تحلل: تفاوت میان نسخهها
Z mohammad (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''تحلل''' بيرون آمدن از احرام را گویند؛ | '''تحلل''' بيرون آمدن از [[احرام]] را گویند؛ پسازآن چيزهايي كه در اثر احرام حرام شده بود حلال ميشود. | ||
تحلل در حج عمره داراي اسبابي است و احكام آن در حج و عمره و ... متفاوت است. نظرات شيعه و سني در مورد تحلل و نحوه | تحلل در [[حج عمره]] داراي اسبابي است و احكام آن در [[حج]] و [[عمره]] و ... متفاوت است. نظرات [[شيعه]] و [[سني]] در مورد تحلل و نحوه واقعشدن آن باهم متفاوت است. همچنين در بين علماي هرکدام از آنها نيز اختلاف وجود دارد. | ||
==معناي تحلل== | ==معناي تحلل== | ||
تحلل به معناي بیرون آمدن از | تحلل به معناي بیرون آمدن از [[احرام]] و جواز ارتکاب [[محرمات احرام]] است. | ||
«تحلل» از ریشه «ح ـ ل ـ ل» به معنای گشوده شدن گره<ref> العین، | «تحلل» از ریشه «ح ـ ل ـ ل» به معنای گشوده شدن گره<ref> العین، ج 3، ص 27، «حلل»؛ المحیط فی اللغه، ج 2، ص 314، حل؛ تاج العروس، ج 14، ص 159.</ref>و از میان رفتن ممنوعیت<ref> قاموس قرآن، ج 2، ص 167؛ التحقیق، ج 2، ص 272، حل.</ref>است. ریشه آن نیز به معنای جایز بودن است.<ref> معجم مقاییس اللغه، ج 2، ص 21؛ لسان العرب، ج 11، ص 167؛ مجمع البحرین، ج 5، ص 354، حل.</ref>در اصطلاح فقهی، تحلل به معنای بیرون آمدن از احرام و حلال شدن کارهایی است که به سبب احرام بر احرامگزار حرام شده است.<ref> بدائع الصنائع، ج 2، ص 177؛ شرایع الاسلام، ج 1، ص 240؛ حاشیة الدسوقی، ج 2، ص 46.</ref>از اصطلاحات هممعنا با آن، «[[احلال]]»<ref> المهذب، ج 1، ص 214-215؛ بدائع الصنائع، ج 2، ص 159؛ جامع المقاصد، ج 3، ص 115-116.</ref>و از واژههای مرتبط با آن، «[[حلّ]]»<ref> الوسیله، ص 164-165، 168؛ حاشیة الدسوقی، ج 2، ص 96.</ref>است. | ||
اهمیت تحلل | اهمیت تحلل ازآنرو است که اگر احرامگزار پس از احرام، کارهایی را که موجب تحلل میشود، انجام ندهد، محرمات احرام همچنان بر او حرام خواهد بود و وی بر احرام خود باقی میماند.<ref> بدائع الصنائع، ج 2، ص 177؛ المجموع، ج 8، ص 205؛ کشاف القناع، ج 2، ص 588.</ref>آیه (وَ اِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا) (مائده/5، 2) به مسئله تحلل اشاره دارد. برخی مفسّران «قضاء تفث» را در (آیه 29 حج/22) کنایه از تحلل دانستهاند.<ref> مجمعالبیان، ج 7، ص 131؛ التفسیر الوسیط، ج 2 ص 1642؛ المیزان، ج 14، ص 371.</ref> (← تفث) | ||
==اسباب تحلل== | ==اسباب تحلل== | ||
سببهای تحلل در | سببهای تحلل در حج یا عمره عبارتاند از: [[تقصیر]]، [[حلق]]، [[طواف]]، [[سعی]]، [[طواف نساء]]، [[قربانی کردن]] و اشتراط تحلل. (← ادامه مقاله) | ||
==احکام تحلل== | ==احکام تحلل== | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
===تحلل در احرام عمره=== | ===تحلل در احرام عمره=== | ||
در باور مشهور فقیهان امامی، به پشتوانه احادیث<ref> الکافی، کلینی، | در باور مشهور فقیهان امامی، به پشتوانه احادیث<ref> الکافی، کلینی، ج 4، ص 438-439؛ التهذیب، ج 5، ص 157.</ref>احلال در [[عمره تمتع]] با تقصیر یعنی کوتاه کردن مو یا ناخن پسازانجام دادن سعی، صورت میگیرد.<ref> المبسوط، طوسی، ج 1، ص 363؛ الروضة البهیه، ج 1، ص 189-190؛ مدارک الاحکام، ج 8، ص 461.</ref>شماری از فقیهان بهرغم آنکه حلق (تراشیدن سر) را در عمره تمتع جایز ندانستهاند، آن را ازآنرو که متضمّن تقصیر نیز هست، موجب تحلل دانستهاند.<ref> ریاض المسائل، ج 7، ص 186.</ref>اما فقیهان دیگر با ردّ این استدلال، تحلل از احرام عمره تمتع را با حلق نپذیرفتهاند.<ref> جواهر الکلام، ج 20، ص 453؛ المعتمد، ج 5، ص 105-106.</ref>در باور مشهور فقیهان امامی، با حصول تحلل در عمره تمتع، همه محرمات احرام جز [[صید حرمی]](صیدی که حرمت آن برآمده از حضور در حرم مکه است) بر احرامگزار حلال میشود.<ref> المبسوط، طوسی، ج 1، ص 363؛ غنیة النزوع، ص 179؛ منتهی المطلب، ج 10، ص 433.</ref>شماری از فقیهان به پشتوانه دو حدیث<ref> وسائل الشیعه، ج 13، ص 505.</ref>که موردتوجه و التزام مشهور قرار نگرفته است، <ref> موسوعة الامام الخوئی، ج 29، ص 167.</ref> حلق را نیز حرام دانستهاند.<ref> الروضة البهیه، ج 1، ص 190؛ انوار الفقاهه، ص 153؛ موسوعة الامام الخوئی، ج 29، ص 167.</ref> | ||
به باور فقیهان اهل سنت، <ref> المغنی، | به باور فقیهان اهل سنت، <ref> المغنی، ج 3، ص 409؛ المجموع، ج 8، ص 195؛ البحر الرائق، ج 2، ص 636.</ref> اگر حجگزار قربانی همراه نداشته باشد، تحلل در عمره تمتع به پشتوانه گزارش [[ابن عمر]]<ref> صحیح البخاری، ج 2، ص 181؛ صحیح مسلم، ج 4، ص 49؛ سنن ابی داود، ج 5، ص 151.</ref>با حلق یا تقصیر صورت میگیرد، هرچند تقصیر بر حلق رجحان دارد.<ref> المغنی، ج 3، ص 410؛ کشاف القناع، ج 2، ص 568؛ الثمر الدانی، ص 378.</ref>اگر احرامگزار با خود، قربانی آورده باشد، در باور فقیهان [[شافعی]] و [[مالکی]]، تحلل با حلق یا تقصیر تحقق مییابد.<ref> المجموع، ج 7، ص 180؛ الذخیره، ج 3، ص 363.</ref>حنفیان و حنبلیان بر آناند که در این صورت، تحلل از عمره جایز نیست و تحلل از عمره همراه با تحلل از حج صورت میگیرد.<ref> تحفة الفقهاء، ج 1، ص 411؛ بدائع الصنائع، ج 2، ص 149، 168؛ کشاف القناع، ج 2، ص 568.</ref>به اجماع فقیهان اهل سنت، پس از وقوع تحلل از عمره تمتع، همه محرمات احرام بر احرامگزار حلال میشود.<ref> بدائع الصنائع، ج 2، ص 168؛ الشرح الکبیر، ابن قدامه، ج 3، ص 409؛ المجموع، ج 7، ص 180.</ref> | ||
به باور فقیهان امامی، در [[عمره مفرده]] دو تحلل یافت میشود: 1. تحلل اول با حلق یا تقصیر صورت میگیرد<ref> | به باور فقیهان امامی، در [[عمره مفرده]] دو تحلل یافت میشود: 1. تحلل اول با حلق یا تقصیر صورت میگیرد<ref> شرایع الاسلام، ج 1، ص 276؛ السرائر، ج 1، ص 601؛ مختلف الشیعه، ج 4، ص 365.</ref>که با آن، همه محرمات احرام جز استمتاع جنسی بر شخص محرم حلال میگردد.<ref> مختلف الشیعه، ج 4، ص 365؛ شرایع الاسلام، ج 1، ص 277؛ السرائر، ج 1، ص 602.</ref>2. تحلل دوم که بهتصریح احادیث<ref> التهذیب، ج 5، ص 254-255.</ref>با طواف نساء فرادست میآید و به حلیت همه محرمات حتی کامیابی جنسی میانجامد.<ref> مختلف الشیعه، ج 4، ص 365؛ شرایع، ج 1، ص 277؛ السرائر، ج 1، ص 602.</ref> | ||
فقیهان اهل سنت به پشتوانه روایاتی<ref> صحیح البخاری، | فقیهان اهل سنت به پشتوانه روایاتی<ref> صحیح البخاری، ج 5، ص 85؛ السنن الکبری، ج 5، ص 216.</ref>در عمره مفرده تنها به یک تحلل باور دارند و بیشتر آنان گفتهاند که این تحلل با حلق یا تقصیر تحقق مییابد<ref> المغنی، ج 3، ص 411؛ المبسوط، سرخسی، ج 4، ص 30؛ فتح العزیز، ج 7 ص 383.</ref>و همه محرمات احرام را حلال میسازد.<ref> تحفة الفقهاء، ج 1، ص 403؛ کشاف القناع، ج 2، ص 568.</ref>البته فقیهانی که حلق را از مناسک نمیدانند، بر آناند که تحلل با گزاردن طواف و سعی صورت میگیرد.<ref> فتح العزیز، ج 7، ص 383.</ref> | ||
===تحلل در احرام حج=== | ===تحلل در احرام حج=== | ||
در باور مشهور فقه امامی، انجام دادن محرمات احرام در حج | در باور مشهور فقه امامی، انجام دادن محرمات احرام در حج بهویژه [[حج تمتع]]، در سه مرحله بر محرم حلال میشود و به تعبیر دیگر، حج دارای سه گونه تحلل است<ref> الخلاف، ج 2، ص 348؛ شرایع الاسلام، ج 1، ص 240؛ موسوعة الامام الخوئی، ج 27، ص 176.</ref>؛ ولیفقیهان اهل سنت<ref> المبسوط، سرخسی، ج 4، ص 70؛ فتح العزیز، ج 7، ص 372؛ کشاف القناع، ج 2، ص 585.</ref>و شماری از فقیهان امامی<ref> الانتصار، ص 255؛ الکافی، حلبی، ص 216.</ref>به دو گونه تحلل در حج باور دارند: | ||
