ص) با ابراهیم خلیل ندیدم.[۱۴]

اندازۀ سنگ مقام ابراهیم

برخی از مورخان‌ اندازۀ مقام ابراهیم را با مقیاس انگشت و برخی دیگر با مقیاس ذرع که در آن زمان متداول بوده، مشخص نموده‌اند.

نظر ازرقی

ازرقی در این زمینه می‌نویسد:

مقام مربع شکل و‌ اندازه آن یک ذراع است، سطح فوقانی و زیرین آن هر یک چهارده انگشت در چهارده انگشت است در دو طرف بالا و پایین آن طوق زرینی وجود دارد که سنگ مقام در میان آن دو قرار گرفته و طول سنگ نُه انگشت و عرض آن ده انگشت در ده انگشت است. فاصلۀ میان دو پا نیز به‌اندازۀ دو انگشت می‌باشد.[۱۵]

نظر محمدطاهر کردی

یکی از تاریخ‌نگاران مکّه به نام شیخ محمدطاهر کردی مکی، آنگاه که در سال 1367 ه‍. ق. مقام را برای وی گشوده و سنگ مقام را از نزدیک دیده‌ اندازۀ آن را با مقیاس متر تعیین کرده و می‌نویسد:

سنگ مقام ابراهیم، روی پایۀ کوچکی از سنگ مرمر که‌اندازۀ آن از نظر طول و عرض به‌اندازۀ سنگ مقام می‌باشد، قرار گرفته و ارتفاع آن ١٣ سانتیمتر است. حجم سنگ اصلی مقام، بیست سانتیمتر ارتفاع دارد و طول سه ضلع آن از جهت سطح ٣٣ سانتیمتر و طول ضلع چهارم ٣٨ سانتیمتر است که محیط آن در مجموع 146 سانتیمتر می‌باشد.

عمق و فرورفتگی پاها در یکی ١٠ سانتیمتر و در دیگری ٩ سانتیمتر، و طول هریک از پاها از روی سنگ هریک ٢٧ سانتیمتر و عرض آنها ١4 سانتیمتر است. لیکن‌ اندازۀ طول هر یک از دو قدم در قسمت پایین داخل فرورفتگی، 22 سانتیمتر و عرض آنها ١١ سانتیمتر است و فاصلۀ دو قدم نیز یک سانتیمتر می‌باشد.[۱۶]

وی سپس می‌افزاید: مقام رنگی بین زردی و سرخی داشته، اطراف آن پوشیده از نقرۀ خالص است و هم‌اکنون در مقصوره‌ای طلایی رنگ قرار دارد که از پشت شیشه‌های آن، به‌خوبی می‌توان جای فرورفتگی پاهای ابراهیم(ع) را دید.[۱۷]

خصوصیاتی که مورخان از کیفیت فرورفتگی پاها و اثر انگشتان نقل کرده‌اند بیانگر آن است که ابراهیم در آن هنگام پابرهنه بوده، و ابی‌طالب نیز در شعر خود به این نکته اشاره کرده است: و موطِئُ ابراهیمَ فی الصَّخْر رَطْبةٌ عَلیٰ قَدَمَیْه حٰافِیاً غَیْر نٰاعِلِ

فاصلۀ مقام تا کعبه

ازرقی فاصلۀ مقام تا دیوار کعبه را ٢٨ ذراع ذکر کرده،[۱۸] لیکن فاکهی آن را ٢٧ ذراع و بین شاذروان کعبه تا مقام را 26 ذراع و ١٢ انگشت و فاصله حجرالاسود تا مقام را 26 ذراع و ٩ انگشت ذکر کرده است.[۱۹]

محمدطاهر مکی کردی نیز فاصلۀ بین شاذروان کعبه تا پنجرۀ مقام را یازده متر برشمرده است.[۲۰]

امام خمینی (قدس‌سرّه) در مناسک حج فاصلۀ بین مقام و کعبه را حدود بیست و شش ذراع و نیم دانسته، فرموده‌اند حاجی به‌هنگام طواف باید در این محدوده طواف نماید.[۲۱]

پردۀ مقام ابراهیم

پیش از آن که مقام ابراهیم در مقصوره‌ای فلزی و طلایی رنگ قرار بگیرد روی مقام قبه‌ای وجود داشت که آن را از چوب ساخته و از چهار سوی پنجره‌هایی برای آن گذاشته بودند درب ورودی مقام در قسمت شرقی آن قرار داشت که حاجیان پس از ورود پشت مقام ایستاده نماز می‌گزاردند، پردۀ خاصی نیز برای مقام بافته و روی این قبّۀ چوبی می‌انداختند.

اهمیت مقام در روایات

در روایات شیعه و اهل‌سنت در رابطه با مقام ابراهیم سخنان مختلفی بیان شده که نشان از اهمیت مقام دارد که به چند نمونه از آن اشاره می‌کنیم.

