مقام ابراهیم(ع): تفاوت میان نسخهها
(←نظر محمدطاهر کردی: خلاصهکردن مطالب) |
جز (←اندازۀ سنگ مقام ابراهیم: ویرایش صوری مختصر) |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
==اندازۀ سنگ مقام ابراهیم== | ==اندازۀ سنگ مقام ابراهیم== | ||
بهگزارش ازرقی مقام مربع شکل و اندازه آن یک ذراع است، سطح فوقانی و زیرین آن هر یک چهارده انگشت در چهارده انگشت است در دو طرف بالا و پایین آن طوق زرینی وجود دارد که سنگ مقام در میان آن دو قرار گرفته و طول سنگ نُه انگشت و عرض آن ده انگشت در ده انگشت است. فاصلۀ میان دو پا نیز بهاندازۀ دو انگشت میباشد.<ref>ازرقی، اخبار مکه، ج٢، ص٣٨.</ref> | |||
یکی از تاریخنگاران مکّه به نام شیخ محمدطاهر کردی مکی که در سال ۱۳۶۷ق سنگ مقام را از نزدیک دیده، ارتفاع آن را بیست سانتیمتر و طول سه ضلع آن از جهت سطح ٣٣ سانتیمتر و طول ضلع چهارم ٣٨ سانتیمتر است که محیط آن در مجموع 146 سانتیمتر میباشد. بهگفته وی سنگ روی پایۀ کوچکی از سنگ مرمر قرار گرفته که ارتفاعش آن ١٣ سانتیمتر است. | یکی از تاریخنگاران مکّه به نام شیخ محمدطاهر کردی مکی که در سال ۱۳۶۷ق سنگ مقام را از نزدیک دیده، ارتفاع آن را بیست سانتیمتر و طول سه ضلع آن از جهت سطح ٣٣ سانتیمتر و طول ضلع چهارم ٣٨ سانتیمتر است که محیط آن در مجموع 146 سانتیمتر میباشد. بهگفته وی سنگ روی پایۀ کوچکی از سنگ مرمر قرار گرفته که ارتفاعش آن ١٣ سانتیمتر است. | ||
عمق و فرورفتگی پاها در یکی ١٠ سانتیمتر و در دیگری ٩ سانتیمتر، و طول هریک از پاها از روی سنگ هریک ٢٧ سانتیمتر و عرض آنها ١4 سانتیمتر است. لیکن اندازۀ طول هر یک از دو قدم در قسمت پایین داخل فرورفتگی، 22 سانتیمتر و عرض آنها ١١ سانتیمتر است و فاصلۀ دو قدم نیز یک سانتیمتر میباشد.<ref>فضل الحجرالاسود و مقام ابراهیم، ص١٠5-١٠4.</ref> | عمق و فرورفتگی پاها در یکی ١٠ سانتیمتر و در دیگری ٩ سانتیمتر، و طول هریک از پاها از روی سنگ هریک ٢٧ سانتیمتر و عرض آنها ١4 سانتیمتر است. لیکن اندازۀ طول هر یک از دو قدم در قسمت پایین داخل فرورفتگی، 22 سانتیمتر و عرض آنها ١١ سانتیمتر است و فاصلۀ دو قدم نیز یک سانتیمتر میباشد.<ref>فضل الحجرالاسود و مقام ابراهیم، ص١٠5-١٠4.</ref> | ||
خصوصیاتی که مورخان از کیفیت فرورفتگی پاها و اثر انگشتان نقل کردهاند بیانگر آن است که ابراهیم در آن هنگام پابرهنه بوده، و [[ابیطالب]] نیز در شعر خود به این نکته اشاره کرده است: و موطِئُ ابراهیمَ فی الصَّخْر رَطْبةٌ عَلیٰ قَدَمَیْه حٰافِیاً غَیْر نٰاعِلِ | خصوصیاتی که مورخان از کیفیت فرورفتگی پاها و اثر انگشتان نقل کردهاند بیانگر آن است که ابراهیم در آن هنگام پابرهنه بوده، و [[ابیطالب]] نیز در شعر خود به این نکته اشاره کرده است: و موطِئُ ابراهیمَ فی الصَّخْر رَطْبةٌ عَلیٰ قَدَمَیْه حٰافِیاً غَیْر نٰاعِلِ | ||
نسخهٔ ۱۵ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۲۵
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب را کاربر:ahmad در تاریخ ۲۳ مرداد ۱۳۹۸ برای جلوگیری از تعارض ویرایشی قرار داده است. لطفا بدون توافق با کاربر فوق برچسب را برندارید. |
اطلاعات اوليه | |
---|---|
کاربری | زیارت |
مکان | مسجدالحرام |
وقایع مرتبط | طواف واجب در محدوده بین کعبه و مقام ابراهیم |
مشخصات | |
وضعیت | فعال |
معماری | |
بازسازی | تعمیر در زمان خلافت مهدی عباسی و متوکل عباسی |
مقام ابراهیم(ع) سنگی است که حضرت ابراهیم(ع) بر روی آن ایستاد و خانۀ کعبه را ساخت. و نیز بر روی آن بانگ برآورد و مردم را به حج فراخواند، و به قدرت خداوند سنگ بهصورت گل نرم درآمده و جای دو پای حضرت ابراهیم(ع) در آن باقی ماند، و هماکنون در مقصورهای طلائیرنگ در کنار کعبه قرار گرفته است.