====فقه امامی==== | ====فقه امامی==== | ||
در باور مشهور فقیهان امامی، تحلل اول برای حجگزار با حلق یا تقصیر (ازاله یا کوتاه کردن مو) تحقق مییابد.<ref> المبسوط، طوسی، | در باور مشهور فقیهان امامی، تحلل اول برای حجگزار با حلق یا تقصیر (ازاله یا کوتاه کردن مو) تحقق مییابد.<ref> المبسوط، طوسی، ج 1، ص 363، 377؛ الخلاف، ج 2، ص 348؛ شرایع الاسلام، ج 1، ص 240.</ref>البته درباره جزئیات این حکم، میان احرامگزار مرد و زن و نیز میان کسی که نخستین [[حج واجب]] خود را بهجا میآورد و دیگر حجگزاران تفاوتهایی دیده میشود. (← حلق و تقصیر) پشتوانه نظر مشهور، روایات گوناگون ازجمله احادیثی از [[امام صادق(ع)]] است.<ref> الحدائق، ج 17، ص 252-253؛ جواهر الکلام، ج 19، ص 251-252.</ref>بهتصریح فقیهان، حلق یا تقصیر تنها در صورتی موجب تحلل میشوند که پیش از آن، [[رمی جمره عقبه]] و قربانی انجامشده باشند.<ref> الدروس، ج 1، ص 455؛ الروضة البهیه، ج 1، ص 199؛ جواهر الکلام، ج 19، ص 256.</ref>در باوراندکی از فقیهان امامی، به پشتوانه روایتی، با رمی جمره عقبه، تحلل اول تحقق مییابد.<ref> من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 549؛ مختلف الشیعه، ج 4، ص 299؛ الدروس، ج 1، ص 455.</ref>نیز بر پایه سخنی کمیاب در فقه امامی، در حج تنها دو تحلل وجود دارد و تحلل اول در حج پس از گزاردن طواف زیارت و سعی فرادست میآید.<ref> الانتصار، ص 255؛ الکافی، حلبی، ص 216.</ref> | ||
به باور مشهور فقیهان امامی، پس از تحلل اول در حج، به پشتوانه احادیث<ref> الحدائق، | به باور مشهور فقیهان امامی، پس از تحلل اول در حج، به پشتوانه احادیث<ref> الحدائق، ج 17، ص 252-253؛ جواهر الکلام، ج 19، ص 251-252.</ref>انجام دادن همه محرمات احرام جز کامیابی جنسی و کاربرد بوی خوش حلال میشود.<ref> المبسوط، طوسی، ج 1، ص 376-377؛ الخلاف، ج 2، ص 348؛ شرایع الاسلام، ج 1، ص 240؛ الروضة البهیه، ج 1، ص 199.</ref>البته در باور شماری از فقیهان، به پشتوانه حدیثی، صید کردن احرامگزار یا «[[صید احرامی]]» یعنی صیدی که حرمت آن برآمده از احرام باشد، نیز پس از تحلل اول بر حرمت خود باقی میماند.<ref> جواهر الکلام، ج 19، ص 255؛ موسوعة الامام الخوئی، ج 29، ص 336.</ref>در [[حج قران]] و [[افراد]]، در باور فقیهان امامی، پس از تحلل اول کاربرد بوی خوش نیز حلال میشود.<ref> مختلف الشیعه، ج 4، ص 297؛ الدروس، ج 1، ص 455؛ موسوعة الامام الخوئی، ج 29، ص 333.</ref>البته اندکی از فقها<ref> الدروس، ج 1، ص 455.</ref>این تحلل را وابسته به آن دانستهاند که طواف و سعی پیش از اعمال [[منا]] انجامشده باشد؛ ولی دیگر فقیهان به پشتوانه اطلاق ادله، چنین شرطی را باور ندارند.<ref> الحدائق، ج 17، ص 258-259؛ جواهر الکلام، ج 19، ص 257.</ref> | ||
در فقه امامی، در جزئیات | در فقه امامی، در جزئیات آنچه با تحلل اول بر احرامگزار حلال میشود یا همچنان حرام میماند، تفاوت دیدگاه دیده میشود. برای نمونه، در باور مشهور فقیهان امامی<ref> جواهر الکلام، ج 19، ص 262-263.</ref>به پشتوانه روایات بسیار<ref> من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 507؛ وسائل الشیعه، ج 14، ص 232، 236.</ref>پس از تحلل اول، افزون بر بوی خوش، هرگونه کامیابی جنسی هم بر احرامگزار حرام باقی میماند؛ اما شماری از فقیهان به پشتوانه حدیثی<ref> الکافی، کلینی، ج 4، ص 445؛ وسائل الشیعه، ج 13، ص 448.</ref>تنها حرمت آمیزش جنسی را برقرار میدانند.<ref> جواهر الکلام، ج 18، ص 37؛ موسوعة الامام الخوئی، ج 29، ص 356، 360.</ref>در برابر،اندکی از فقیهان پس از تحلل اول، افزون بر کامیابی جنسی، به پشتوانه ادلهای همچون ا [[ستصحاب]]، حتی انجام دادن عقد نکاح و شهادت بر آن را نیز ممنوع شمردهاند.<ref> الدروس، ج 1، ص 368؛ الروضة البهیه، ج 1، ص 182.</ref>نیز اندکی از فقیهان امامی، ازجمله [[ابن ابیعقیل عمانی]]، به پشتوانه احادیثی که ظاهر آنها بر حلّیت کاربرد بوی خوش پس از تحلل اول دلالت دارد، به جواز این کار پس از تحلل اول باور دارند.<ref> مختلف الشیعه، ج 4، ص 298؛ مدارک الاحکام، ج 8، ص 105.</ref>در باور دیگر فقیهان، این روایات درخور [[تخصیص]] هستند و همچنین میتوان آنها را به معنای [[تقیه]] دانست.<ref> مدارک الاحکام، ج 8، ص 103-104؛ الحدائق، ج 17، ص 255-257.</ref>البته اگر [[طواف زیارت]] پیش از اعمال منا انجامشده باشد، با حلق یا تقصیر، کاربرد بوی خوش حلال میگردد.<ref> الحدائق، ج 17، ص 250.</ref> | ||
در باور شماری از فقیهان امامی، تحلل دوم با [[طواف حج]] که به آن طواف زیارت نیز گفته میشود، تحقق مییابد.<ref> المبسوط، طوسی، | در باور شماری از فقیهان امامی، تحلل دوم با [[طواف حج]] که به آن طواف زیارت نیز گفته میشود، تحقق مییابد.<ref> المبسوط، طوسی، ج 1، ص 377؛ السرائر، ج 1، ص 601؛ الوسیله، ص 187.</ref>حتی شماری از فقیهان، گزاردن [[نماز طواف]] را نیز برای تحلل لازم ندانستهاند.<ref> جواهر الکلام، ج 19، ص 257-258؛ کشف اللثام، ج 6، ص 225.</ref>ولی بیشتر فقیهان به پشتوانه روایات و استصحاب، بر آناند که تحلل دوم پسازانجام دادن سعی میان [[صفا]] و [[مروه]] تحقق مییابد.<ref> الکافی، حلبی، ص 216؛ مختلف الشیعه، ج 4، ص 299-300؛ مدارک الاحکام، ج 8، ص 106.</ref> | ||
به باور همه فقیهان امامی، با تحلل دوم، کاربرد بوی خوش بر احرامگزار حلال میشود.<ref> المبسوط، طوسی، | به باور همه فقیهان امامی، با تحلل دوم، کاربرد بوی خوش بر احرامگزار حلال میشود.<ref> المبسوط، طوسی، ج 1، ص 377؛ الخلاف، ج 2، ص 348؛ شرایع الاسلام، ج 1، ص 240.</ref>البته اگر اعمال [[مکه]] (طواف و سعی) به سبب عذر پیش از وقوفین انجامشده باشد، در باور مشهور فقیهان امامی، کاربرد بوی خوش پس از حلق یا تقصیر حلال خواهد شد، درواقع، چنین حجگزارانی دو مرحله تحلل دارند.<ref> الدروس، ج 1، ص 456؛ مدارک الاحکام، ج 8، ص 106؛ جواهر الکلام، ج 19، ص 258.</ref>ولیاندکی از آنان باور دارند که تحلل از بوی خوش همواره پس از گزاردن طواف و سعی صورت میپذیرد؛ حتی اگر این دو رفتار پیش از اعمال منا انجامشده باشند.<ref> مسالک الافهام، ج 2، ص 324-325؛ مدارک الاحکام، ج 8، ص 106.</ref> | ||
به اجماع فقیهان امامی، تحلل سوم با گزاردن [[طواف نساء]] تحقق مییابد.<ref> المبسوط، طوسی، | به اجماع فقیهان امامی، تحلل سوم با گزاردن [[طواف نساء]] تحقق مییابد.<ref> المبسوط، طوسی، ج 1، ص 377؛ شرایع الاسلام، ج 1، ص 240؛ مسالک الافهام، ج 2، ص 325.</ref>پس از تحلل سوم، انجام دادن همه محرمات احرام بر احرامگزار حلال میشود.<ref> المبسوط، طوسی، ج 1، ص 377؛ شرایع الاسلام، ج 1، ص 240؛ الروضة البهیه، ج 1، ص 199.</ref>در باور فقیهان امامی، کاربرد بوی خوش در حج تمتع پس از طواف زیارت تا هنگام گزاردن طواف نساء مکروه است.<ref> النهایه، ص 263؛ السرائر، ج 1، ص 602؛ شرایع الاسلام، ج 1، ص 240.</ref>البته اندکی از فقیهان به پشتوانه احادیث، حرمت صید احرامی را تا روز سیزدهم ذیحجه باقی دانستهاند.<ref> جواهر الکلام، ج 20، ص 39؛ موسوعة الامام الخوئی، ج 29، ص 336.</ref> | ||
====فقه اهل سنّت==== | ====فقه اهل سنّت==== | ||