سنگ بهشتی

از مجموع روایاتی که از طریق شیعه و سنی نقل شده و در آن در رابطه با مقام سخن به‌میان آمده است می‌توان فهمید که مقام ابراهیم سنگی بهشتی است که خداوند آن را به‌زمین فرو فرستاده، و همین انتساب نشان از اهمیّت مقام دارد.

امام باقر(ع) فرمود: سه سنگ از بهشت‌اند: ١. مقام ابراهیم ٢. سنگ بنی‌اسرائیل ٣. حجرالاسود.[۲۲]

عبداللّٰه بن عمر نیز گفت: از رسول خدا(ص) شنیدم که فرمود:

حجرالاسود و مقام ابراهیم، دو یاقوت از یاقوت‌های بهشتی هستند که خداوند نور آن دو را مخفی و پنهان ساخته است و اگر خدا چنین نمی‌کرد نور حجرالاسود و مقام، میان مشرق و مغرب را روشن می‌ساخت.[۲۳]

ابن عباس نیز با بیان این‌که حجرالاسود و مقام دو یاقوت از یاقوت‌های بهشت‌اند می‌گوید: سرانجام نیز این دو به بهشت بازگردانده می‌شوند.[۲۴]

باغی از باغ‌های بهشت

همچنین پیامبر(ص) فرمود: بین رکن (حجرالاسود) و مقام ابراهیم باغی از باغ‌های بهشت است پس هر کس در آنجا چهار رکعت نماز بگزارد از درون عرش به او خطاب می‌شود: ‌ای بندۀ خدا، گناهان گذشته‌ات را خداوند بخشید، عمل را از نو آغاز کن.[۲۵]

محل رجوع مردم

بیهقی این روایت را به‌‌گونۀ دیگر نقل کرده می‌نویسد: اگر لغزش‌های بنی‌آدم پوششی برای آن دو ایجاد نکرده بود، میان مشرق و مغرب را روشن می‌ساخت و هر دردمندی بر آن دست می‌کشید شفا می‌یافت.[۲۶]

در صدر اسلام، فاصلۀ بین رکن حجرالاسود و مقام ابراهیم از آن‌چنان اهمیتی برخوردار بوده که اگر می‌خواستند کسی را سوگند دهند او را آنجا برده سوگندش می‌دادند تا جرات دروغ گفتن به خود ندهد و به حقیقت اعتراف کند.[۲۷]

محل بیعت با امام زمان

امام زمان حضرت مهدی(ع) نیز پس از آن که ظهور می‌کند کنار کعبه ایستاده و سیصد و سیزده نفر از شهدای بدر! میان حجرالاسود و مقام ابراهیم با آن‌حضرت بیعت می‌کنند.

محل قبور انبیاء

همچنین قبور بسیاری از پیامبران میان رکن و مقام واقع شده، و این ویژگی نیز بر اهمیت این مکان افزوده است[۲۸] و اینها همه نشان از اهمیت و جایگاه والای مقام ابراهیم دارد.

نماز طواف پشت مقام ابراهیم

نماز پشت مقام ابراهیم

یکی از واجبات عمره و حج نماز طواف است، مشهور فقهای شیعه و سنی بر این باورند که واجب است حاجیان نماز طواف را پشت مقام ابراهیم بخوانند[۲۹] از جمله دلایل فقیهان بر این فتوا آیۀ شریفه ﴿وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقٰامِ اِبْرٰاهِیمَ مُصَلًّی﴾ است جابر بن عبداللّٰه انصاری گوید:

همراه پیامبر(ص) کنار خانۀ خدا آمدیم، آن‌حضرت حجرالاسود را استلام نموده، سپس هفت شوط طواف کرد و پس از آن نزد مقام ابراهیم آمده این آیه را خواند ﴿وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقٰامِ اِبْرٰاهِیمَ مُصَلًّی﴾ آنگاه مقام را بین خود و کعبه قرار داد و دو رکعت نماز گزارد.[۳۰]

البته در فقه حنفی خواندن نماز طواف واجب، لیکن اقامۀ آن را پشت مقام ابراهیم مستحب دانسته معتقدند اگر حاجی نتوانست آنجا نماز بگزارد هر کجا امکان داشت بخواند.[۳۱]

معاویة بن عمّار گوید: امام صادق(ع) فرمود: هنگامی که طواف را به پایان بردی، نزد مقام ابراهیم آمده، آن را پیش روی خود قرار ده، و دو رکعت نماز بگزار. در رکعت اوّل سوره توحید ﴿قل هو اللّٰه احد﴾ و در رکعت دوّم سوره کافرون ﴿قل یا ایّها الکافرون﴾ را بخوان، و پس از تشهّد، حمد و ثنای الهی گفته بر پیامبر(ص) درود بفرستد و از خدا بخواهد آن را از او بپذیرد.[۳۲]

در نقلی دیگر امام صادق(ع) فرمود: خواندن دو رکعت نماز طواف واجب جز پشت مقام جایز نیست به دلیل فرموده خداوند عزّ وجل که فرمود: ﴿وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقٰامِ اِبْرٰاهِیمَ مُصَلًّی﴾ پس اگر در جای دیگر خوانده شود باید دوباره نماز را اعاده نماید.[۳۳]