مقام ابراهیم که خداوند در قرآن کریم آن را بهعنوان آیه و نشانهای روشن از آیات پروردگار یاد کرده و مسلمانان را بهنماز در این جایگاه دعوت کرده، از کهنترین آثار موجود در مسجدالحرام است. حاجیان پس از هر طواف واجبی، پشت مقام دو رکعت نماز میخوانند و خواستههای خویش را از خدا طلب میکنند. طواف واجب در محدوده بین کعبه و مقام ابراهیم انجام گرفته و نماز طواف پشت آن خوانده میشود.
بنابر روایات، مقام ابراهیم سنگی بهشتی است که خداوند آن را بهزمین فرو فرستاده، همچنین سیصد و سیزده نفر از شهدای بدر میان حجرالاسود و مقام ابراهیم هنگام ظهور با حضرت مهدی(ع) بیعت میکنند، و قبور بسیاری از پیامبران میان رکن و مقام واقع شده و این ویژگیها نشان از اهمیّت مقام دارد. دعا خواندن نزد مقام ابراهیم مستحب است و امید استجابت آن از طرف پروردگار بسیار زیاد است.
مقام ابراهیم، سنگی در مسجدالحرام
«مقام ابراهیم» نام سنگی است که در مسجدالحرام کنار کعبه قرار گرفته است.[۱] این سنگ هماکنون در مقصورهای طلائیرنگ جای گرفته است.
درخصوص علت نامگذاری این سنگ به مقام ابراهیم دیدگاههای متفاوتی هست: برخی علتش را آن دانستهاند که گفتهاند حضرت ابراهیم(ع) هنگام ساخت کعبه بر آن میایستاد و دیوارهای کعبه را بالا میبرد.[۲] گروهی گفتهاند هنگامی که ساختن خانۀ کعبه توسط ابراهیم(ع) پایان یافت، جبرئیل فرود آمد و مناسک حج را به او آموخت، آنگاه ابراهیم بر سنگی (که همان مقام ابراهیم کنونی است) برآمد و فرمود: ای مردم، پروردگارتان را پاسخ گویید.[۳]
کسانی هم علت نامگذاری را آن دانستهاند که زمانی که ابراهیم برای دیدار فرزندش اسماعیل آمد و او را نیافت، همسر اسماعیل بهعنوان ادای احترام، از ابراهیم خواست اجازه دهد تا سر او را بشوید. او نیز اجازه داد و در حالی که سوار بر مرکب بود، سنگی زیر پای راست او قرار داد و سر او را شست.[۴]
اهمیت
در آیات قرآن و روایات از مقام ابراهیم بهبزرگی یاد شده است. در قرآن دوبار نام مقام ابراهیم آمده است: یکبار در آیه ۱۲۵ سوره بقره که در آن توصیه شده است مقام ابراهیم جایگاهی برای نمازخواندن باشد؛ و بار دیگر در آیه ۹۷ سوره آل عمران که از مقام ابراهیم بهعنوان یکی از نشانههای روشن خدا نام برده است.
در روایات شیعه و اهلسنت، مقام ابراهیم از سنگهای بهشتی شمرده شده است.[۵] برای مثال از امام باقر(ع) نقل کردهاند که سه سنگ از بهشتاند: ١. مقام ابراهیم ٢. سنگ بنیاسرائیل ٣. حجرالاسود.[۶]
طبق روایتی از پیامبر(ص)، محل بین رکن (حجرالاسود) و مقام ابراهیم، باغی از باغهای بهشت است و هرکس در آنجا چهار رکعت نماز بگزارد، از درون عرش به او خطاب میشود: ای بندۀ خدا، گناهان گذشتهات را خداوند بخشید؛ عمل را از نو آغاز کن.[۷]
همچنین گفتهاند قبور بسیاری از پیامبران میان رکن و مقام ابراهیم واقع شده است.[۸] در صدر اسلام، فاصلۀ بین رکن حجرالاسود و مقام ابراهیم برای مردم اهمیت داشت و اگر میخواستند کسی را سوگند دهند، او را در آنجا سوگند میدادند.
فرورفتگی روی سنگ
بنابر روایات هنگامی که ابراهیم روی سنگ ایستاد، سنگ نرم شد و پاهای ابراهیم(ع) را در خود فرو برد وجای پای ابراهیم، بهعنوان نمونهای از قدرت خدا روی آن باقی ماند.[۹] ابوجَهْم بن حذیفۀ قرشی صحابی، که خود تعمیر کنندۀ کعبه در عهد جاهلی بوده و در اواخر عمر خود همراه با ابن زبیر بار دیگر کعبه را تعمیر کرده، گفته است: هیچ جای پایی را همانند جای پای پیامبر(ص) با ابراهیم خلیل ندیدم.[۱۰]
از اَنَس نقل کردهاند که هنگامی که مقام ابراهیم را دید، جای انگشتان و بلندی کف پاهای ابراهیم روی آن آشکار بوده است. البته برخی از قسمتهای آن بهدلیل دستکشیدن مردم ساییده شده بود.[۱۱] ازرقی نوشته است: برخی از کسانی که جای انگشتان و پاشنۀ پای ابراهیم را روی مقام دیده بودند، گفتهاند: از بس مردم بدان دست کشیدهاند ساییده و برخی از نشانههای آن از بین رفت.[۱۲]
شیخ محمدطاهر کردی تاریخنگار مکه در قرن چهاردهم، پس از بازکردن مقصوره، مقام را از نزدیک دیده و گفته است: من هیچگونه اثری از انگشتان پای ابراهیم، روی سنگ ندیدم چرا که بخاطر مرور زمان و دست کشیدن مردم از بین رفته است، امّا جای دو پاشنۀ پای ابراهیم برای کسی که با دقت در آن نظر کند روشن و آشکار است.[۱۳]
اندازۀ سنگ مقام ابراهیم
بهگزارش ازرقی مقام مربع شکل و اندازه آن یک ذراع است، سطح فوقانی و زیرین آن هر یک چهارده انگشت در چهارده انگشت است در دو طرف بالا و پایین آن طوق زرینی وجود دارد که سنگ مقام در میان آن دو قرار گرفته و طول سنگ نُه انگشت و عرض آن ده انگشت در ده انگشت است. فاصلۀ میان دو پا نیز بهاندازۀ دو انگشت میباشد.[۱۴]
یکی از تاریخنگاران مکّه به نام شیخ محمدطاهر کردی مکی که در سال ۱۳۶۷ق سنگ مقام را از نزدیک دیده، ارتفاع آن را بیست سانتیمتر و طول سه ضلع آن از جهت سطح ٣٣ سانتیمتر و طول ضلع چهارم ٣٨ سانتیمتر است که محیط آن در مجموع 146 سانتیمتر میباشد. بهگفته وی سنگ روی پایۀ کوچکی از سنگ مرمر قرار گرفته که ارتفاعش آن ١٣ سانتیمتر است.