در باور فقیهان شافعی و حنبلی، تحلل اول با انجام دادن دو رفتار از سه واجب حج یعنی رمی، حلق ( | در باور فقیهان شافعی و حنبلی، تحلل اول با انجام دادن دو رفتار از سه واجب حج یعنی رمی، حلق یا (تقصیر) و طواف تحقق مییابد<ref> فتح العزیز، ج 7، ص 373؛ بحر الرائق، ج 2، ص 607؛ کشاف القناع، ج 2 ص 585.</ref>؛ اما مالکیان تحلل اول را با رمی جمره عقبه، حاصل دانسته<ref> الشرح الکبیر، ابوالبرکات، ج 2، ص 36؛ حاشیة الدسوقی، ج 2، ص 45؛ الثمر الدانی، ص 375.</ref>و آن را تحلل اصغر خواندهاند.<ref> بدایة المجتهد، ج 1، ص 283؛ الثمر الدانی، ص 375.</ref>در باور مشهور حنفیان، تحلل اول با حلق یا تقصیر صورت میگیرد.<ref> المبسوط، سرخسی، ج 4، ص 70؛ تحفة الفقهاء، ج 1، ص 408؛ بدائع الصنائع، ج 2، ص 140.</ref>آن دسته از فقیهان شافعی و حنبلی که حلق را جزء [[مناسک حج]] نشمردهاند، تحلل اول را با انجام دادن یکی از دو کار دیگر یعنی رمی و طواف فراهم میدانند.<ref> فتح العزیز، ج 7، ص 372-373.</ref> | ||
پس از تحلل اول، در باور همه فقیهان اهل سنت، به پشتوانه سخن [[عایشه]] از [[پیامبر گرامی(ص)]] همه محرمات احرام جز کامیابی جنسی<ref> السنن الکبری، | پس از تحلل اول، در باور همه فقیهان اهل سنت، به پشتوانه سخن [[عایشه]] از [[پیامبر گرامی(ص)]] همه محرمات احرام جز کامیابی جنسی<ref> السنن الکبری، ج 5، ص 135.</ref>و شکار کردن بر احرامگزار حلال میشود.<ref> فتح العزیز، ج 7، ص 385؛ تحفة الفقهاء، ج 1، ص 408؛ حاشیة الدسوقی، ج 2، ص 45؛ الثمر الدانی، ص 375.</ref>در باور مشهور مالکیان، کاربرد بوی خوش پس از تحلل اول همچنان حرام است و این حرمت تا هنگام تحلل دوم باقی میماند.<ref> الاستذکار، ج 4، ص 358؛ المنتقی، ج 3، ص 30؛ بدایة المجتهد، ج 1، ص 297.</ref>شافعیان پس از تحلل اول، خودداری از بوی خوش را مستحب شمردهاند.<ref> المجموع، ج 8، ص 233-234.</ref> | ||
تحلل دوم در حج، در باور شافعیان و حنبلیان، با انجام دادن رفتار سوم از سه واجبِ رمی، | تحلل دوم در حج، در باور شافعیان و حنبلیان، با انجام دادن رفتار سوم از سه واجبِ رمی، حلق و طواف حاصل میشود<ref> المجموع، ج 8، ص 224، 231؛ کشاف القناع، ج 2، ص 585.</ref>و در باور حنفیان و مالکیان، با انجام دادن [[طواف افاضه]] (زیارت) تحقق مییابد.<ref> بدائع الصنائع، ج 2، ص 159؛ البحر الرائق، ج 2، ص 607؛ الشرح الکبیر، ابوالبرکات، ج 2، ص 46.</ref>پس از تحلل دوم که تحلل اکبر نیز خوانده میشود، <ref> بدایة المجتهد، ج 1، ص 283؛ الثمر الدانی، ص 375.</ref> به اجماع فقیهان اهل سنت، انجام دادن همه محرمات احرام، ازجمله کامیابی جنسی، بر احرامگزار حلال میگردد.<ref> مختصر المزنی، ص 68؛ تحفة الفقهاء، ج 1، ص 408؛ الثمر الدانی، ص 375.</ref> | ||
===تحلل در احصار و صد=== | ===تحلل در احصار و صد=== | ||
در باور فقیهان امامی<ref> المبسوط طوسی، | در باور فقیهان امامی<ref> المبسوط طوسی، ج 1، ص 332؛ تذکرة الفقهاء، ج 8، ص 385؛ شرایع الاسلام، ج 1، ص 255.</ref>و اهل سنت<ref> مغنی المحتاج، ج 1، ص 532؛ الشرح الکبیر، ابوالبرکات، ج 2، ص 93؛ کشاف القناع، ج 2، ص 609-610.</ref>در صورت احصار بازماندن احرامگزار از ادامه مناسک حج یا عمره به سبب بیماری در باور فقیهان امامی<ref> المبسوط، طوسی، ج 1، ص 332؛ السرائر، ج 1، ص 638.</ref>یا جلوگیری دشمن از ادامه مناسک در باور بیشتر فقیهان اهل سنت<ref> المغنی، ج 3، ص 376-377؛ المجموع، ج 8، ص 294-296؛ مواهب الجلیل، ج 4، ص 290-291.</ref> و یا صدّ بازداشتن دشمن از مناسک حج بر پایه فقه امامی<ref> المبسوط، طوسی، ج 1، ص 332؛ مختلف الشیعه، ج 4، ص 343.</ref> احرامگزار میتواند با تحلل از احرام بیرون شود. برای جواز تحلل، به(آیه 196 بقره/2) و احادیث<ref> الکافی، کلینی، ج 4، ص 369؛ من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 514-515؛ التهذیب، ج 5، ص 3.</ref>استناد شده است. | ||
برای حصول تحلل، بر پایه فقه امامی، افزون بر نیت تحلل، قربانی کردن هم لازم است.<ref> | برای حصول تحلل، بر پایه فقه امامی، افزون بر نیت تحلل، قربانی کردن هم لازم است.<ref> شرایع الاسلام، ج 1، ص 255؛ مستند الشیعه، ج 13، ص 142.</ref>البته شماری از آنان برای فرد مصدود، قربانی کردن را لازم ندانستهاند.<ref> السرائر، ج 1، ص 641؛ الحدائق، ج 16، ص 10.</ref>درباره وجوب حلق یا تقصیر برای تحلل محصور و مصدود، در فقه امامی تفاوت دیدگاه یافت میشود: برخی حلق؛ شماری تقصیر؛ و بعضی تخییر میان حلق و تقصیر را پذیرفتهاند و برخی درباره فرد مصدود هیچیک را واجب نشمردهاند. (← احصار و صد) فقیهان شافعی، حنفی و حنبلی نیز به وجوب قربانی برای تحلل محصور باور دارند<ref> الام، ج 2، ص 173، 178؛ المبسوط، سرخسی، ج 4، ص 106؛ المغنی، ج 3، ص 371.</ref>؛ ولی مالکیان آن را واجب ندانستهاند.<ref> مواهب الجلیل، ج 4، ص 294؛ حاشیة الدسوقی، ج 2، ص 93-94.</ref> (← احصار و صد) | ||
به باور فقیهان امامی<ref> الخلاف، | به باور فقیهان امامی<ref> الخلاف، ج 2، ص 425-428؛ جواهر الکلام، ج 20، ص 129؛ المعتمد، ج 5، ص 47.</ref>و اهل سنت<ref> الام، ج 2، ص 173؛ حاشیة رد المحتار، ج 2، ص 650.</ref>حکم تحلل همچون رخصت است، نه عزیمت؛ یعنی تحلل در شرایط ویژه احصار و صد برای محصور یا مصدود مباح به شمار میرود و واجب نیست. در باور فقیهان امامی، <ref> المبسوط، طوسی، ج 1، ص 335؛ تحریر الاحکام، ج 2، ص 79؛ جواهر الکلام، ج 20، ص 113.</ref> پس از تحلل فرد مصدود همه محرمات احرام بر وی حلال میشود؛ ولی پس از تحلل فرد محصور، انجام دادن همه محرمات، جز آمیزش جنسی، برای او جایز است و جواز آمیزش جنسی در باور مشهور فقه امامی وابسته به انجام دادن مناسک در حج واجب سال آینده یا گزاردن طواف نساء به نیابت از او در حج غیر واجب است. فقیهان مذاهب اهل سنت پس از تحلل محصور، انجام دادن همه محرمات احرام را برای او جایز شمردهاند.<ref> المبسوط، سرخسی، ج 4، ص 106؛ المغنی، ج 3، ص 371؛ حاشیة الدسوقی، ج 2، ص 93.</ref> | ||
فقیهان امامی<ref> تذکرة الفقهاء، | فقیهان امامی<ref> تذکرة الفقهاء، ج 8، ص 395؛ مجمع الفائده، ج 7، ص 407؛ کشف اللثام، ج 6، ص 313.</ref>و حنبلی<ref> المغنی، ج 3، ص 373.</ref>بر آناند که مستحب است شخص محصور، تحلل را به تاخیراندازد تا شاید احصار یا صد از میان برود. فقیهان شافعی تنها در صورت گستردگی وقت، استحباب تأخیر را باور دارند<ref> المجموع، ج 8، ص 298؛ مغنی المحتاج، ج 1، ص 533.</ref>؛ ولیفقیهان مالکی درهرصورت، تعجیل در تحلل را مستحب دانستهاند.<ref> حاشیة الدسوقی، ج 2، ص 93.</ref> (← احصار و صد) | ||
===اشتراط تحلل=== | ===اشتراط تحلل=== | ||
در باور فقیهان امامی، مستحب است حجگزار هنگام احرام بستن با خداوند شرط کند که اگر به هر سببی از ادامه مناسک بازمانَد، مانند اینکه مریض شود یا توشهاش تمام گردد یا فردی ستمکار مانع او شود، از احرام بیرون گردد.<ref> المبسوط، طوسی، | در باور فقیهان امامی، مستحب است حجگزار هنگام احرام بستن با خداوند شرط کند که اگر به هر سببی از ادامه مناسک بازمانَد، مانند اینکه مریض شود یا توشهاش تمام گردد یا فردی ستمکار مانع او شود، از احرام بیرون گردد.<ref> المبسوط، طوسی، ج 1، ص 334؛ السرائر، ج 1، ص 533؛ تذکرة الفقهاء، ج 8، ص 396.</ref>در این صورت، با تحقق موانع یادشده، وی به پشتوانه آن شرط و نیت تحلل<ref> المبسوط، طوسی، ج 1، ص 333؛ السرائر، ج 1، ص 644؛ مدارک الاحکام، ج 8، ص 289.</ref>میتواند از احرام بیرون شود. در باور شماری از فقیهان، حتی قربانی کردن هم لازم نیست.<ref> الانتصار، ص 258؛ السرائر، ج 1، ص 641؛ الجامع للشرائع، ص 222.</ref>فقیهان اهل سنت درباره حصول تحلل با اشتراط آن، تفاوت دیدگاه دارند. در باور مشهور حنبلیان و شافعیان، چنین شرطی نافذ است و موجبِ تحلل میشود<ref> المجموع، ج 8، ص 310؛ مغنی المحتاج، ج 1، ص 534؛ کشاف القناع، ج 2، ص 613.</ref>؛ ولی مالکیان<ref> مواهب الجلیل، ج 4، ص 292-293.</ref>و حنفیان<ref> بدائع الصنائع، ج 2، ص 178.</ref>و شماری از شافعیان<ref> مغنی المحتاج، ج 1، ص 534.</ref>آن را نافذ نمیدانند. | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