عدم فایده مقام برای دشمنان اهل‌بیت

حضور در کنار مقام و اطراف آن با تمامی اهمیت و ویژگی که دارد برای دشمنان اهل‌بیت عصمت و طهارت هیچگونه فایده‌ای در برنخواهد داشت، ابن عباس گفت: پیامبر(ص) خطاب به فرزندان عبدالمطلب فرمود: ... اگر مردی روی پاهای خود ایستاده بین رکن و مقام نماز بخواند و روزه بگیرد و در حالی که دشمن اهل بیت محمد(ص) است خداوند را ملاقات کند، در آتش وارد می‌شود.[۳۴]

عبداللّٰه بن مسعود گوید: روزی رسول خدا(ص) از خانۀ زینب دختر جحش خارج و به منزل امّ سلمه وارد شد، فرمود: امّ سلمه! بشنو و گواه باش، او پس از من با مارقین و قاسطین قتال می‌کند، (باز تکرار می‌فرماید) ای‌ ام سلمه سخنم را بشنو و مرا پیروی کن او؛ یعنی (علی بن ابی‌طالب(ع))، پس از من با مارقین و قاسطین خواهد جنگید‌ ای امّ سلمه بشنو و مرا گواه باش اگر مردی هزار سال بین رکن و مقام خدا را پرستش کند و باز هزار سال دیگر نیز خدا را عبادت نماید، سپس خداوند (عزّوجلّ) را در حالی ملاقات کند که با این؛ یعنی (حضرت علی(ع)) دشمن باشد، خداوند در روز قیامت او را با صورت در آتش فروخواهد افکند.[۳۵]

انتقال و جابه‌جایی مقام ابراهیم

مورّخان در این که مقام ابراهیم، پیش از پیامبر و زمان حیات آن‌حضرت و بعد از آن کجا بوده، اختلاف‌نظر بسیار دارند لیکن مشهورترین آنها را می‌توان در سه گفته بیان داشت:

انتقال بواسطه سیلاب

مقام ابراهیم(ع) در طول تاریخ خود، درست در همین مکانی که امروز واقع شده، قرار داشته، و تا زمان خلیفۀ اوّل و دوّم نیز به‌همین شکل باقی بوده است، تا آن که در دوران خلیفۀ دوّم سیل شدیدی در مکه جاری شد و مقام را از جای کند و تا پایین شهر مکه با خود برد، پس از فرو نشستن سیل، خلیفۀ دوّم بار دیگر آن را در همان مکان قبلی قرار داد.

ابن حجر پس از نقل این‌مطلب از ازرقی، می‌نویسد: تا این زمان نیز مقام ابراهیم در همان جای پیشین خود باقی است.[۳۶]

طبق بیان ازرقی، پیش از آن که عمر بن خطاب سیل‌بند منطقۀ بالای مکه را بسازد، سیلاب از درب بنی‌شیبه به درون مسجدالحرام وارد می‌شده، بگونه‌ای که این درب را برخی «درب سیلاب‌ها» نام گذاشته بودند. گاهی سیلاب به‌اندازه‌ای شدید بود که مقام ابراهیم را از جای کنده، آن را تا کنار دیوار کعبه می‌برد. در زمان عمر بن خطاب سیلی آمد و به نام «سیل امّ نهشل» معروف شد؛ زیرا سیلاب، امّ نهشل دختر «ابی‌عبیدة بن ابی احیحه سعید بن عاص» را با خود برد و وی در این حادثه مرد، این سیل مقام را نیز از جای کند و تا پایین شهر مکه همراه خود برد، پس از فرونشستن سیلاب، مردم مقام را یافتند و آن را کنار کعبه آورده، به پرده کعبه بستند سپس نامه‌ای به عمر نوشته، جریان را به او خبر دادند، عمر که از این حادثه ترسیده بود، در ماه مبارک رمضان به قصد انجام عمره به حج آمد و پس از ورود به مسجدالحرام دید که مقام از جای کنده شده و نشانه‌های آن مکان نیز از بین رفته است.

مردم را دعوت کرد و به آنان سوگند داد که هرکس اطلاعی از جای دقیق مقام ابراهیم دارد او را اطلاع دهد. مطّلب بن ابی‌وداعه سهمی گفت: من چون از چنین پیشامدی هراسان بودم قبل از این حادثه فاصلۀ مقام را تا حجرالاسود و تا حجر اسماعیل و چاه زمزم با نخ‌اندازه گرفته و در خانه‌ام آن‌اندازه‌ها را دارم. عمر به او دستور داد تا همانجا نشسته و کسی را مامور کرد نخ‌ها را بیاورد، پس از آن که نخ‌ها را آوردند‌ اندازه گرفتند، جای مقام در همین مکان فعلی تعیین شد، دیگران نیز بر درستی این مکان شهادت دادند. پس از آن که درستی این مکان برای وی روشن شد، ابتدا پایه‌ای برای مقام بساخت و آنگاه مقام را بجای خود انتقال داد که تا امروز در همان مکان باقی است. وی سپس سیل‌بندی در منطقۀ بالای مکه ایجاد و از آن تاریخ تاکنون (تا زمان ازرقی) سیلاب مقام را فرا نگرفته است. ازرقی آنگاه می‌نویسد: سیل‌بندی که عمر احداث کرد، در حدود کوچه‌ای که به نام زقاق‌ النار معروف است ساخته شده بود. البته در سال دویست و دو ه‍. ق. بار دیگر سیلی آمد که به نام «سیل ابن حنظله» معروف شد. این سیل بخشی از پایۀ مقام را تخریب نمود لیکن مقام از جای کنده نشد.[۳۷]