عمق و فرورفتگی پاها در یکی ١٠ سانتیمتر و در دیگری ٩ سانتیمتر، و طول هریک از پاها از روی سنگ هریک ٢٧ سانتیمتر و عرض آنها ١4 سانتیمتر است. لیکن اندازۀ طول هر یک از دو قدم در قسمت پایین داخل فرورفتگی، 22 سانتیمتر و عرض آنها ١١ سانتیمتر است و فاصلۀ دو قدم نیز یک سانتیمتر میباشد.[۱۵]
خصوصیاتی که مورخان از کیفیت فرورفتگی پاها و اثر انگشتان نقل کردهاند بیانگر آن است که ابراهیم در آن هنگام پابرهنه بوده، و ابیطالب نیز در شعر خود به این نکته اشاره کرده است: و موطِئُ ابراهیمَ فی الصَّخْر رَطْبةٌ عَلیٰ قَدَمَیْه حٰافِیاً غَیْر نٰاعِلِ
فاصلۀ مقام تا کعبه
ازرقی فاصلۀ مقام تا دیوار کعبه را ٢٨ ذراع ذکر کرده،[۱۶] لیکن فاکهی آن را ٢٧ ذراع و بین شاذروان کعبه تا مقام را 26 ذراع و ١٢ انگشت و فاصله حجرالاسود تا مقام را 26 ذراع و ٩ انگشت ذکر کرده است.[۱۷]
محمدطاهر مکی کردی نیز فاصلۀ بین شاذروان کعبه تا پنجرۀ مقام را یازده متر برشمرده است.[۱۸]
امام خمینی (قدسسرّه) در مناسک حج فاصلۀ بین مقام و کعبه را حدود بیست و شش ذراع و نیم دانسته، فرمودهاند حاجی بههنگام طواف باید در این محدوده طواف نماید.[۱۹]
پردۀ مقام ابراهیم
پیش از آن که مقام ابراهیم در مقصورهای فلزی و طلایی رنگ قرار بگیرد روی مقام قبهای وجود داشت که آن را از چوب ساخته و از چهار سوی پنجرههایی برای آن گذاشته بودند درب ورودی مقام در قسمت شرقی آن قرار داشت که حاجیان پس از ورود پشت مقام ایستاده نماز میگزاردند، پردۀ خاصی نیز برای مقام بافته و روی این قبّۀ چوبی میانداختند.
نماز پشت مقام ابراهیم
یکی از واجبات عمره و حج نماز طواف است، مشهور فقهای شیعه و سنی بر این باورند که واجب است حاجیان نماز طواف را پشت مقام ابراهیم بخوانند[۲۰] از جمله دلایل فقیهان بر این فتوا آیۀ شریفه ﴿وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقٰامِ اِبْرٰاهِیمَ مُصَلًّی﴾ است جابر بن عبداللّٰه انصاری گوید:
همراه پیامبر(ص) کنار خانۀ خدا آمدیم، آنحضرت حجرالاسود را استلام نموده، سپس هفت شوط طواف کرد و پس از آن نزد مقام ابراهیم آمده این آیه را خواند ﴿وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقٰامِ اِبْرٰاهِیمَ مُصَلًّی﴾ آنگاه مقام را بین خود و کعبه قرار داد و دو رکعت نماز گزارد.[۲۱]
البته در فقه حنفی خواندن نماز طواف واجب، لیکن اقامۀ آن را پشت مقام ابراهیم مستحب دانسته معتقدند اگر حاجی نتوانست آنجا نماز بگزارد هر کجا امکان داشت بخواند.[۲۲]
معاویة بن عمّار گوید: امام صادق(ع) فرمود: هنگامی که طواف را به پایان بردی، نزد مقام ابراهیم آمده، آن را پیش روی خود قرار ده، و دو رکعت نماز بگزار. در رکعت اوّل سوره توحید ﴿قل هو اللّٰه احد﴾ و در رکعت دوّم سوره کافرون ﴿قل یا ایّها الکافرون﴾ را بخوان، و پس از تشهّد، حمد و ثنای الهی گفته بر پیامبر(ص) درود بفرستد و از خدا بخواهد آن را از او بپذیرد.[۲۳]
در نقلی دیگر امام صادق(ع) فرمود: خواندن دو رکعت نماز طواف واجب جز پشت مقام جایز نیست به دلیل فرموده خداوند عزّ وجل که فرمود: ﴿وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقٰامِ اِبْرٰاهِیمَ مُصَلًّی﴾ پس اگر در جای دیگر خوانده شود باید دوباره نماز را اعاده نماید.[۲۴]
عدم فایده مقام برای دشمنان اهلبیت
حضور در کنار مقام و اطراف آن با تمامی اهمیت و ویژگی که دارد برای دشمنان اهلبیت عصمت و طهارت هیچگونه فایدهای در برنخواهد داشت، ابن عباس گفت: پیامبر(ص) خطاب به فرزندان عبدالمطلب فرمود: ... اگر مردی روی پاهای خود ایستاده بین رکن و مقام نماز بخواند و روزه بگیرد و در حالی که دشمن اهل بیت محمد(ص) است خداوند را ملاقات کند، در آتش وارد میشود.[۲۵]