}} | }} | ||
'''*الاستذکار''': ابن عبدالبر (م. | '''*الاستذکار''': ابن عبدالبر (م. 463 ق.)، به کوشش سالم عطا و محمد معوض، دار الکتب العلمیه، 2000 م؛ | ||
'''*الام''': الشافعی (م | '''*الام''': الشافعی (م 204 ق.)، بیروت، دارالفکر، 1403 ق؛ | ||
'''*الانتصار''': السید المرتضی (م. | '''*الانتصار''': السید المرتضی (م. 436 ق.)، قم، النشر الاسلامی، 1415 ق؛ | ||
'''*انوار الفقاهه''': کاشف الغطاء (م. | '''*انوار الفقاهه''': کاشف الغطاء (م. 1227 ق.)، نجف، مؤسسه کاشف الغطاء، 1422 ق؛ | ||
'''*البحر الرائق''': ابونجیم المصری (م. | '''*البحر الرائق''': ابونجیم المصری (م. 970 ق.)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418 ق؛ | ||
'''*بدایة المجتهد''': ابن رشد القرطبی (م. | '''*بدایة المجتهد''': ابن رشد القرطبی (م. 595 ق.)، به کوشش العطار، بیروت، دار الفکر، 1415 ق؛ | ||
'''*بدائع الصنائع''': علاء الدین الکاسانی (م. | '''*بدائع الصنائع''': علاء الدین الکاسانی (م. 587 ق.)، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، 1409 ق؛ | ||
'''*تاج العروس''': الزبیدی (م. | '''*تاج العروس''': الزبیدی (م. 1205 ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، 1414 ق؛ | ||
'''*تحریر الاحکام الشرعیه''': العلامة الحلی (م. | '''*تحریر الاحکام الشرعیه''': العلامة الحلی (م. 726 ق.)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسة الامام الصادق 7، 1420 ق؛ | ||
'''*تحفة الفقهاء''': علاء الدین السمرقندی (م. | '''*تحفة الفقهاء''': علاء الدین السمرقندی (م. 535 ق./539 ق.)، *بیروت، دار الکتب العلمیه، 1414 ق؛ | ||
'''*التحقیق''': المصطفوی، تهران، وزارت ارشاد، | '''*التحقیق''': المصطفوی، تهران، وزارت ارشاد، 1374 ش؛ | ||
'''*تذکرة الفقهاء''': العلامة الحلی (م. | '''*تذکرة الفقهاء''': العلامة الحلی (م. 726 ق.)، قم، آل البیت، 1414 ق؛ | ||
'''*التفسیر الوسیط''': وهبة الزحیلی، بیروت، دار الفکر، | '''*التفسیر الوسیط''': وهبة الزحیلی، بیروت، دار الفکر، 1421 ق؛ | ||
'''*تهذیب الاحکام''': الطوسی (م. | '''*تهذیب الاحکام''': الطوسی (م. 460 ق.)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1365 ش؛ | ||
'''*الثمر الدانی''': الآبی الازهری (م. | '''*الثمر الدانی''': الآبی الازهری (م. 1330 ق.)، بیروت، المکتبة الثقافیه؛ | ||
'''*جامع المقاصد''': الکرکی (م. | '''*جامع المقاصد''': الکرکی (م. 940 ق.)، قم، آل البیت، 1411 ق؛ | ||
'''*الجامع للشرائع''': یحیی بن سعید الحلی (م. | '''*الجامع للشرائع''': یحیی بن سعید الحلی (م. 690 ق.)، به کوشش گروهی از فضلا، قم، سید الشهداء، 1405 ق؛ | ||
'''*جواهر الکلام''': النجفی (م. | '''*جواهر الکلام''': النجفی (م. 1266 ق.)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ | ||
'''*حاشیة الدسوقی''': الدسوقی (م. | '''*حاشیة الدسوقی''': الدسوقی (م. 1230 ق.)، دار احیاء الکتب العربیه؛ | ||
'''*حاشیة رد المحتار''': ابن عابدین (م. | '''*حاشیة رد المحتار''': ابن عابدین (م. 1252 ق.)، بیروت، دار الفکر، 1415 ق؛ | ||
'''*الحدائق الناضره''': یوسف البحرانی (م. | '''*الحدائق الناضره''': یوسف البحرانی (م. 1186 ق.)، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، 1363 ش؛ | ||
'''*الخلاف''': الطوسی (م. | '''*الخلاف''': الطوسی (م. 460 ق.)، به کوشش خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، 1407 ق؛ | ||
'''*الدروس الشرعیه''': الشهید الاول (م. | '''*الدروس الشرعیه''': الشهید الاول (م. 786 ق.)، قم، نشر اسلامی، 1412 ق؛ | ||
'''*الذخیره''': احمد بن ادریس القرافی، به کوشش حجی، بیروت، دار الغرب الاسلامی، | '''*الذخیره''': احمد بن ادریس القرافی، به کوشش حجی، بیروت، دار الغرب الاسلامی، 1994 م؛ | ||
'''*الروضة البهیة فی شرح اللعمه''': الشهید الثانی (م. | '''*الروضة البهیة فی شرح اللعمه''': الشهید الثانی (م. 965 ق.)، به کوشش سلطان العلماء، قم، دفتر تبلیغات، 1412 ق؛ | ||
'''*ریاض المسائل''': سید علی الطباطبائی (م. | '''*ریاض المسائل''': سید علی الطباطبائی (م. 1231 ق.)، قم، النشر الاسلامی، 1422 ق؛ | ||
'''*السرائر''': ابن ادریس (م. | '''*السرائر''': ابن ادریس (م. 598 ق.)، قم، نشر اسلامی، 1411 ق؛ | ||
'''*سنن ابیداود''': السجستانی (م. | '''*سنن ابیداود''': السجستانی (م. 275 ق.)، به کوشش سعید اللحام، بیروت، دار الفکر، 1410 ق؛ | ||
'''*السنن الکبری''': البیهقی (م. | '''*السنن الکبری''': البیهقی (م. 458 ق.)، بیروت، دار الفکر؛ | ||
'''* | '''*شرایع الاسلام''': المحقق الحلی (م. 676 ق.)، به کوشش محمد علی بقال، قم، اسماعیلیان، 1408 ق؛ | ||
'''*الشرح الکبیر''': عبدالرحمن بن قدامه (م. | '''*الشرح الکبیر''': عبدالرحمن بن قدامه (م. 682 ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه؛ | ||
'''*الشرح الکبیر''': ابوالبرکات (م. | '''*الشرح الکبیر''': ابوالبرکات (م. 1201 ق.)، مصر، دار احیاء الکتب العربیه؛ | ||
'''*صحیح البخاری''': البخاری (م. | '''*صحیح البخاری''': البخاری (م. 256 ق.)، بیروت، دار الفکر، 1401 ق؛ | ||
'''*العین''': خلیل (م. | '''*العین''': خلیل (م. 175 ق.)، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، 1409 ق؛ | ||
'''*غنیة النزوع''': ابن زهرة الحلبی (م. | '''*غنیة النزوع''': ابن زهرة الحلبی (م. 585 ق.)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسه امام صادق 7، 1417 ق؛ | ||
'''*فتح العزیز''': عبدالکریم بن محمد الرافعی (م. | '''*فتح العزیز''': عبدالکریم بن محمد الرافعی (م. 623 ق.)، دار الفکر؛ | ||
'''*قاموس قرآن''': علی اکبر قرشی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، | '''*قاموس قرآن''': علی اکبر قرشی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1371 ش؛ | ||
'''*الکافی فی الفقه''': ابوالصلاح الحلبی (م. | '''*الکافی فی الفقه''': ابوالصلاح الحلبی (م. 447 ق.)، به کوشش استادی، اصفهان، مکتبة امیر المؤمنین 7، 1403 ق؛ | ||
'''*الکافی''': الکلینی (م. | '''*الکافی''': الکلینی (م. 329 ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1375 ش؛ | ||
'''*کشاف القناع''': منصور البهوتی (م. | '''*کشاف القناع''': منصور البهوتی (م. 1051 ق.)، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418 ق؛ | ||
'''*کشف اللثام''': الفاضل الهندی (م. | '''*کشف اللثام''': الفاضل الهندی (م. 1137 ق.)، قم، نشر اسلامی، 1416 ق؛ | ||
'''*لسان العرب''': ابن منظور (م. | '''*لسان العرب''': ابن منظور (م. 711 ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405 ق؛ | ||
'''*المبسوط فی فقه الامامیه''': الطوسی (م. | '''*المبسوط فی فقه الامامیه''': الطوسی (م. 460 ق.)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه؛ | ||
'''*المبسوط''': السرخسی (م. | '''*المبسوط''': السرخسی (م. 483 ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1406 ق؛ | ||
'''*مجمع البحرین''': الطریحی (م. | '''*مجمع البحرین''': الطریحی (م. 1085 ق.)، به کوشش الحسینی، بیروت، الوفاء، 1403 ق؛ | ||
'''* | '''*مجمعالبیان''': الطبرسی (م. 548 ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، 1415 ق؛ | ||
'''*مجمع الفائدة و البرهان''': المحقق الاردبیلی (م. | '''*مجمع الفائدة و البرهان''': المحقق الاردبیلی (م. 993 ق.)، به کوشش عراقی و دیگران، قم، انتشارات اسلامی، 1416 ق؛ | ||