عبداللّٰه بن سایب امام جماعت مردم مکه گفته است: من اولین کسی بودم که پس از نصب مقام در جای فعلی آن، پشت مقام نماز گذاردم.[۳۸]

انتقال توسط عمر

بعضی گفته‌اند: مقام ابراهیم در زمان پیامبر(ص) و قبل و بعد از آن تا زمان عمر بن خطاب چسبیده به بیت بوده که عمر آن را به‌مکان کنونی منتقل ساخته است.

حافظ بن کثیر گوید: مقام ابراهیم در گذشته به‌دیوار کعبه چسبیده بود و جای آن نیز میان درب کعبه و حجر اسماعیل قرار داشت تا آن که عمر بن خطاب آن را از دیوار کعبه دور ساخت و در مکان فعلی نهاد.[۳۹]

بیهقی به نقل از عایشه می‌گوید: مقام در زمان رسول خدا(ص) و زمان ابی‌بکر چسبیده به بیت و خانۀ کعبه بود، سپس عمر آن را جدا ساخت.[۴۰]

عبدالرزاق نیز به نقل از عطا و مجاهد آورده است: اوّلین کسی که مقام ابراهیم را در موضع کنونی آن قرار داد عمر بن خطاب بود.[۴۱]

ابن کثیر ضمن تایید این نکته، که مقام را عمر بن خطاب از بیت جدا ساخته و آن را در محل فعلی قرار داده، دلیل آن را توانایی مردم برای اقامۀ نماز طواف بدون ایجاد مزاحمت برای طواف کنندگان، ذکر کرده است.[۴۲]

فاکهی نیز به نقل از سعید بن جبیر می‌گوید:

مقام چسبیده به دیوار کعبه بوده، آنگاه که جمعیت زیاد شد عمر بن خطاب از ترس آن‌که مردم آن را زیر پا بگذارند، به‌مکان کنونی آن منتقل ساخت، درست روبروی جایی که قبلاً قرار داشت.[۴۳]

همچنین ازرقی[۴۴] و فاکهی[۴۵] از نوفل بن معاویه دیلمی نقل کرده‌اند که وی گفته است: در زمان عبدالمطّلب، من مقام را دیدم که به کعبه چسبیده بود و چونان «مهاة» درخشان بود پرسیدند مهاة چیست؟ ابوالولید پاسخ گفت: «مهرۀ سفید درخشان.»

انتقال توسط پیامبر

مجاهد گفته است: مقام چسبیده به خانۀ کعبه بوده و رسول خدا(ص) آن را در مکان کنونی قرار داد.[۴۶]

لیکن ابن کثیر و ابن حجر این روایت را ضعیف دانسته‌اند[۴۷] فاسی در شفاءالغرام[۴۸] نیز به نقل از موسی بن عقبه آورده است که: آنان گمان می‌کردند مقام چسبیده به کعبه بوده و رسول خدا(ص) آن را در مکان کنونی‌اش قرار داد.

ابن حجر هیثمی مکی نیز بدون ذکر دلیل، این نقل را ترجیح داده می‌گوید: «ثم بقی المقام مع طول الزّمن و کثرة الاعداء بجنب باب الکعبة، حتی وضَعَهُ(ص) بمحلّه الآن، علی الاصح من اضطراب فی ذلک.»[۴۹] سپس مقام در زمان‌های طولانی و با دشمنان زیادی که داشت در کنار باب کعبه باقی ماند تا آن که رسول خدا(ص) آن را در مکان کنونی قرار داد بنابر قول اصحّ.

قول صحیح در انتقال سنگ مقام

با توجّه به دلایل و قرائن موجود در منابع روائی و تاریخی می‌توان قول اوّل را بر دیگر اقوال ترجیح داده، آن را صحیح دانست چرا که:

اوّلا: در منابع کهن تاریخی مانند اخبار مکه تصریح شده به این که مقام ابراهیم در زمان پیامبر(ص) و خلفا در موضع کنونی بوده است.