عبداللّٰه بن مسعود گوید: روزی رسول خدا(ص) از خانۀ زینب دختر جحش خارج و به منزل امّ سلمه وارد شد، فرمود: امّ سلمه! بشنو و گواه باش، او پس از من با مارقین و قاسطین قتال میکند، (باز تکرار میفرماید) ای ام سلمه سخنم را بشنو و مرا پیروی کن او؛ یعنی (علی بن ابیطالب(ع))، پس از من با مارقین و قاسطین خواهد جنگید ای امّ سلمه بشنو و مرا گواه باش اگر مردی هزار سال بین رکن و مقام خدا را پرستش کند و باز هزار سال دیگر نیز خدا را عبادت نماید، سپس خداوند (عزّوجلّ) را در حالی ملاقات کند که با این؛ یعنی (حضرت علی(ع)) دشمن باشد، خداوند در روز قیامت او را با صورت در آتش فروخواهد افکند.[۲۶]
انتقال و جابهجایی مقام ابراهیم
مورّخان در این که مقام ابراهیم، پیش از پیامبر و زمان حیات آنحضرت و بعد از آن کجا بوده، اختلافنظر بسیار دارند لیکن مشهورترین آنها را میتوان در سه گفته بیان داشت:
انتقال بواسطه سیلاب
مقام ابراهیم(ع) در طول تاریخ خود، درست در همین مکانی که امروز واقع شده، قرار داشته، و تا زمان خلیفۀ اوّل و دوّم نیز بههمین شکل باقی بوده است، تا آن که در دوران خلیفۀ دوّم سیل شدیدی در مکه جاری شد و مقام را از جای کند و تا پایین شهر مکه با خود برد، پس از فرو نشستن سیل، خلیفۀ دوّم بار دیگر آن را در همان مکان قبلی قرار داد.
ابن حجر پس از نقل اینمطلب از ازرقی، مینویسد: تا این زمان نیز مقام ابراهیم در همان جای پیشین خود باقی است.[۲۷]
طبق بیان ازرقی، پیش از آن که عمر بن خطاب سیلبند منطقۀ بالای مکه را بسازد، سیلاب از درب بنیشیبه به درون مسجدالحرام وارد میشده، بگونهای که این درب را برخی «درب سیلابها» نام گذاشته بودند. گاهی سیلاب بهاندازهای شدید بود که مقام ابراهیم را از جای کنده، آن را تا کنار دیوار کعبه میبرد. در زمان عمر بن خطاب سیلی آمد و به نام «سیل امّ نهشل» معروف شد؛ زیرا سیلاب، امّ نهشل دختر «ابیعبیدة بن ابی احیحه سعید بن عاص» را با خود برد و وی در این حادثه مرد، این سیل مقام را نیز از جای کند و تا پایین شهر مکه همراه خود برد، پس از فرونشستن سیلاب، مردم مقام را یافتند و آن را کنار کعبه آورده، به پرده کعبه بستند سپس نامهای به عمر نوشته، جریان را به او خبر دادند، عمر که از این حادثه ترسیده بود، در ماه مبارک رمضان به قصد انجام عمره به حج آمد و پس از ورود به مسجدالحرام دید که مقام از جای کنده شده و نشانههای آن مکان نیز از بین رفته است.
مردم را دعوت کرد و به آنان سوگند داد که هرکس اطلاعی از جای دقیق مقام ابراهیم دارد او را اطلاع دهد. مطّلب بن ابیوداعه سهمی گفت: من چون از چنین پیشامدی هراسان بودم قبل از این حادثه فاصلۀ مقام را تا حجرالاسود و تا حجر اسماعیل و چاه زمزم با نخاندازه گرفته و در خانهام آناندازهها را دارم. عمر به او دستور داد تا همانجا نشسته و کسی را مامور کرد نخها را بیاورد، پس از آن که نخها را آوردند اندازه گرفتند، جای مقام در همین مکان فعلی تعیین شد، دیگران نیز بر درستی این مکان شهادت دادند. پس از آن که درستی این مکان برای وی روشن شد، ابتدا پایهای برای مقام بساخت و آنگاه مقام را بجای خود انتقال داد که تا امروز در همان مکان باقی است. وی سپس سیلبندی در منطقۀ بالای مکه ایجاد و از آن تاریخ تاکنون (تا زمان ازرقی) سیلاب مقام را فرا نگرفته است. ازرقی آنگاه مینویسد: سیلبندی که عمر احداث کرد، در حدود کوچهای که به نام زقاق النار معروف است ساخته شده بود. البته در سال دویست و دو ه. ق. بار دیگر سیلی آمد که به نام «سیل ابن حنظله» معروف شد. این سیل بخشی از پایۀ مقام را تخریب نمود لیکن مقام از جای کنده نشد.[۲۸]
عبداللّٰه بن سایب امام جماعت مردم مکه گفته است: من اولین کسی بودم که پس از نصب مقام در جای فعلی آن، پشت مقام نماز گذاردم.[۲۹]
انتقال توسط عمر
بعضی گفتهاند: مقام ابراهیم در زمان پیامبر(ص) و قبل و بعد از آن تا زمان عمر بن خطاب چسبیده به بیت بوده که عمر آن را بهمکان کنونی منتقل ساخته است.