'''*المجموع شرح المهذب''': النووی (م. | '''*المجموع شرح المهذب''': النووی (م. 676 ق.)، دار الفکر؛ | ||
'''*المحیط فی اللغه''': اسماعیل بن عباد (م. | '''*المحیط فی اللغه''': اسماعیل بن عباد (م. 385 ق.)، به کوشش آل یاسین، بیروت، عالم الکتاب، 1414 ق؛ | ||
'''*مختصر المزنی''': المزنی (م. | '''*مختصر المزنی''': المزنی (م. 263 ق.)، بیروت، دار المعرفه؛ | ||
'''*مختلف الشیعه''': العلامة الحلی (م. | '''*مختلف الشیعه''': العلامة الحلی (م. 726 ق.)، قم، النشر الاسلامی، 1412 ق؛ | ||
'''*مدارک الاحکام''': سید محمد بن علی الموسوی العاملی (م. | '''*مدارک الاحکام''': سید محمد بن علی الموسوی العاملی (م. 1009 ق.)، قم، آل البیت، 1410 ق؛ | ||
'''*مسالک الافهام الی تنقیح | '''*مسالک الافهام الی تنقیح شرایع الاسلام''': الشهید الثانی (م. 965 ق.)، قم، معارف اسلامی، 1416 ق؛ | ||
'''*مستند الشیعه''': احمد النراقی (م. | '''*مستند الشیعه''': احمد النراقی (م. 1245 ق.)، قم، آل البیت، 1415 ق؛ | ||
'''*المعتمد فی شرح المناسک''': محاضرات الخوئی (م. | '''*المعتمد فی شرح المناسک''': محاضرات الخوئی (م. 1413 ق.)، الخلخالی، قم، مدرسة دار العلم، 1410 ق؛ | ||
'''*معجم مقاییس اللغه''': ابن فارس (م. | '''*معجم مقاییس اللغه''': ابن فارس (م. 395 ق.)، به کوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبلیغات، 1404 ق؛ | ||
'''*مغنی المحتاج''': محمد الشربینی (م. | '''*مغنی المحتاج''': محمد الشربینی (م. 977 ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1377 ق؛ | ||
'''*المغنی''': عبدالله بن قدامه (م. | '''*المغنی''': عبدالله بن قدامه (م. 620 ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه؛ | ||
'''*من لا یحضره الفقیه''': الصدوق (م. | '''*من لا یحضره الفقیه''': الصدوق (م. 381 ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، 1404 ق؛ | ||
'''*المنتقی شرح الموطا''': سلیمان بن خلف الباجی (م. | '''*المنتقی شرح الموطا''': سلیمان بن خلف الباجی (م. 474 ق.)، قاهره، دار الکتاب الاسلامی؛ | ||
'''*منتهی المطلب''': العلامة الحلی (م. | '''*منتهی المطلب''': العلامة الحلی (م. 726 ق.)، مشهد، آستان قدس رضوی، 1412 ق؛ | ||
'''*المهذب''': القاضی ابن البراج (م. | '''*المهذب''': القاضی ابن البراج (م. 481 ق.)، قم، نشر اسلامی، 1406 ق؛ | ||
'''*مواهب الجلیل''': الحطاب الرعینی (م. | '''*مواهب الجلیل''': الحطاب الرعینی (م. 954 ق.)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1416 ق؛ | ||
'''*موسوعة الامام الخوئی''': قم، احیاء آثار الخوئی؛ | '''*موسوعة الامام الخوئی''': قم، احیاء آثار الخوئی؛ | ||
'''*المیزان''': الطباطبائی (م. | '''*المیزان''': الطباطبائی (م. 1402 ق.)، بیروت، اعلمی، 1393 ق؛ | ||
'''*النهایه''': الطوسی (م. | '''*النهایه''': الطوسی (م. 460 ق.)، بیروت، دار الکتاب العربی، 1400 ق؛ | ||
'''*وسائل الشیعه''': الحر العاملی (م. | '''*وسائل الشیعه''': الحر العاملی (م. 1104 ق.)، قم، آل البیت، 1412 ق؛ | ||
'''*الوسیلة الی نیل الفضیله''': ابن حمزه (م. | '''*الوسیلة الی نیل الفضیله''': ابن حمزه (م. 560 ق.)، به کوشش الحسون، قم، مکتبة النجفی، 1408 ق. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} |
نسخهٔ ۶ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۰:۲۴
تحلل بيرون آمدن از احرام را گویند؛ پسازآن چيزهايي كه در اثر احرام حرام شده بود حلال ميشود.
تحلل در حج عمره داراي اسبابي است و احكام آن در حج و عمره و ... متفاوت است. نظرات شيعه و سني در مورد تحلل و نحوه واقعشدن آن باهم متفاوت است. همچنين در بين علماي هرکدام از آنها نيز اختلاف وجود دارد.
معناي تحلل
تحلل به معناي بیرون آمدن از احرام و جواز ارتکاب محرمات احرام است.
«تحلل» از ریشه «ح ـ ل ـ ل» به معنای گشوده شدن گره[۱]و از میان رفتن ممنوعیت[۲]است. ریشه آن نیز به معنای جایز بودن است.[۳]در اصطلاح فقهی، تحلل به معنای بیرون آمدن از احرام و حلال شدن کارهایی است که به سبب احرام بر احرامگزار حرام شده است.[۴]از اصطلاحات هممعنا با آن، «احلال»[۵]و از واژههای مرتبط با آن، «حلّ»[۶]است.
اهمیت تحلل ازآنرو است که اگر احرامگزار پس از احرام، کارهایی را که موجب تحلل میشود، انجام ندهد، محرمات احرام همچنان بر او حرام خواهد بود و وی بر احرام خود باقی میماند.[۷]آیه (وَ اِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا) (مائده/5، 2) به مسئله تحلل اشاره دارد. برخی مفسّران «قضاء تفث» را در (آیه 29 حج/22) کنایه از تحلل دانستهاند.[۸] (← تفث)
اسباب تحلل
سببهای تحلل در حج یا عمره عبارتاند از: تقصیر، حلق، طواف، سعی، طواف نساء، قربانی کردن و اشتراط تحلل. (← ادامه مقاله)
احکام تحلل
احکام تحلل در چهار محور بررسی میشود: 1. تحلل در احرام عمره. 2. تحلل در احرام حج. 3. تحلل در احصار و صدّ. 4. اشتراط تحلل.
تحلل در احرام عمره
در باور مشهور فقیهان امامی، به پشتوانه احادیث[۹]احلال در عمره تمتع با تقصیر یعنی کوتاه کردن مو یا ناخن پسازانجام دادن سعی، صورت میگیرد.[۱۰]شماری از فقیهان بهرغم آنکه حلق (تراشیدن سر) را در عمره تمتع جایز ندانستهاند، آن را ازآنرو که متضمّن تقصیر نیز هست، موجب تحلل دانستهاند.[۱۱]اما فقیهان دیگر با ردّ این استدلال، تحلل از احرام عمره تمتع را با حلق نپذیرفتهاند.[۱۲]در باور مشهور فقیهان امامی، با حصول تحلل در عمره تمتع، همه محرمات احرام جز صید حرمی(صیدی که حرمت آن برآمده از حضور در حرم مکه است) بر احرامگزار حلال میشود.[۱۳]شماری از فقیهان به پشتوانه دو حدیث[۱۴]که موردتوجه و التزام مشهور قرار نگرفته است، [۱۵] حلق را نیز حرام دانستهاند.[۱۶]
به باور فقیهان اهل سنت، [۱۷] اگر حجگزار قربانی همراه نداشته باشد، تحلل در عمره تمتع به پشتوانه گزارش ابن عمر[۱۸]با حلق یا تقصیر صورت میگیرد، هرچند تقصیر بر حلق رجحان دارد.[۱۹]اگر احرامگزار با خود، قربانی آورده باشد، در باور فقیهان شافعی و مالکی، تحلل با حلق یا تقصیر تحقق مییابد.[۲۰]حنفیان و حنبلیان بر آناند که در این صورت، تحلل از عمره جایز نیست و تحلل از عمره همراه با تحلل از حج صورت میگیرد.[۲۱]به اجماع فقیهان اهل سنت، پس از وقوع تحلل از عمره تمتع، همه محرمات احرام بر احرامگزار حلال میشود.[۲۲]
به باور فقیهان امامی، در عمره مفرده دو تحلل یافت میشود: 1. تحلل اول با حلق یا تقصیر صورت میگیرد[۲۳]که با آن، همه محرمات احرام جز استمتاع جنسی بر شخص محرم حلال میگردد.[۲۴]2. تحلل دوم که بهتصریح احادیث[۲۵]با طواف نساء فرادست میآید و به حلیت همه محرمات حتی کامیابی جنسی میانجامد.[۲۶]
فقیهان اهل سنت به پشتوانه روایاتی[۲۷]در عمره مفرده تنها به یک تحلل باور دارند و بیشتر آنان گفتهاند که این تحلل با حلق یا تقصیر تحقق مییابد[۲۸]و همه محرمات احرام را حلال میسازد.[۲۹]البته فقیهانی که حلق را از مناسک نمیدانند، بر آناند که تحلل با گزاردن طواف و سعی صورت میگیرد.[۳۰]
تحلل در احرام حج
در باور مشهور فقه امامی، انجام دادن محرمات احرام در حج بهویژه حج تمتع، در سه مرحله بر محرم حلال میشود و به تعبیر دیگر، حج دارای سه گونه تحلل است[۳۱]؛ ولیفقیهان اهل سنت[۳۲]و شماری از فقیهان امامی[۳۳]به دو گونه تحلل در حج باور دارند:
فقه امامی