ثانیاً: مطّلب بن ابی‌وَداعه سَهْمی در جریان سیل امّ نَهْشَل پس از آن‌که سیلاب مقام را تا پایین مکه با خود برد و مردم آن را به خلیفه خبر دادند اظهار داشت: من مکان مقام و فاصلۀ آن را تا حجرالاسود، حجر اسماعیل، و زمزم می‌داند و قبلاً آن را با نخ‌اندازه‌گیری کرده‌ام، این شهادت تنها با فاصله داشتن مقام با کعبه سازگار است.

ثالثاً: در روایت آمده که پیامبر(ص) پس از طواف، مقام را میان خود و کعبه قرار داد و دو رکعت نماز طواف بجای آورد، این سخن نیز نشان از آن دارد که مقام با کعبه فاصله داشته است.

رابعاً: آیۀ ﴿وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقٰامِ اِبْرٰاهِیمَ مُصَلًّی﴾ نیز خود گواه آن است که در زمان رسول خدا(ص) مقام با کعبه فاصله داشته و اگر مقام به کعبه متّصل می‌بود تعبیر دیگری بکار می‌رفت.

خامساً: روایات باب طواف بیانگر آن‌ است که، طواف واجب را جز در موارد ضرورت باید بین کعبه و مقام ابراهیم انجام داد و رسول خدا(ص) و اصحابشان نیز این‌گونه طواف کرده‌اند. و این خود بیانگر فاصله داشتن مقام با کعبه است.

مقام و مهدی عباسی

بعضی اهالی مکّه از بزرگان خود نقل کرده‌اند که مهدی خلیفۀ عباسی در سال 160 ه‍. ق. به حج آمده و در دارالندوه منزل کرد، نیمه شبی عبیداللّٰه بن عثمان بن ابراهیم حُجُبی مقام را برداشته، به دارالندوه آمد و به نگاهبان خانه اطلاع داد که چیزی را همراه دارد که اگر مهدی آن را ببیند خرسند می‌شود! نگهبان خانه اجازه داد، داخل گردید و پرده از روی مقام برداشت، مهدی بسیار خوشحال شد.

سپس دست روی آن کشید، و پس از آن کمی آب داخل جای پای ابراهیم ریخت و آن را نوشید آن‌گاه از عبیداللّٰه بن عثمان خواست تا از دارالندوه خارج شود و بدنبال آن برخی از اعضای خانواده‌اش را خواست. آنان نیز تبرّک جسته، آب بر روی مقام ریختند و آن را نوشیدند، سپس عبیداللّٰه را فراخواند تا مقام را برداشته و به جای اصلی آن منتقل کند و هدایای فراوانی نیز به او داد.[۵۰]

نمایی قدیمی از مقام ابراهیم سال 1366ق

تعمیر مقام

در زمان خلافت مهدی عباسی نگاهبانان مقام ابراهیم، نامه‌ای به وی نوشتند مبنی بر این‌که شکاف‌هایی در سنگ مقام ایجاد شده که احتمال از هم گسستن آن وجود دارد و او هزار دینار یا بیشتر فرستاد تا مقام را از قسمت بالا و نیز پایین آن با مِس پوشانده، محفوظ بدارند.

در زمان خلافت متوکل به سال 236 ه‍. ق. نیز روی پوشش قبلی را با طلا زیور دادند، در سال 256 ه‍. ق. زیورهای مقام را بخاطر تعمیر و انجام اصلاحات جدا ساخته و به دستور علی بن حسن عباسی فرماندار مکّه با برنامه‌ریزی و تشریفات ویژه‌ای، دو طوق از طلا و یک طوق از نقره ساخته مقام را به وسیلۀ آن پوشانده، محکم کردند و از هم پاشیدن و فرسودگی بیشتر مقام جلوگیری نمودند. از آن زمان تاکنون نیز برای حفظ و نگاهبانی از این یاقوت بهشتی تلاش‌های فراوانی صورت گرفته است.[۵۱]

سرقت مقام ابراهیم

مقام ابراهیم به‌خاطر اهمیتی که داشته، گاهی مورد دستبرد و سرقت قرار می‌گرفت مردی به‌نام جریج که‌ یهودی یا نصرانی بود، در مکه اظهار اسلام کرد و مسلمان شد، شبی از شب‌ها مقام ابراهیم مفقود گردید، به جستجوی آن پرداخته، مقام را نزد جریج یافتند او تصمیم داشت آن را از مکه خارج و در اختیار پادشاه روم قرار دهد. مقام را از او باز پس گرفته، وی را گردن زدند.[۵۲]

ابوطاهر قرمطی نیز تصمیم داشت مقام را در اختیار بگیرد لیکن کلیدداران مسجدالحرام پیش از آن، مقام را در برخی دره‌های مکه پنهان ساختند تا سرانجام پس از رفع خطر به مکان اصلی بازگشت داده شد.[۵۳]

حجاج بن یوسف ثقفی که در گستاخی نسبت به دین و مقدسات اسلامی بی‌مانند است روزی خواست پا روی مقام بگذارد که امام باقر(ع) او را از چنین کاری بازداشت.[۵۴]

دعا نزد مقام ابراهیم

دعا خواندن نزد مقام ابراهیم مستحب بوده و بر اساس آنچه که در روایات آمده امید استجابت آن از طرف پروردگار بسیار زیاد است.