حافظ بن کثیر گوید: مقام ابراهیم در گذشته بهدیوار کعبه چسبیده بود و جای آن نیز میان درب کعبه و حجر اسماعیل قرار داشت تا آن که عمر بن خطاب آن را از دیوار کعبه دور ساخت و در مکان فعلی نهاد.[۳۰]
بیهقی به نقل از عایشه میگوید: مقام در زمان رسول خدا(ص) و زمان ابیبکر چسبیده به بیت و خانۀ کعبه بود، سپس عمر آن را جدا ساخت.[۳۱]
عبدالرزاق نیز به نقل از عطا و مجاهد آورده است: اوّلین کسی که مقام ابراهیم را در موضع کنونی آن قرار داد عمر بن خطاب بود.[۳۲]
ابن کثیر ضمن تایید این نکته، که مقام را عمر بن خطاب از بیت جدا ساخته و آن را در محل فعلی قرار داده، دلیل آن را توانایی مردم برای اقامۀ نماز طواف بدون ایجاد مزاحمت برای طواف کنندگان، ذکر کرده است.[۳۳]
فاکهی نیز به نقل از سعید بن جبیر میگوید:
مقام چسبیده به دیوار کعبه بوده، آنگاه که جمعیت زیاد شد عمر بن خطاب از ترس آنکه مردم آن را زیر پا بگذارند، بهمکان کنونی آن منتقل ساخت، درست روبروی جایی که قبلاً قرار داشت.[۳۴]
همچنین ازرقی[۳۵] و فاکهی[۳۶] از نوفل بن معاویه دیلمی نقل کردهاند که وی گفته است: در زمان عبدالمطّلب، من مقام را دیدم که به کعبه چسبیده بود و چونان «مهاة» درخشان بود پرسیدند مهاة چیست؟ ابوالولید پاسخ گفت: «مهرۀ سفید درخشان.»
انتقال توسط پیامبر
مجاهد گفته است: مقام چسبیده به خانۀ کعبه بوده و رسول خدا(ص) آن را در مکان کنونی قرار داد.[۳۷]
لیکن ابن کثیر و ابن حجر این روایت را ضعیف دانستهاند[۳۸] فاسی در شفاءالغرام[۳۹] نیز به نقل از موسی بن عقبه آورده است که: آنان گمان میکردند مقام چسبیده به کعبه بوده و رسول خدا(ص) آن را در مکان کنونیاش قرار داد.
ابن حجر هیثمی مکی نیز بدون ذکر دلیل، این نقل را ترجیح داده میگوید: «ثم بقی المقام مع طول الزّمن و کثرة الاعداء بجنب باب الکعبة، حتی وضَعَهُ(ص) بمحلّه الآن، علی الاصح من اضطراب فی ذلک.»[۴۰] سپس مقام در زمانهای طولانی و با دشمنان زیادی که داشت در کنار باب کعبه باقی ماند تا آن که رسول خدا(ص) آن را در مکان کنونی قرار داد بنابر قول اصحّ.
قول صحیح در انتقال سنگ مقام
با توجّه به دلایل و قرائن موجود در منابع روائی و تاریخی میتوان قول اوّل را بر دیگر اقوال ترجیح داده، آن را صحیح دانست چرا که:
اوّلا: در منابع کهن تاریخی مانند اخبار مکه تصریح شده به این که مقام ابراهیم در زمان پیامبر(ص) و خلفا در موضع کنونی بوده است.
ثانیاً: مطّلب بن ابیوَداعه سَهْمی در جریان سیل امّ نَهْشَل پس از آنکه سیلاب مقام را تا پایین مکه با خود برد و مردم آن را به خلیفه خبر دادند اظهار داشت: من مکان مقام و فاصلۀ آن را تا حجرالاسود، حجر اسماعیل، و زمزم میداند و قبلاً آن را با نخاندازهگیری کردهام، این شهادت تنها با فاصله داشتن مقام با کعبه سازگار است.
ثالثاً: در روایت آمده که پیامبر(ص) پس از طواف، مقام را میان خود و کعبه قرار داد و دو رکعت نماز طواف بجای آورد، این سخن نیز نشان از آن دارد که مقام با کعبه فاصله داشته است.
رابعاً: آیۀ ﴿وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقٰامِ اِبْرٰاهِیمَ مُصَلًّی﴾ نیز خود گواه آن است که در زمان رسول خدا(ص) مقام با کعبه فاصله داشته و اگر مقام به کعبه متّصل میبود تعبیر دیگری بکار میرفت.
خامساً: روایات باب طواف بیانگر آن است که، طواف واجب را جز در موارد ضرورت باید بین کعبه و مقام ابراهیم انجام داد و رسول خدا(ص) و اصحابشان نیز اینگونه طواف کردهاند. و این خود بیانگر فاصله داشتن مقام با کعبه است.