در باور مشهور فقیهان امامی، تحلل اول برای حجگزار با حلق یا تقصیر (ازاله یا کوتاه کردن مو) تحقق مییابد.[۳۴]البته درباره جزئیات این حکم، میان احرامگزار مرد و زن و نیز میان کسی که نخستین حج واجب خود را بهجا میآورد و دیگر حجگزاران تفاوتهایی دیده میشود. (← حلق و تقصیر) پشتوانه نظر مشهور، روایات گوناگون ازجمله احادیثی از امام صادق(ع) است.[۳۵]بهتصریح فقیهان، حلق یا تقصیر تنها در صورتی موجب تحلل میشوند که پیش از آن، رمی جمره عقبه و قربانی انجامشده باشند.[۳۶]در باوراندکی از فقیهان امامی، به پشتوانه روایتی، با رمی جمره عقبه، تحلل اول تحقق مییابد.[۳۷]نیز بر پایه سخنی کمیاب در فقه امامی، در حج تنها دو تحلل وجود دارد و تحلل اول در حج پس از گزاردن طواف زیارت و سعی فرادست میآید.[۳۸]
به باور مشهور فقیهان امامی، پس از تحلل اول در حج، به پشتوانه احادیث[۳۹]انجام دادن همه محرمات احرام جز کامیابی جنسی و کاربرد بوی خوش حلال میشود.[۴۰]البته در باور شماری از فقیهان، به پشتوانه حدیثی، صید کردن احرامگزار یا «صید احرامی» یعنی صیدی که حرمت آن برآمده از احرام باشد، نیز پس از تحلل اول بر حرمت خود باقی میماند.[۴۱]در حج قران و افراد، در باور فقیهان امامی، پس از تحلل اول کاربرد بوی خوش نیز حلال میشود.[۴۲]البته اندکی از فقها[۴۳]این تحلل را وابسته به آن دانستهاند که طواف و سعی پیش از اعمال منا انجامشده باشد؛ ولی دیگر فقیهان به پشتوانه اطلاق ادله، چنین شرطی را باور ندارند.[۴۴]
در فقه امامی، در جزئیات آنچه با تحلل اول بر احرامگزار حلال میشود یا همچنان حرام میماند، تفاوت دیدگاه دیده میشود. برای نمونه، در باور مشهور فقیهان امامی[۴۵]به پشتوانه روایات بسیار[۴۶]پس از تحلل اول، افزون بر بوی خوش، هرگونه کامیابی جنسی هم بر احرامگزار حرام باقی میماند؛ اما شماری از فقیهان به پشتوانه حدیثی[۴۷]تنها حرمت آمیزش جنسی را برقرار میدانند.[۴۸]در برابر،اندکی از فقیهان پس از تحلل اول، افزون بر کامیابی جنسی، به پشتوانه ادلهای همچون ا ستصحاب، حتی انجام دادن عقد نکاح و شهادت بر آن را نیز ممنوع شمردهاند.[۴۹]نیز اندکی از فقیهان امامی، ازجمله ابن ابیعقیل عمانی، به پشتوانه احادیثی که ظاهر آنها بر حلّیت کاربرد بوی خوش پس از تحلل اول دلالت دارد، به جواز این کار پس از تحلل اول باور دارند.[۵۰]در باور دیگر فقیهان، این روایات درخور تخصیص هستند و همچنین میتوان آنها را به معنای تقیه دانست.[۵۱]البته اگر طواف زیارت پیش از اعمال منا انجامشده باشد، با حلق یا تقصیر، کاربرد بوی خوش حلال میگردد.[۵۲]
در باور شماری از فقیهان امامی، تحلل دوم با طواف حج که به آن طواف زیارت نیز گفته میشود، تحقق مییابد.[۵۳]حتی شماری از فقیهان، گزاردن نماز طواف را نیز برای تحلل لازم ندانستهاند.[۵۴]ولی بیشتر فقیهان به پشتوانه روایات و استصحاب، بر آناند که تحلل دوم پسازانجام دادن سعی میان صفا و مروه تحقق مییابد.[۵۵]
به باور همه فقیهان امامی، با تحلل دوم، کاربرد بوی خوش بر احرامگزار حلال میشود.[۵۶]البته اگر اعمال مکه (طواف و سعی) به سبب عذر پیش از وقوفین انجامشده باشد، در باور مشهور فقیهان امامی، کاربرد بوی خوش پس از حلق یا تقصیر حلال خواهد شد، درواقع، چنین حجگزارانی دو مرحله تحلل دارند.[۵۷]ولیاندکی از آنان باور دارند که تحلل از بوی خوش همواره پس از گزاردن طواف و سعی صورت میپذیرد؛ حتی اگر این دو رفتار پیش از اعمال منا انجامشده باشند.[۵۸]
به اجماع فقیهان امامی، تحلل سوم با گزاردن طواف نساء تحقق مییابد.[۵۹]پس از تحلل سوم، انجام دادن همه محرمات احرام بر احرامگزار حلال میشود.[۶۰]در باور فقیهان امامی، کاربرد بوی خوش در حج تمتع پس از طواف زیارت تا هنگام گزاردن طواف نساء مکروه است.[۶۱]البته اندکی از فقیهان به پشتوانه احادیث، حرمت صید احرامی را تا روز سیزدهم ذیحجه باقی دانستهاند.[۶۲]
فقه اهل سنّت
در باور فقیهان شافعی و حنبلی، تحلل اول با انجام دادن دو رفتار از سه واجب حج یعنی رمی، حلق یا (تقصیر) و طواف تحقق مییابد[۶۳]؛ اما مالکیان تحلل اول را با رمی جمره عقبه، حاصل دانسته[۶۴]و آن را تحلل اصغر خواندهاند.[۶۵]در باور مشهور حنفیان، تحلل اول با حلق یا تقصیر صورت میگیرد.[۶۶]آن دسته از فقیهان شافعی و حنبلی که حلق را جزء مناسک حج نشمردهاند، تحلل اول را با انجام دادن یکی از دو کار دیگر یعنی رمی و طواف فراهم میدانند.[۶۷]
پس از تحلل اول، در باور همه فقیهان اهل سنت، به پشتوانه سخن عایشه از پیامبر گرامی(ص) همه محرمات احرام جز کامیابی جنسی[۶۸]و شکار کردن بر احرامگزار حلال میشود.[۶۹]در باور مشهور مالکیان، کاربرد بوی خوش پس از تحلل اول همچنان حرام است و این حرمت تا هنگام تحلل دوم باقی میماند.[۷۰]شافعیان پس از تحلل اول، خودداری از بوی خوش را مستحب شمردهاند.[۷۱]
تحلل دوم در حج، در باور شافعیان و حنبلیان، با انجام دادن رفتار سوم از سه واجبِ رمی، حلق و طواف حاصل میشود[۷۲]و در باور حنفیان و مالکیان، با انجام دادن طواف افاضه (زیارت) تحقق مییابد.[۷۳]پس از تحلل دوم که تحلل اکبر نیز خوانده میشود، [۷۴] به اجماع فقیهان اهل سنت، انجام دادن همه محرمات احرام، ازجمله کامیابی جنسی، بر احرامگزار حلال میگردد.[۷۵]
تحلل در احصار و صد
در باور فقیهان امامی[۷۶]و اهل سنت[۷۷]در صورت احصار بازماندن احرامگزار از ادامه مناسک حج یا عمره به سبب بیماری در باور فقیهان امامی[۷۸]یا جلوگیری دشمن از ادامه مناسک در باور بیشتر فقیهان اهل سنت[۷۹] و یا صدّ بازداشتن دشمن از مناسک حج بر پایه فقه امامی[۸۰] احرامگزار میتواند با تحلل از احرام بیرون شود. برای جواز تحلل، به(آیه 196 بقره/2) و احادیث[۸۱]استناد شده است.
برای حصول تحلل، بر پایه فقه امامی، افزون بر نیت تحلل، قربانی کردن هم لازم است.[۸۲]البته شماری از آنان برای فرد مصدود، قربانی کردن را لازم ندانستهاند.[۸۳]درباره وجوب حلق یا تقصیر برای تحلل محصور و مصدود، در فقه امامی تفاوت دیدگاه یافت میشود: برخی حلق؛ شماری تقصیر؛ و بعضی تخییر میان حلق و تقصیر را پذیرفتهاند و برخی درباره فرد مصدود هیچیک را واجب نشمردهاند. (← احصار و صد) فقیهان شافعی، حنفی و حنبلی نیز به وجوب قربانی برای تحلل محصور باور دارند[۸۴]؛ ولی مالکیان آن را واجب ندانستهاند.[۸۵] (← احصار و صد)
به باور فقیهان امامی[۸۶]و اهل سنت[۸۷]حکم تحلل همچون رخصت است، نه عزیمت؛ یعنی تحلل در شرایط ویژه احصار و صد برای محصور یا مصدود مباح به شمار میرود و واجب نیست. در باور فقیهان امامی، [۸۸] پس از تحلل فرد مصدود همه محرمات احرام بر وی حلال میشود؛ ولی پس از تحلل فرد محصور، انجام دادن همه محرمات، جز آمیزش جنسی، برای او جایز است و جواز آمیزش جنسی در باور مشهور فقه امامی وابسته به انجام دادن مناسک در حج واجب سال آینده یا گزاردن طواف نساء به نیابت از او در حج غیر واجب است. فقیهان مذاهب اهل سنت پس از تحلل محصور، انجام دادن همه محرمات احرام را برای او جایز شمردهاند.[۸۹]
فقیهان امامی[۹۰]و حنبلی[۹۱]بر آناند که مستحب است شخص محصور، تحلل را به تاخیراندازد تا شاید احصار یا صد از میان برود. فقیهان شافعی تنها در صورت گستردگی وقت، استحباب تأخیر را باور دارند[۹۲]؛ ولیفقیهان مالکی درهرصورت، تعجیل در تحلل را مستحب دانستهاند.[۹۳] (← احصار و صد)
اشتراط تحلل
در باور فقیهان امامی، مستحب است حجگزار هنگام احرام بستن با خداوند شرط کند که اگر به هر سببی از ادامه مناسک بازمانَد، مانند اینکه مریض شود یا توشهاش تمام گردد یا فردی ستمکار مانع او شود، از احرام بیرون گردد.[۹۴]در این صورت، با تحقق موانع یادشده، وی به پشتوانه آن شرط و نیت تحلل[۹۵]میتواند از احرام بیرون شود. در باور شماری از فقیهان، حتی قربانی کردن هم لازم نیست.[۹۶]فقیهان اهل سنت درباره حصول تحلل با اشتراط آن، تفاوت دیدگاه دارند. در باور مشهور حنبلیان و شافعیان، چنین شرطی نافذ است و موجبِ تحلل میشود[۹۷]؛ ولی مالکیان[۹۸]و حنفیان[۹۹]و شماری از شافعیان[۱۰۰]آن را نافذ نمیدانند.