در روایت آمده که حضرت آدم(ع) پشت مقام این‌چنین دعا می‌کرد: «اللّهمّ انّک تَعْلَم سرِّی وعلانیتی فاقْبَلْ مَعْذِرَتی، وتعلم حاجتی، فاعْطِنی سُؤلی، وتعلم ما فی نفسی فاغفر لی ذنوبی. اللّهمّ انّی اسالک ایماناً یُبٰاشر قلبی، ویقیناً صادقاً حَتّی اعلم انه لا یصیبنی الّا ما کَتَبْتَ لی، ورِضاً بمٰا قَسَمْتَ لی یا ارحم الراحمین.»

پس از این دعا خداوند به آدم وحی کرد که: ‌ای آدم تو مرا با دعایی خواندی که من آن را پذیرفته، اجابت کردم، گناهت را بخشیدم، غم و غصّه‌ات را برطرف نمودم، و هر یک از فرزندان تو پس از تو این دعا را بخواند، همانند تو با او عمل خواهم کرد.[۵۵]

جابر بن عبداللّٰه انصاری نیز گفته است: پیامبر(ص) پس از آن‌که دو رکعت نماز طواف را پشت مقام خواند، چنین فرمود: «اللّهمّ هذا بلدک والمسجدالحرام وبیتک الحرام، وانا عبدک وابن عبدک وابن امتک، وقد جئتک طالباً رحمتک، مبتغیاً مرضاتک وانت مَنَنْتَ علیَّ بذلک، فاغفر لی وارحمنی انّک علی کلّ شیءٍ قدیر.»[۵۶]

عبدالعزیز بن ابی روّاد (درگذشت 159ه‍.) گوید: پشت مقام نشسته بودم، دیدم شخصی دعایی را در چهار جمله می‌خواند، از آن دعا مرا خوش آمد و آن را حفظ کردم روی برگرداندم تا ببینم دعا کننده کیست، لیکن کسی را ندیدم! آن دعا این بود: «اللّهمّ فرِّغنی لما خلقتنی له، ولا تَشْغلْنی بما تکلّفتَ لی به، ولا تَحْرِمنی وانا اسالک، ولا تُعذِّبْنی و انا استغفرک.»[۵۷]

طاووس نیز گفت: سحرگاهان در مسجدالحرام بودم، مردی پشت سر مقام سر به سجده نهاده، می‌گفت: ﴿اللّهمّ فاطرَ السّموات والارض عالِم الغَیْب والشهادة، انتَ تَحْکُم بین عبادک فیما کانوا فیه یختلفون﴾ (سوره زمر، آیه 46) ان کنت کَتَبْتنی فی الکتاب شقیّاً محروماً، مقدراً (ای مضیقاً) عَلَیَّ فی رزقی، فامْحُ عنّی اسم الشقاء، واَثْبتْنی عندک سعیداً موسّعاً عَلَیّ فی رزقی فانّک تقول فی کتابک یَمْحُ اللّٰه ما یشاء و یُثْبِت وعِنْده اُمّ الکتاب، واعتِقْنی والعباسَ بنَ عبدالمطّلب وفلانةً، امَّه قد سمّاها (الّا انّه قد نسی الرّاوی اسمها) من النّار.»[۵۸] وقتی نزدیک آمدم دیدم عبداللّٰه بن عباس است.[۵۹]

عناوین مرتبط

مقام ابراهیم و سیر تاریخی آن، مهدی پیشوایی و حسین گودرزی، مجله میقات حج، بهار 1373 - شماره 7 (10 صفحه - از 57 تا 66).

مقام ابراهیم نماد قیام الله، محمدتقی رهبر، مجله میقات حج، تابستان 1380 - شماره 36 (14 صفحه - از 95 تا 108).

مقام ابراهیم و جایگاه آن در فقه، مصطفی آخوندی، مجله میقات حج، زمستان 1388 - شماره 70 (22 صفحه - از 5 تا 26).

مقام ابراهیم و نقش آن در طواف و نماز، علی اکبر ذاکری، مجله میقات حج، بهار 1377 - شماره 23 (26 صفحه - از 43 تا 68).

نقش مقام ابراهیم در نماز طواف، مهدی درگاهی و رضا عندلیبی، مجله میقات حج، تابستان 1395 - شماره 96 علمی-ترویجی (حوزه علمیه) (39 صفحه - از 8 تا 46).