مقام و مهدی عباسی
بعضی اهالی مکّه از بزرگان خود نقل کردهاند که مهدی خلیفۀ عباسی در سال 160 ه. ق. به حج آمده و در دارالندوه منزل کرد، نیمه شبی عبیداللّٰه بن عثمان بن ابراهیم حُجُبی مقام را برداشته، به دارالندوه آمد و به نگاهبان خانه اطلاع داد که چیزی را همراه دارد که اگر مهدی آن را ببیند خرسند میشود! نگهبان خانه اجازه داد، داخل گردید و پرده از روی مقام برداشت، مهدی بسیار خوشحال شد.
سپس دست روی آن کشید، و پس از آن کمی آب داخل جای پای ابراهیم ریخت و آن را نوشید آنگاه از عبیداللّٰه بن عثمان خواست تا از دارالندوه خارج شود و بدنبال آن برخی از اعضای خانوادهاش را خواست. آنان نیز تبرّک جسته، آب بر روی مقام ریختند و آن را نوشیدند، سپس عبیداللّٰه را فراخواند تا مقام را برداشته و به جای اصلی آن منتقل کند و هدایای فراوانی نیز به او داد.[۴۱]
تعمیر مقام
در زمان خلافت مهدی عباسی نگاهبانان مقام ابراهیم، نامهای به وی نوشتند مبنی بر اینکه شکافهایی در سنگ مقام ایجاد شده که احتمال از هم گسستن آن وجود دارد و او هزار دینار یا بیشتر فرستاد تا مقام را از قسمت بالا و نیز پایین آن با مِس پوشانده، محفوظ بدارند.
در زمان خلافت متوکل به سال 236 ه. ق. نیز روی پوشش قبلی را با طلا زیور دادند، در سال 256 ه. ق. زیورهای مقام را بخاطر تعمیر و انجام اصلاحات جدا ساخته و به دستور علی بن حسن عباسی فرماندار مکّه با برنامهریزی و تشریفات ویژهای، دو طوق از طلا و یک طوق از نقره ساخته مقام را به وسیلۀ آن پوشانده، محکم کردند و از هم پاشیدن و فرسودگی بیشتر مقام جلوگیری نمودند. از آن زمان تاکنون نیز برای حفظ و نگاهبانی از این یاقوت بهشتی تلاشهای فراوانی صورت گرفته است.[۴۲]
سرقت مقام ابراهیم
مقام ابراهیم بهخاطر اهمیتی که داشته، گاهی مورد دستبرد و سرقت قرار میگرفت مردی بهنام جریج که یهودی یا نصرانی بود، در مکه اظهار اسلام کرد و مسلمان شد، شبی از شبها مقام ابراهیم مفقود گردید، به جستجوی آن پرداخته، مقام را نزد جریج یافتند او تصمیم داشت آن را از مکه خارج و در اختیار پادشاه روم قرار دهد. مقام را از او باز پس گرفته، وی را گردن زدند.[۴۳]
ابوطاهر قرمطی نیز تصمیم داشت مقام را در اختیار بگیرد لیکن کلیدداران مسجدالحرام پیش از آن، مقام را در برخی درههای مکه پنهان ساختند تا سرانجام پس از رفع خطر به مکان اصلی بازگشت داده شد.[۴۴]
حجاج بن یوسف ثقفی که در گستاخی نسبت به دین و مقدسات اسلامی بیمانند است روزی خواست پا روی مقام بگذارد که امام باقر(ع) او را از چنین کاری بازداشت.[۴۵]
دعا نزد مقام ابراهیم
دعا خواندن نزد مقام ابراهیم مستحب بوده و بر اساس آنچه که در روایات آمده امید استجابت آن از طرف پروردگار بسیار زیاد است.
در روایت آمده که حضرت آدم(ع) پشت مقام اینچنین دعا میکرد: «اللّهمّ انّک تَعْلَم سرِّی وعلانیتی فاقْبَلْ مَعْذِرَتی، وتعلم حاجتی، فاعْطِنی سُؤلی، وتعلم ما فی نفسی فاغفر لی ذنوبی. اللّهمّ انّی اسالک ایماناً یُبٰاشر قلبی، ویقیناً صادقاً حَتّی اعلم انه لا یصیبنی الّا ما کَتَبْتَ لی، ورِضاً بمٰا قَسَمْتَ لی یا ارحم الراحمین.»