پانویس
- ↑ العین، ج 3، ص 27، «حلل»؛ المحیط فی اللغه، ج 2، ص 314، حل؛ تاج العروس، ج 14، ص 159.
- ↑ قاموس قرآن، ج 2، ص 167؛ التحقیق، ج 2، ص 272، حل.
- ↑ معجم مقاییس اللغه، ج 2، ص 21؛ لسان العرب، ج 11، ص 167؛ مجمع البحرین، ج 5، ص 354، حل.
- ↑ بدائع الصنائع، ج 2، ص 177؛ شرایع الاسلام، ج 1، ص 240؛ حاشیة الدسوقی، ج 2، ص 46.
- ↑ المهذب، ج 1، ص 214-215؛ بدائع الصنائع، ج 2، ص 159؛ جامع المقاصد، ج 3، ص 115-116.
- ↑ الوسیله، ص 164-165، 168؛ حاشیة الدسوقی، ج 2، ص 96.
- ↑ بدائع الصنائع، ج 2، ص 177؛ المجموع، ج 8، ص 205؛ کشاف القناع، ج 2، ص 588.
- ↑ مجمعالبیان، ج 7، ص 131؛ التفسیر الوسیط، ج 2 ص 1642؛ المیزان، ج 14، ص 371.
- ↑ الکافی، کلینی، ج 4، ص 438-439؛ التهذیب، ج 5، ص 157.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج 1، ص 363؛ الروضة البهیه، ج 1، ص 189-190؛ مدارک الاحکام، ج 8، ص 461.
- ↑ ریاض المسائل، ج 7، ص 186.
- ↑ جواهر الکلام، ج 20، ص 453؛ المعتمد، ج 5، ص 105-106.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج 1، ص 363؛ غنیة النزوع، ص 179؛ منتهی المطلب، ج 10، ص 433.
- ↑ وسائل الشیعه، ج 13، ص 505.
- ↑ موسوعة الامام الخوئی، ج 29، ص 167.
- ↑ الروضة البهیه، ج 1، ص 190؛ انوار الفقاهه، ص 153؛ موسوعة الامام الخوئی، ج 29، ص 167.
- ↑ المغنی، ج 3، ص 409؛ المجموع، ج 8، ص 195؛ البحر الرائق، ج 2، ص 636.
- ↑ صحیح البخاری، ج 2، ص 181؛ صحیح مسلم، ج 4، ص 49؛ سنن ابی داود، ج 5، ص 151.
- ↑ المغنی، ج 3، ص 410؛ کشاف القناع، ج 2، ص 568؛ الثمر الدانی، ص 378.
- ↑ المجموع، ج 7، ص 180؛ الذخیره، ج 3، ص 363.
- ↑ تحفة الفقهاء، ج 1، ص 411؛ بدائع الصنائع، ج 2، ص 149، 168؛ کشاف القناع، ج 2، ص 568.
- ↑ بدائع الصنائع، ج 2، ص 168؛ الشرح الکبیر، ابن قدامه، ج 3، ص 409؛ المجموع، ج 7، ص 180.
- ↑ شرایع الاسلام، ج 1، ص 276؛ السرائر، ج 1، ص 601؛ مختلف الشیعه، ج 4، ص 365.
- ↑ مختلف الشیعه، ج 4، ص 365؛ شرایع الاسلام، ج 1، ص 277؛ السرائر، ج 1، ص 602.
- ↑ التهذیب، ج 5، ص 254-255.
- ↑ مختلف الشیعه، ج 4، ص 365؛ شرایع، ج 1، ص 277؛ السرائر، ج 1، ص 602.
- ↑ صحیح البخاری، ج 5، ص 85؛ السنن الکبری، ج 5، ص 216.
- ↑ المغنی، ج 3، ص 411؛ المبسوط، سرخسی، ج 4، ص 30؛ فتح العزیز، ج 7 ص 383.
- ↑ تحفة الفقهاء، ج 1، ص 403؛ کشاف القناع، ج 2، ص 568.
- ↑ فتح العزیز، ج 7، ص 383.
- ↑ الخلاف، ج 2، ص 348؛ شرایع الاسلام، ج 1، ص 240؛ موسوعة الامام الخوئی، ج 27، ص 176.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج 4، ص 70؛ فتح العزیز، ج 7، ص 372؛ کشاف القناع، ج 2، ص 585.
- ↑ الانتصار، ص 255؛ الکافی، حلبی، ص 216.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج 1، ص 363، 377؛ الخلاف، ج 2، ص 348؛ شرایع الاسلام، ج 1، ص 240.
- ↑ الحدائق، ج 17، ص 252-253؛ جواهر الکلام، ج 19، ص 251-252.
- ↑ الدروس، ج 1، ص 455؛ الروضة البهیه، ج 1، ص 199؛ جواهر الکلام، ج 19، ص 256.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 549؛ مختلف الشیعه، ج 4، ص 299؛ الدروس، ج 1، ص 455.
- ↑ الانتصار، ص 255؛ الکافی، حلبی، ص 216.
- ↑ الحدائق، ج 17، ص 252-253؛ جواهر الکلام، ج 19، ص 251-252.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج 1، ص 376-377؛ الخلاف، ج 2، ص 348؛ شرایع الاسلام، ج 1، ص 240؛ الروضة البهیه، ج 1، ص 199.
- ↑ جواهر الکلام، ج 19، ص 255؛ موسوعة الامام الخوئی، ج 29، ص 336.
- ↑ مختلف الشیعه، ج 4، ص 297؛ الدروس، ج 1، ص 455؛ موسوعة الامام الخوئی، ج 29، ص 333.
- ↑ الدروس، ج 1، ص 455.
- ↑ الحدائق، ج 17، ص 258-259؛ جواهر الکلام، ج 19، ص 257.
- ↑ جواهر الکلام، ج 19، ص 262-263.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 507؛ وسائل الشیعه، ج 14، ص 232، 236.
- ↑ الکافی، کلینی، ج 4، ص 445؛ وسائل الشیعه، ج 13، ص 448.
- ↑ جواهر الکلام، ج 18، ص 37؛ موسوعة الامام الخوئی، ج 29، ص 356، 360.
- ↑ الدروس، ج 1، ص 368؛ الروضة البهیه، ج 1، ص 182.
- ↑ مختلف الشیعه، ج 4، ص 298؛ مدارک الاحکام، ج 8، ص 105.
- ↑ مدارک الاحکام، ج 8، ص 103-104؛ الحدائق، ج 17، ص 255-257.
- ↑ الحدائق، ج 17، ص 250.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج 1، ص 377؛ السرائر، ج 1، ص 601؛ الوسیله، ص 187.
- ↑ جواهر الکلام، ج 19، ص 257-258؛ کشف اللثام، ج 6، ص 225.
- ↑ الکافی، حلبی، ص 216؛ مختلف الشیعه، ج 4، ص 299-300؛ مدارک الاحکام، ج 8، ص 106.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج 1، ص 377؛ الخلاف، ج 2، ص 348؛ شرایع الاسلام، ج 1، ص 240.
- ↑ الدروس، ج 1، ص 456؛ مدارک الاحکام، ج 8، ص 106؛ جواهر الکلام، ج 19، ص 258.
- ↑ مسالک الافهام، ج 2، ص 324-325؛ مدارک الاحکام، ج 8، ص 106.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج 1، ص 377؛ شرایع الاسلام، ج 1، ص 240؛ مسالک الافهام، ج 2، ص 325.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج 1، ص 377؛ شرایع الاسلام، ج 1، ص 240؛ الروضة البهیه، ج 1، ص 199.
- ↑ النهایه، ص 263؛ السرائر، ج 1، ص 602؛ شرایع الاسلام، ج 1، ص 240.
- ↑ جواهر الکلام، ج 20، ص 39؛ موسوعة الامام الخوئی، ج 29، ص 336.
- ↑ فتح العزیز، ج 7، ص 373؛ بحر الرائق، ج 2، ص 607؛ کشاف القناع، ج 2 ص 585.
- ↑ الشرح الکبیر، ابوالبرکات، ج 2، ص 36؛ حاشیة الدسوقی، ج 2، ص 45؛ الثمر الدانی، ص 375.
- ↑ بدایة المجتهد، ج 1، ص 283؛ الثمر الدانی، ص 375.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج 4، ص 70؛ تحفة الفقهاء، ج 1، ص 408؛ بدائع الصنائع، ج 2، ص 140.
- ↑ فتح العزیز، ج 7، ص 372-373.
- ↑ السنن الکبری، ج 5، ص 135.
- ↑ فتح العزیز، ج 7، ص 385؛ تحفة الفقهاء، ج 1، ص 408؛ حاشیة الدسوقی، ج 2، ص 45؛ الثمر الدانی، ص 375.
- ↑ الاستذکار، ج 4، ص 358؛ المنتقی، ج 3، ص 30؛ بدایة المجتهد، ج 1، ص 297.
- ↑ المجموع، ج 8، ص 233-234.
- ↑ المجموع، ج 8، ص 224، 231؛ کشاف القناع، ج 2، ص 585.
- ↑ بدائع الصنائع، ج 2، ص 159؛ البحر الرائق، ج 2، ص 607؛ الشرح الکبیر، ابوالبرکات، ج 2، ص 46.
- ↑ بدایة المجتهد، ج 1، ص 283؛ الثمر الدانی، ص 375.
- ↑ مختصر المزنی، ص 68؛ تحفة الفقهاء، ج 1، ص 408؛ الثمر الدانی، ص 375.
- ↑ المبسوط طوسی، ج 1، ص 332؛ تذکرة الفقهاء، ج 8، ص 385؛ شرایع الاسلام، ج 1، ص 255.
- ↑ مغنی المحتاج، ج 1، ص 532؛ الشرح الکبیر، ابوالبرکات، ج 2، ص 93؛ کشاف القناع، ج 2، ص 609-610.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج 1، ص 332؛ السرائر، ج 1، ص 638.
- ↑ المغنی، ج 3، ص 376-377؛ المجموع، ج 8، ص 294-296؛ مواهب الجلیل، ج 4، ص 290-291.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج 1، ص 332؛ مختلف الشیعه، ج 4، ص 343.