پانویس

  1. مجمع البحرین، قاموس المحیط ماده قوم؛ لسان العرب، ج١، ص٣6٢.
  2. ازرقی، اخبار مکه، ج١، ص6٧١؛ فاکهی، اخبار مکه، ج١، ص44٨؛ آلوسی، روح المعانی، ج١٧، ص١4٣.
  3. صحیح بخاری، کتاب الانبیاء، ج6، ص٣٩٨؛ فتح الباری، ج6، ص٣١4.
  4. تفسیر فخر رازی، ج4، ص5٢.
  5. صحیح مسلم، ج٢، ص٨٨٧.
  6. مجمع البیان، ج١، ص٢٠٣؛ تفسیر طبری، ج٢، ص5٣٧؛ تفسیر فخر رازی، ج4، ص5٢؛ الاساس فی التفسیر، ج١، ص٢6٨.
  7. سیرۀ حلبی، ج١، ص١5٧؛ تفسیر قرطبی، ج٢، ص١6٩.
  8. ازرقی، اخبار مکه، ج٢، ص٣٢؛ صحیح بخاری، کتاب الانبیاء، ج6، ص٣٩٨.
  9. صحیح بخاری، ج6، ص٣٩٨.
  10. فاکهی، اخبار مکه، ج١، ص446؛ ازرقی، اخبار مکه، ج١، ص6٧ و ج٢، ص٣٠.
  11. موطا مالک، ج٢، ص٢٩.
  12. ازرقی، اخبار مکه، ج١، ص5٣٧.
  13. مقام ابراهیم، ص١١٣.
  14. تحفة الالباب فی شرح الانساب، ج١، ص5٩؛ الحجرالاسود و مقام ابراهیم، ص١٠٣.
  15. ازرقی، اخبار مکه، ج٢، ص٣٨.
  16. فضل الحجرالاسود و مقام ابراهیم، ص١٠5-١٠4.
  17. همان.
  18. ازرقی، اخبار مکه، ج١، ص٣46.
  19. فاکهی، اخبار مکه، ج١، ص46٩.
  20. محمدطاهر مکی کردی، التاریخ القویم لمکه وبیت اللّٰه الکریم، ج4، ص١٣.
  21. مناسک حج امام خمینی (قدس‌سرّه)، ص١١6، واجبات طواف.
  22. تفسیر مجمع البیان، ج١، ص٢٠٣.
  23. ازرقی، اخبار مکه، ج٢، ص٣٧؛ صحیح ابن خزیمه، ج4، ص٢١٩؛ مجمع البیان، ج١، ص٢٠4.
  24. فاکهی، اخبار مکه، ج١، ص444.
  25. فاکهی، اخبار مکه، ج١، ص46٨.
  26. سنن بیهقی، ج5، ص٧5؛ ازرقی، اخبار مکه، ج٢، ص٢٩.
  27. همان، ص4٧5.
  28. مجمع البحرین، مادة (قوم).
  29. جواهرالکلام، ج١٩، ص٣٠٠.
  30. صحیح مسلم، ج٢، ص٨٨٧.
  31. الاساس فی التفسیر، ج١، ص٢6٩.
  32. وسایل الشیعه، ج١٣، ح١٨١١4.
  33. وسایل الشیعه، ج١٣، ص4٢5.
  34. فاکهی، اخبار مکه، ج١، ص4٧١؛ حاکم، ج٣، ص١4٨ و١4٩؛ سیوطی، درالکبیر، ج١، ص٩6٠.
  35. فاکهی، اخبار مکه، ج١، ص4٧٢.
  36. فتح الباری، ج١، ص4٩٩.
  37. ازرقی، اخبار مکه، ج٢، ص٣٣ و٣4.
  38. همان، ص٣6.
  39. سنن ترمذی، ج١، ص٣٧؛ مسند احمد، ج5، ص٣٨٢.
  40. سنن کبری، ج5، ص٧5.
  41. المصنف، ج5، ص4٨؛ الفتح، ج٨، ص١6٩.
  42. تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر، ج١، ص٣٨4.
  43. فاکهی، اخبار مکه، ج١، ص454.
  44. ازرقی، اخبار مکه، ج٢، ص٣٠.
  45. فاکهی، اخبار مکه، ج6، ص4٠6.
  46. تفسیر ابن کثیر، ج١، ص١٧٠؛ ابن حجر، فتح الباری، ج٨، ص١6٩.
  47. مصنف عبدالرزاق، ج5، ص4٨.
  48. شفاءالغرام، ج١، ص206.
  49. تحفة المحتاج، ج4، ص٩٢.
  50. ازرقی، ج٢، ص٣٨ و٣٩؛ فاکهی، اخبار مکه، ج١، ص4٧5.
  51. فاکهی، اخبار مکه، ج١، ص4٧5 و4٧6؛ شفاء الغرام، ج١، ص٢٠4.
  52. فاکهی، اخبار مکه، ج١، ص45٢؛ شفاء الغرام، ج١، ص٢١٠.
  53. شفاءالغرام، ج١، ص٢١٠.
  54. فاکهی، اخبار مکه، ج١، ص458.
  55. کنز العمال، ج5، ص5٧؛ درّ المنثور، ج١، ص5٩.
  56. هدایة السالک، ج٢، ص٨6٢.
  57. مثیر الغرام الساکن الی اشرف المساکن، ص١4١، کتاب فضل الحجرالاسود ومقام ابراهیم.
  58. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج٢، ص314.
  59. فاکهی، اخبار مکه، ج١، ص46٢.