پس از این دعا خداوند به آدم وحی کرد که: ای آدم تو مرا با دعایی خواندی که من آن را پذیرفته، اجابت کردم، گناهت را بخشیدم، غم و غصّهات را برطرف نمودم، و هر یک از فرزندان تو پس از تو این دعا را بخواند، همانند تو با او عمل خواهم کرد.[۴۶]
جابر بن عبداللّٰه انصاری نیز گفته است: پیامبر(ص) پس از آنکه دو رکعت نماز طواف را پشت مقام خواند، چنین فرمود: «اللّهمّ هذا بلدک والمسجدالحرام وبیتک الحرام، وانا عبدک وابن عبدک وابن امتک، وقد جئتک طالباً رحمتک، مبتغیاً مرضاتک وانت مَنَنْتَ علیَّ بذلک، فاغفر لی وارحمنی انّک علی کلّ شیءٍ قدیر.»[۴۷]
عبدالعزیز بن ابی روّاد (درگذشت 159ه.) گوید: پشت مقام نشسته بودم، دیدم شخصی دعایی را در چهار جمله میخواند، از آن دعا مرا خوش آمد و آن را حفظ کردم روی برگرداندم تا ببینم دعا کننده کیست، لیکن کسی را ندیدم! آن دعا این بود: «اللّهمّ فرِّغنی لما خلقتنی له، ولا تَشْغلْنی بما تکلّفتَ لی به، ولا تَحْرِمنی وانا اسالک، ولا تُعذِّبْنی و انا استغفرک.»[۴۸]
طاووس نیز گفت: سحرگاهان در مسجدالحرام بودم، مردی پشت سر مقام سر به سجده نهاده، میگفت: ﴿اللّهمّ فاطرَ السّموات والارض عالِم الغَیْب والشهادة، انتَ تَحْکُم بین عبادک فیما کانوا فیه یختلفون﴾ (سوره زمر، آیه 46) ان کنت کَتَبْتنی فی الکتاب شقیّاً محروماً، مقدراً (ای مضیقاً) عَلَیَّ فی رزقی، فامْحُ عنّی اسم الشقاء، واَثْبتْنی عندک سعیداً موسّعاً عَلَیّ فی رزقی فانّک تقول فی کتابک یَمْحُ اللّٰه ما یشاء و یُثْبِت وعِنْده اُمّ الکتاب، واعتِقْنی والعباسَ بنَ عبدالمطّلب وفلانةً، امَّه قد سمّاها (الّا انّه قد نسی الرّاوی اسمها) من النّار.»[۴۹] وقتی نزدیک آمدم دیدم عبداللّٰه بن عباس است.[۵۰]
عناوین مرتبط
پانویس
- ↑ مجمع البیان، ج١، ص٢٠٣؛ تفسیر طبری، ج٢، ص۵۳٧؛ تفسیر فخر رازی، ج۴، ص۵۲؛ الاساس فی التفسیر، ج١، ص۲۶۸.
- ↑ ازرقی، اخبار مکه، ج٢، ص٣٢؛ صحیح بخاری، کتاب الانبیاء، ج۶، ص٣٩٨.
- ↑ صحیح بخاری، ج۶، ص٣٩٨.
- ↑ سیرۀ حلبی، ج١، ص۱۵۷؛ تفسیر قرطبی، ج٢، ص۱۶۹.
- ↑ نگاه کنید به ازرقی، اخبار مکه، ج٢، ص٣٧؛ صحیح ابن خزیمه، ج۴، ص٢١٩؛ مجمع البیان، ج١، ص۲۰۴؛ فاکهی، اخبار مکه، ج١، ص۴۴۴.
- ↑ تفسیر مجمع البیان، ج١، ص٢٠٣.
- ↑ فاکهی، اخبار مکه، ج١، ص۴۶۸.
- ↑ مجمع البحرین، مادة (قوم).
- ↑ ازرقی، اخبار مکه، ج٢، ص٣٢؛ صحیح بخاری، کتاب الانبیاء، ج6، ص٣٩٨.
- ↑ تحفة الالباب فی شرح الانساب، ج١، ص5٩؛ الحجرالاسود و مقام ابراهیم، ص١٠٣.
- ↑ موطأ مالک، ج٢، ص٢٩.
- ↑ ازرقی، اخبار مکه، ج١، ص5٣٧.
- ↑ مقام ابراهیم، ص١١٣.
- ↑ ازرقی، اخبار مکه، ج٢، ص٣٨.
- ↑ فضل الحجرالاسود و مقام ابراهیم، ص١٠5-١٠4.
- ↑ ازرقی، اخبار مکه، ج١، ص٣46.
- ↑ فاکهی، اخبار مکه، ج١، ص46٩.
- ↑ محمدطاهر مکی کردی، التاریخ القویم لمکه وبیت اللّٰه الکریم، ج4، ص١٣.
- ↑ مناسک حج امام خمینی (قدسسرّه)، ص١١6، واجبات طواف.
- ↑ جواهرالکلام، ج١٩، ص٣٠٠.
- ↑ صحیح مسلم، ج٢، ص٨٨٧.
- ↑ الاساس فی التفسیر، ج١، ص٢6٩.
- ↑ وسایل الشیعه، ج١٣، ح١٨١١4.
- ↑ وسایل الشیعه، ج١٣، ص4٢5.
- ↑ فاکهی، اخبار مکه، ج١، ص4٧١؛ حاکم، ج٣، ص١4٨ و١4٩؛ سیوطی، درالکبیر، ج١، ص٩6٠.
- ↑ فاکهی، اخبار مکه، ج١، ص4٧٢.
- ↑ فتح الباری، ج١، ص4٩٩.
- ↑ ازرقی، اخبار مکه، ج٢، ص٣٣ و٣4.
- ↑ همان، ص٣6.
- ↑ سنن ترمذی، ج١، ص٣٧؛ مسند احمد، ج5، ص٣٨٢.
- ↑ سنن کبری، ج5، ص٧5.
- ↑ المصنف، ج5، ص4٨؛ الفتح، ج٨، ص١6٩.
- ↑ تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر، ج١، ص٣٨4.
- ↑ فاکهی، اخبار مکه، ج١، ص454.
- ↑ ازرقی، اخبار مکه، ج٢، ص٣٠.
- ↑ فاکهی، اخبار مکه، ج6، ص4٠6.
- ↑ تفسیر ابن کثیر، ج١، ص١٧٠؛ ابن حجر، فتح الباری، ج٨، ص١6٩.
- ↑ مصنف عبدالرزاق، ج5، ص4٨.
- ↑ شفاءالغرام، ج١، ص206.
- ↑ تحفة المحتاج، ج4، ص٩٢.