- ↑ الکافی، کلینی، ج 4، ص 369؛ من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 514-515؛ التهذیب، ج 5، ص 3.
- ↑ شرایع الاسلام، ج 1، ص 255؛ مستند الشیعه، ج 13، ص 142.
- ↑ السرائر، ج 1، ص 641؛ الحدائق، ج 16، ص 10.
- ↑ الام، ج 2، ص 173، 178؛ المبسوط، سرخسی، ج 4، ص 106؛ المغنی، ج 3، ص 371.
- ↑ مواهب الجلیل، ج 4، ص 294؛ حاشیة الدسوقی، ج 2، ص 93-94.
- ↑ الخلاف، ج 2، ص 425-428؛ جواهر الکلام، ج 20، ص 129؛ المعتمد، ج 5، ص 47.
- ↑ الام، ج 2، ص 173؛ حاشیة رد المحتار، ج 2، ص 650.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج 1، ص 335؛ تحریر الاحکام، ج 2، ص 79؛ جواهر الکلام، ج 20، ص 113.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج 4، ص 106؛ المغنی، ج 3، ص 371؛ حاشیة الدسوقی، ج 2، ص 93.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج 8، ص 395؛ مجمع الفائده، ج 7، ص 407؛ کشف اللثام، ج 6، ص 313.
- ↑ المغنی، ج 3، ص 373.
- ↑ المجموع، ج 8، ص 298؛ مغنی المحتاج، ج 1، ص 533.
- ↑ حاشیة الدسوقی، ج 2، ص 93.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج 1، ص 334؛ السرائر، ج 1، ص 533؛ تذکرة الفقهاء، ج 8، ص 396.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج 1، ص 333؛ السرائر، ج 1، ص 644؛ مدارک الاحکام، ج 8، ص 289.
- ↑ الانتصار، ص 258؛ السرائر، ج 1، ص 641؛ الجامع للشرائع، ص 222.
- ↑ المجموع، ج 8، ص 310؛ مغنی المحتاج، ج 1، ص 534؛ کشاف القناع، ج 2، ص 613.
- ↑ مواهب الجلیل، ج 4، ص 292-293.
- ↑ بدائع الصنائع، ج 2، ص 178.
- ↑ مغنی المحتاج، ج 1، ص 534.
منابع
*الاستذکار: ابن عبدالبر (م. 463 ق.)، به کوشش سالم عطا و محمد معوض، دار الکتب العلمیه، 2000 م؛
*الام: الشافعی (م 204 ق.)، بیروت، دارالفکر، 1403 ق؛
*الانتصار: السید المرتضی (م. 436 ق.)، قم، النشر الاسلامی، 1415 ق؛
*انوار الفقاهه: کاشف الغطاء (م. 1227 ق.)، نجف، مؤسسه کاشف الغطاء، 1422 ق؛
*البحر الرائق: ابونجیم المصری (م. 970 ق.)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418 ق؛
*بدایة المجتهد: ابن رشد القرطبی (م. 595 ق.)، به کوشش العطار، بیروت، دار الفکر، 1415 ق؛
*بدائع الصنائع: علاء الدین الکاسانی (م. 587 ق.)، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، 1409 ق؛
*تاج العروس: الزبیدی (م. 1205 ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، 1414 ق؛
*تحریر الاحکام الشرعیه: العلامة الحلی (م. 726 ق.)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسة الامام الصادق 7، 1420 ق؛
*تحفة الفقهاء: علاء الدین السمرقندی (م. 535 ق./539 ق.)، *بیروت، دار الکتب العلمیه، 1414 ق؛
*التحقیق: المصطفوی، تهران، وزارت ارشاد، 1374 ش؛
*تذکرة الفقهاء: العلامة الحلی (م. 726 ق.)، قم، آل البیت، 1414 ق؛
*التفسیر الوسیط: وهبة الزحیلی، بیروت، دار الفکر، 1421 ق؛
*تهذیب الاحکام: الطوسی (م. 460 ق.)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1365 ش؛
*الثمر الدانی: الآبی الازهری (م. 1330 ق.)، بیروت، المکتبة الثقافیه؛
*جامع المقاصد: الکرکی (م. 940 ق.)، قم، آل البیت، 1411 ق؛
*الجامع للشرائع: یحیی بن سعید الحلی (م. 690 ق.)، به کوشش گروهی از فضلا، قم، سید الشهداء، 1405 ق؛
*جواهر الکلام: النجفی (م. 1266 ق.)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛
*حاشیة الدسوقی: الدسوقی (م. 1230 ق.)، دار احیاء الکتب العربیه؛
*حاشیة رد المحتار: ابن عابدین (م. 1252 ق.)، بیروت، دار الفکر، 1415 ق؛
*الحدائق الناضره: یوسف البحرانی (م. 1186 ق.)، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، 1363 ش؛
*الخلاف: الطوسی (م. 460 ق.)، به کوشش خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، 1407 ق؛
*الدروس الشرعیه: الشهید الاول (م. 786 ق.)، قم، نشر اسلامی، 1412 ق؛
*الذخیره: احمد بن ادریس القرافی، به کوشش حجی، بیروت، دار الغرب الاسلامی، 1994 م؛
*الروضة البهیة فی شرح اللعمه: الشهید الثانی (م. 965 ق.)، به کوشش سلطان العلماء، قم، دفتر تبلیغات، 1412 ق؛
*ریاض المسائل: سید علی الطباطبائی (م. 1231 ق.)، قم، النشر الاسلامی، 1422 ق؛
*السرائر: ابن ادریس (م. 598 ق.)، قم، نشر اسلامی، 1411 ق؛
*سنن ابیداود: السجستانی (م. 275 ق.)، به کوشش سعید اللحام، بیروت، دار الفکر، 1410 ق؛
*السنن الکبری: البیهقی (م. 458 ق.)، بیروت، دار الفکر؛
*شرایع الاسلام: المحقق الحلی (م. 676 ق.)، به کوشش محمد علی بقال، قم، اسماعیلیان، 1408 ق؛
*الشرح الکبیر: عبدالرحمن بن قدامه (م. 682 ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه؛
*الشرح الکبیر: ابوالبرکات (م. 1201 ق.)، مصر، دار احیاء الکتب العربیه؛
*صحیح البخاری: البخاری (م. 256 ق.)، بیروت، دار الفکر، 1401 ق؛
*العین: خلیل (م. 175 ق.)، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، 1409 ق؛
*غنیة النزوع: ابن زهرة الحلبی (م. 585 ق.)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسه امام صادق 7، 1417 ق؛
*فتح العزیز: عبدالکریم بن محمد الرافعی (م. 623 ق.)، دار الفکر؛
*قاموس قرآن: علی اکبر قرشی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1371 ش؛
*الکافی فی الفقه: ابوالصلاح الحلبی (م. 447 ق.)، به کوشش استادی، اصفهان، مکتبة امیر المؤمنین 7، 1403 ق؛
*الکافی: الکلینی (م. 329 ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1375 ش؛
*کشاف القناع: منصور البهوتی (م. 1051 ق.)، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418 ق؛
*کشف اللثام: الفاضل الهندی (م. 1137 ق.)، قم، نشر اسلامی، 1416 ق؛
*لسان العرب: ابن منظور (م. 711 ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405 ق؛
*المبسوط فی فقه الامامیه: الطوسی (م. 460 ق.)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه؛
*المبسوط: السرخسی (م. 483 ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1406 ق؛
*مجمع البحرین: الطریحی (م. 1085 ق.)، به کوشش الحسینی، بیروت، الوفاء، 1403 ق؛
*مجمعالبیان: الطبرسی (م. 548 ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، 1415 ق؛
*مجمع الفائدة و البرهان: المحقق الاردبیلی (م. 993 ق.)، به کوشش عراقی و دیگران، قم، انتشارات اسلامی، 1416 ق؛
*المجموع شرح المهذب: النووی (م. 676 ق.)، دار الفکر؛
*المحیط فی اللغه: اسماعیل بن عباد (م. 385 ق.)، به کوشش آل یاسین، بیروت، عالم الکتاب، 1414 ق؛
*مختصر المزنی: المزنی (م. 263 ق.)، بیروت، دار المعرفه؛
*مختلف الشیعه: العلامة الحلی (م. 726 ق.)، قم، النشر الاسلامی، 1412 ق؛
*مدارک الاحکام: سید محمد بن علی الموسوی العاملی (م. 1009 ق.)، قم، آل البیت، 1410 ق؛
*مسالک الافهام الی تنقیح شرایع الاسلام: الشهید الثانی (م. 965 ق.)، قم، معارف اسلامی، 1416 ق؛
*مستند الشیعه: احمد النراقی (م. 1245 ق.)، قم، آل البیت، 1415 ق؛
*المعتمد فی شرح المناسک: محاضرات الخوئی (م. 1413 ق.)، الخلخالی، قم، مدرسة دار العلم، 1410 ق؛
*معجم مقاییس اللغه: ابن فارس (م. 395 ق.)، به کوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبلیغات، 1404 ق؛
*مغنی المحتاج: محمد الشربینی (م. 977 ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1377 ق؛
*المغنی: عبدالله بن قدامه (م. 620 ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه؛
*من لا یحضره الفقیه: الصدوق (م. 381 ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، 1404 ق؛
*المنتقی شرح الموطا: سلیمان بن خلف الباجی (م. 474 ق.)، قاهره، دار الکتاب الاسلامی؛
*منتهی المطلب: العلامة الحلی (م. 726 ق.)، مشهد، آستان قدس رضوی، 1412 ق؛
*المهذب: القاضی ابن البراج (م. 481 ق.)، قم، نشر اسلامی، 1406 ق؛
*مواهب الجلیل: الحطاب الرعینی (م. 954 ق.)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1416 ق؛
*موسوعة الامام الخوئی: قم، احیاء آثار الخوئی؛
*المیزان: الطباطبائی (م. 1402 ق.)، بیروت، اعلمی، 1393 ق؛
*النهایه: الطوسی (م. 460 ق.)، بیروت، دار الکتاب العربی، 1400 ق؛
*وسائل الشیعه: الحر العاملی (م. 1104 ق.)، قم، آل البیت، 1412 ق؛
*الوسیلة الی نیل الفضیله: ابن حمزه (م. 560 ق.)، به کوشش الحسون، قم، مکتبة النجفی، 1408 ق.