منابع

این مقاله برگرفته از کتاب حج در اندیشه اسلامی، علی قاضی عسکر. بخش «قبر عقيل پس از تخريب بقيع »، ص140-165، است.
  • مجمع البحرین: الطریحی (م. 1085ق.)، به کوشش الحسینی، تهران، فرهنگ اسلامی، 1408ق.
  • القاموس المحیط: الفیروزآبادی (م. 817ق.)، بیروت، دار العلم.
  • لسان العرب: ابن منظور (م.۷۱۱ق.)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق.
  • اخبار مکه: الازرقی (م.۲۴۸ق.)، به کوشش رشدی الصالح، مکه، مکتبة الثقافه، ۱۴۱۵ق.
  • اخبار مکه: الفاکهی (درگذشت در ۲۷۹ق.)، به کوشش ابن دهیش، مکه، النهضة الحدیثه، ۱۴۰۷ق.
  • روح المعانی: الآلوسی (م.۱۲۷۰ق.)، به کوشش علی عبدالباری، بیروت، ۱۴۱۵ق.
  • صحیح البخاری: البخاری (م. 256ق.)، بیروت، دار الفکر، 1401ق.
  • صحیح مسلم: مسلم (م. 261ق.)، بیروت، دار الفکر.
  • فتح الباری: ابن‌حجر العسقلانی (م. 852ق.)، بیروت، دار المعرفه.
  • التفسیر الکبیر: الفخر الرازی (م. 606ق.)، تهران، دار الکتب العلمیه، 1421ق.
  • مجمع البیان: الطبرسی (م. 548ق.)، صیدا، مطبعة العرفان، 1355ق.
  • جامع البیان: الطبری (م. 310ق.)، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دار الفکر، 1415ق.
  • الاساس فی التفسیر: سعید حوی.
  • تفسیر قرطبی (الجامع لاحکام القرآن): القرطبی (م. 671ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1405ق.
  • السیرة الحلبیه: الحلبی (م.۱۰۴۴ق.)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۰ق.
  • الموطّا: مالک بن انس (درگذشت 179ق.)، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1406ق.
  • مقام ابراهیم(ع): محمد طاهر کردی.
  • تحفة الالباب فی شرح الانساب: حماد بن الأمين المجلسي، ادارة إحياء التراث الإسلامي، قطر، 1405هـ/1985م.
  • التاریخ القویم لمکة و بیت الله الکریم: محمد طاهر کردی، ج5 مکه، مکتبة النهضة الحدیثة، ١4١٢ ق.
  • مناسک الحج: سید روح‌الله خمینی.
  • صحیح ابن خزیمه: ابن خزیمه (م. 311ق.)، به کوشش محمد مصطفی، المکتب الاسلامی، 1412ق.
  • السنن الکبری: البیهقی (م. 458ق.)، بیروت، دار الفکر، 1416ق.
  • جواهر الکلام: النجفی (م. 1266ق.)، به کوشش قوچانی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
  • وسائل الشیعه: الحر العاملی (م. 1104ق.)، به کوشش ربانی شیرازی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق.
  • الدر المنثور: السیوطی (م.۹۱۱ق.)، بیروت، ‌دار المعرفه، ۱۳۶۵ق.
  • فتح الباری: ابن حجر العسقلانی (م. 852ق.)، بیروت، دار المعرفه.
  • سنن الترمذی: الترمذی (م.۲۷۹ق.)، به کوشش عبدالوهاب، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۲ق.
  • مسند احمد: احمد بن حنبل (م.۲۴۱ق.)، بیروت، دار صادر.
  • المصنّف: عبدالرزاق الصنعانی (م.۲۱۱ق.)، به کوشش حبیب الرحمن، المجلس العلمی.
  • تفسیر ابن کثیر (تفسیر القرآن العظیم): ابن کثیر (م.۷۷۴ق.)، به کوشش مرعشلی، بیروت، ‌دار المعرفه، ۱۴۰۹ق.
  • شفاء الغرام: محمد الفأسی (م.۸۳۲ق.)، به کوشش مصطفی محمد، مکه، النهضة الحدیثه، ۱۹۹۹م.
  • تحفة المحتاج:ابن حجر الهيثمي (درگذشت در 974ق.)، مصر، المكتبة التجارية الكبري، 1375ق.
  • کنز العمال: المتقی الهندی (م. 975ق.)، به کوشش السقاء، بیروت، الرساله، 1413ق.
  • هدایة السالک: مبارک بن علی بن حمد التميمی.
  • سیر اعلام النبلاء: الذهبی (م.۷۴۸ق.)، به کوشش گروهی از محققان، بیروت، الرساله، ۱۴۱۳ق.
  • مثیر الغرام الساکن الی اشرف المساکن: أبوالفرج بن الجوزى.
  • فضل الحجر الأسود و مقام إبراهيم عليه الصلاة والسلام: سائد بكداش، دار البشائر الإسلامية، بيروت، 1429هـ.