- ↑ ازرقی، ج٢، ص٣٨ و٣٩؛ فاکهی، اخبار مکه، ج١، ص4٧5.
- ↑ فاکهی، اخبار مکه، ج١، ص4٧5 و4٧6؛ شفاء الغرام، ج١، ص٢٠4.
- ↑ فاکهی، اخبار مکه، ج١، ص45٢؛ شفاء الغرام، ج١، ص٢١٠.
- ↑ شفاءالغرام، ج١، ص٢١٠.
- ↑ فاکهی، اخبار مکه، ج١، ص458.
- ↑ کنز العمال، ج5، ص5٧؛ درّ المنثور، ج١، ص5٩.
- ↑ هدایة السالک، ج٢، ص٨6٢.
- ↑ مثیر الغرام الساکن الی اشرف المساکن، ص١4١، کتاب فضل الحجرالاسود ومقام ابراهیم.
- ↑ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج٢، ص314.
- ↑ فاکهی، اخبار مکه، ج١، ص46٢.
منابع
- مجمع البحرین: الطریحی (م. 1085ق.)، به کوشش الحسینی، تهران، فرهنگ اسلامی، 1408ق.
- القاموس المحیط: الفیروزآبادی (م. 817ق.)، بیروت، دار العلم.
- لسان العرب: ابن منظور (م.۷۱۱ق.)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق.
- اخبار مکه: الازرقی (م.۲۴۸ق.)، به کوشش رشدی الصالح، مکه، مکتبة الثقافه، ۱۴۱۵ق.
- اخبار مکه: الفاکهی (درگذشت در ۲۷۹ق.)، به کوشش ابن دهیش، مکه، النهضة الحدیثه، ۱۴۰۷ق.
- روح المعانی: الآلوسی (م.۱۲۷۰ق.)، به کوشش علی عبدالباری، بیروت، ۱۴۱۵ق.
- صحیح البخاری: البخاری (م. 256ق.)، بیروت، دار الفکر، 1401ق.
- صحیح مسلم: مسلم (م. 261ق.)، بیروت، دار الفکر.
- فتح الباری: ابنحجر العسقلانی (م. 852ق.)، بیروت، دار المعرفه.
- التفسیر الکبیر: الفخر الرازی (م. 606ق.)، تهران، دار الکتب العلمیه، 1421ق.
- مجمع البیان: الطبرسی (م. 548ق.)، صیدا، مطبعة العرفان، 1355ق.
- جامع البیان: الطبری (م. 310ق.)، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دار الفکر، 1415ق.
- الاساس فی التفسیر: سعید حوی.
- تفسیر قرطبی (الجامع لاحکام القرآن): القرطبی (م. 671ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1405ق.
- السیرة الحلبیه: الحلبی (م.۱۰۴۴ق.)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۰ق.
- الموطّا: مالک بن انس (درگذشت 179ق.)، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1406ق.
- مقام ابراهیم(ع): محمد طاهر کردی.
- تحفة الالباب فی شرح الانساب: حماد بن الأمين المجلسي، ادارة إحياء التراث الإسلامي، قطر، 1405هـ/1985م.
- التاریخ القویم لمکة و بیت الله الکریم: محمد طاهر کردی، ج5 مکه، مکتبة النهضة الحدیثة، ١4١٢ ق.
- مناسک الحج: سید روحالله خمینی.
- صحیح ابن خزیمه: ابن خزیمه (م. 311ق.)، به کوشش محمد مصطفی، المکتب الاسلامی، 1412ق.
- السنن الکبری: البیهقی (م. 458ق.)، بیروت، دار الفکر، 1416ق.
- جواهر الکلام: النجفی (م. 1266ق.)، به کوشش قوچانی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
- وسائل الشیعه: الحر العاملی (م. 1104ق.)، به کوشش ربانی شیرازی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق.
- الدر المنثور: السیوطی (م.۹۱۱ق.)، بیروت، دار المعرفه، ۱۳۶۵ق.
- فتح الباری: ابن حجر العسقلانی (م. 852ق.)، بیروت، دار المعرفه.
- سنن الترمذی: الترمذی (م.۲۷۹ق.)، به کوشش عبدالوهاب، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۲ق.
- مسند احمد: احمد بن حنبل (م.۲۴۱ق.)، بیروت، دار صادر.
- المصنّف: عبدالرزاق الصنعانی (م.۲۱۱ق.)، به کوشش حبیب الرحمن، المجلس العلمی.
- تفسیر ابن کثیر (تفسیر القرآن العظیم): ابن کثیر (م.۷۷۴ق.)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۹ق.
- شفاء الغرام: محمد الفأسی (م.۸۳۲ق.)، به کوشش مصطفی محمد، مکه، النهضة الحدیثه، ۱۹۹۹م.
- تحفة المحتاج:ابن حجر الهيثمي (درگذشت در 974ق.)، مصر، المكتبة التجارية الكبري، 1375ق.
- کنز العمال: المتقی الهندی (م. 975ق.)، به کوشش السقاء، بیروت، الرساله، 1413ق.
- هدایة السالک: مبارک بن علی بن حمد التميمی.
- سیر اعلام النبلاء: الذهبی (م.۷۴۸ق.)، به کوشش گروهی از محققان، بیروت، الرساله، ۱۴۱۳ق.
- مثیر الغرام الساکن الی اشرف المساکن: أبوالفرج بن الجوزى.
- فضل الحجر الأسود و مقام إبراهيم عليه الصلاة والسلام: سائد بكداش، دار البشائر الإسلامية، بيروت، 1429هـ.